گويي امام حسن و امام حسين(ع) (به منظور روشن كردن ماهيّت ضدّ اسلامي حكومت اموي و بيدار كردن مردم از غفلت) بر سر يك برنامه متفقاً تصميم گرفته بودند كه هر يك نقشي ايفا كنند.
عقیق:اميرالمؤمنين(ع) در 21 رمضان سال 40 هجري قمري در كوفه شهيد شد.[1] آن حضرت در حالي به شهادت رسيد كه به دلايلي منطقه شام را نتوانست از دست معاويه خارج سازد و استاندار مورد نظر خود را به آن جا گسيل دارد. مزدوران معاويه حتي مالك اشتر را كه با حكم علي(ع) عازم مصر بود، به شهادت رسانيدند و علاوه بر شام كه كاملاً در اختيار معاويه بود، نيروهاي معاويه با نفوذ به قلمرو و حكومت علي(ع) و ايجاد رعب و وحشت، حركت هاي ايذائي انجام مي دادند.[2] در چنين شرايطي امام حسن(ع) حكومت را به دست گرفت و شش ماه بعد ناچار شد از حكومت كناره گيري كند و آن را به معاويه واگذار نمايد.[3] امام حسن(ع) با اين كه از لحاظ نظامي در وضعيتي بسيار ضعيف قرار داشت، امّا شروط زيادي را به معاويه تحميل كرد. كه مي توان همين شروط را از نتايج صلح براي اسلام دانست اگر چه فوايد بسيار روشن و برجسته ديگري نيز در طول تاريخ براي اين صلح بوده است. 1. حسن بن علي(ع) حكومت و زمامداري را به معاويه واگذر مي كند، مشروط به آن كه معاويه طبق دستور قرآن مجيد و روش پيامبر(ص) رفتار كند. 2. بعد از معاويه، خلافت، از آن حسن بن علي(ع) است و اگر براي او حادثه اي پيش آيد، حسين بن علي(ع) زمام امور مسلمانان را در دست مي گيرد و معاويه حق ندارد كسي را به جانشيني خود انتخاب كند. 3. بدعت ناسزا گويي و اهانت نسبت به امير المؤمنين(ع) و لعن آن حضرت در حال نماز بايد متوقف شود و از علي(ع) جز به نيكي نبايد ياد شود. 4. مبلغ پنج ميليون درهم كه در بيت المال كوفه موجود است، از موضوع تسليم حكومت به معاويه مستثنا است و بايد زير نظر امام مجتبي(ع) مصرف شود. هم چنين معاويه بايد در تعيين مقرّري و بذل مال، بني هاشم را بر بني اميّه ترجيح بدهد و نيز بايد معاويه از خراج «دار ابگرد» فارس مبلغ يك ميليون درهم در ميان بازرگانان شهداي جنگ جمل و صفيّن كه در ركاب اميرمؤمنان(ع) كشته شده اند، تقسيم كند.[4] 5. معاويه تعهد مي كند كه تمام مردم، اعم از سكنه شام و عراق و حجاز، از هر نژادي كه باشند، از تعقيب و آزار وي در امان باشند و از گذشته آن ها صرف نظر كند و احدي از آن ها را به سبب فعاليّت هاي گذشته شان بر ضدّ حكومت معاويه، تحت تعقيب قرار ندهد و مخصوصاً اهل عراق را به خاطر كينه هاي گذشته، آزار نرساند. علاوه بر اين معاويه تمام ياران علي(ع) را در هر كجا كه هستند، امان مي دهد كه هيچ يك از آن ها را نيازارد و جان و مال و ناموس شيعيان و پيروان علي(ع) در امان باشند و به هيچ وجه تحت تعقيب قرار نگيرند و كوچك ترين ناراحتي را براي آن ها ايجاد نکند، حقّ هر كسي به وي برسد و اموالي كه از بيت المال در دست شيعيان علي(ع) است، از آن ها پس گرفته نشود. هم چنين نبايد هيچ گونه خطري از ناحيه معاويه متوجه حسن بن علي(ع) و برادرش حسين بن علي(ع) و هيچ يك از افراد خاندان پيامبر(ع) بشود و نبايد در هيچ نقطه اي موجبات خوف و ترس آن ها را فراهم سازد. در پايان پيمان، معاويه اكيداً تعمّد كرد كه تمام مواد آن را محترم شمرده، دقيقاً به مورد اجرا بگذارد. او خدا را بر اين مسأله گواه گرفت و تمام بزرگان و رجال شام نيز گواهي دادند.[5] نتايج صلح امام حسن(ع) علامه مجاهد، مرحوم سيد شرف الدين عاملي در مقدمه اي كه بر كتاب ارزشمند «صلح الحسن» تاليف شيخ راضي آل ياسين، نوشته، چنين مي نگارد: مهم ترين هدف امام حسن(ع) آن بود كه پرده از چهره واقعي اين طاغيان بردارد و آنان را آن طور كه بودند، بشناساند، تا از عملي شدن نقشه هايي كه براي از بين بردن رسالت جدّش پيامبر(ص) كشيده بودند، جلوگيري نمايد و اين هدف امام(ع) به طور كلي برآورده شده و ماسك از چهره كثيف امويان بر افتاد و ماهيت پليد آنان، آشكار گشت. از بركت تدبير امام حسن(ع) بود كه برادرش سيد الشهداء(ع) آن انقلاب بزرگ را كه روشن گر حقيقت و عبرت بخش خردمندان بود، به وجود آورد. اين دو برادر دو رويه يك رسالت بودند كه وظيفه و كار هر يك، در جاي خود و در اوضاع و احوال خاصّ خود از نظر ايفاي رسالت و تحمل مشكلات و نيز از نظر فداكاري و از خود گذشتگي، درست معادل و هم وزن ديگري بود. حسن(ع) از بذل جان خود دريغ نداشت و حسين(ع) در راه خدا جانبازتر از حسن(ع) نبود. چيزي كه هست، حسن(ع) جان خود را در يك جهاد خاموش و آرام فدا كرد و چون وقت شكستن سكوت رسيد، شهادت كربلا واقع شد؛ شهادتي كه پيش از آن كه حسيني باشد، حسني بود! از نظر خردمندان صاحب نظر، واقعيت فداكاري در روز «ساباط» از روز «عاشورا» ريشه دار تر بود، زيرا امام حسن(ع) آن روز در صحنه فداكاري نقش يك قهرمان شكيبا و پايدار را در چهره يك شكست خورده از پاي در آمده ايفا كرد. از اين جاست كه شهادت عاشورا در مرتبه اول، حسني بود و در مرتبه دوم حسيني، زيرا اين حسن(ع) بود كه در واقع شالوده نهضت عاشورا را ريخت و آن را به ثمر رساند. پيروزي امام حسن(ع) متوقف بود بر اين كه حقيقت را با صبر و حكمت خويش روشن كند و در پرتو اين روشني بود كه امام حسين(ع) توانست به آن پيروزي پر شكوه و نمايان دست يابد. گويي امام حسن و امام حسين(ع) (به منظور روشن كردن ماهيّت ضدّ اسلامي حكومت اموي و بيدار كردن مردم از غفلت) بر سر يك برنامه متفقاً تصميم گرفته بودند كه هر يك نقشي ايفا كنند. منتهي نقش امام حسن(ع) نقش صبر و پايداري حكيمانه باشد و نقش امام حسين(ع) نقش انقلاب و قيام مردانه، از اين دو نقش يك تاكتيك كامل در راه هدف واحد به وجود آيد. از اين جا بود كه پس از واقعه ساباط و كربلا، مردم بيدار شدند و شروع كردند به فكر كردن در مسائل و حوادث و پي به ماهيت پليد بني اميّه بردند.[6] خلاصه: 1. امام حسن(ع) با صلح خود توانست جان خود و بني هاشم و شيعيان را در آن مقطع تاريخي از كشته شدن و تار و مار شدن بي نتيجه حفظ نمايد. 2. آن حضرت با صلح خود، بستري را فراهم ساخت تا در يك مدّت حدود 20 ساله، شيعيان به لحاظ كمّي و كيفي رشد قابل توجهي بكنند. 3. آن حضرت با صلح خود توانست دين پيامبر(ص) را حفظ نمايد. 4. آن حضرت با تحميل شروطي بر معاويه، وي را از انظار مردم و در افكار عمومي و تاريخي رسوا ساخت. 5. هر چند كه معاويه به مفاد صلح نامه عمل نكرد، اما همين عمل موجب گشت تا امام حسين(ع) با استناد به همين صلح نامه عليه يزيد قيام كند، زيرا يكي از مفادّ صلح نامه در موروثي نكردن حكومت بود. 6. اين عقب نشيني تاكتيكي امام حسن(ع) باعث بيداري جهان تشيّع و در نتيجه زمينه اي براي قيام امام حسين(ع) گشت. 7. مردم كوفه در موقع صلح امام حسن(ع) هنوز با ماهيّت پليد معاويه آشنا نبودند، ولي كناره گيري اجباري امام حسن(ع) باعث شد تا آن ها به مرور زمان با ماهيّت واقعي بني اميّه و به ويژه معاويه آشنا شوند. پی نوشت ها: [1]. مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ دوم، 1346 ش، ج 1، ص 321. [2]. جعفريان، رسول، تاريخ خلفا از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، تا زوال امويان، قم، انتشارات دليل ما، چاپ پنجم، 1385ش، ص317 ـ 325. [3]. همان، ص 363، و محمد محمدي اشتهاردي، سوگنامه آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، قم، انتشارات ناصر، چاپ اول، 1369ش، ص 56. [4]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، المكتبه الاسلاميه، چاپ اول، 1393ق، ج 44، ص 10. [5]. آل ياسين، شيخ راضي، صلح امام حسن ـ عليه السلام ـ پر شكوه ترين نرمش قهرمانانه تاريخ، ترجمه آيت الله سيد علي خامنه اي، تهران، موسسه انتشارات آسيا، چاپ اول، 1354 هـ.ش، ص 259 ـ 261. [6]. همان، ص 20 ـ 21. منبع:باشگاه 211008