عقیق: خطیب جمعه هامبورگ به عنوان رئیس اتحادیه اروپایی علمای شیعه، توهین مجدّد به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را محکوم کرد. وی در خطبه¬ های نماز جمعه هامبورگ گفت: انتشار کاریکاتور اهانت آمیز در تیراژ میلیونی توسط نشریه¬ی فرانسوی « شارلی ابدو» جسارتی بزرگ به ساحت مقدّس پاک-ترین انسان¬ها یعنی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که باعث آزار و اذیت روحی و عاطفی یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان شده و قلب این همه انسان را جریحه دار کرده و امنیت جامعه را با مخاطره روبرو ساخته است. بنابراین، از نظر ما این عمل بر خلاف اخلاق و بر خلاف حقوق انسان و نیز بر خلاف عقلانیت بوده و محکوم است.وی افزود: باید از صحنه گردانان این جریان سؤال ¬کنیم که چرا باید یک انسان الهی و پاک که الگوی عده¬ ی زیادی از بشریت بوده و مورد احترام آنهاست، مورد اهانت قرار گیرد؟ آیا توهین به چنین انسانی یک امر ضدّ اخلاقی و برخلاف ارزش¬های انسانی متعارف نیست؟از سوی دیگر، اهانت به بزرگان ادیان مصداق آزار و اذیت پیروان ادیان و تجاوز به حقوق آنان است. حتی در حال حاضر از نظر قانونی در برخی از کشورها «اهانت به مقدّسات» جرم است، گرچه نسبت به اجرای این قانون بی مهری شده است. ما از حقوق دانان می¬خواهیم نسبت به این قضیه بحث حقوقی مطرح کنند؛ زیرا بسیار روشن است که آزادی بیان و آزادی ادیان از حقوق ابتدایی بشر است و هر دو باید مورد احترام قرار گیرند. امّا حریم انسان¬ها و احساسات و عواطف مردم نیز باید حفظ شود و نباید به بهانه¬ی آزادی بیان قلوب آنان جریحه دار گردد. بنابراین، به حکم عقل باید حق آزادی بیان در مورد باورهای دینی مردم محدودیت¬هایی داشته باشد تا به بهانه¬ی آن به پیروان بزرگترین ادیان ابراهیمی توهین نشود. این در حالی است که آزادی مطلق حتی در مکتب لیبرالیسم هم وجود ندارد. آزادی فردی نیز تا زمانی مجاز دانسته می شود که به دیگری آسیبی وارد نکند. هر گاه آزادی فردی باعث شود دیگری مورد آزار قرار گیرد ممنوع می¬شود و جرم است. به نظر ما بر اساس تعریفی که در غرب از آزادی شده کسی مجاز به اهانت مقدسات پیروان ادیان نمی¬ باشد.امام جمعه هامبورگ ادامه داد: به علاوه، جامعه¬ ی امروز بشر پیش از هر زمان نیازمند آرامش و امنیت است و نباید با هتک حرمت مقدسات و تحریک احساسات مذهبی و دینی، امنیت جامعه به مخاطره بیفتد؛ چرا که این امر به سود جامعه و انسان¬ها نیست. اگر به دنبال تحقّق اخلاق و امنیت جهانی و زندگی مسالمت آمیز هستیم راهش نه تندروی و افراط است و نه توهین و اهانت. یقینا امنیت و آرامش با تحریک احساسات مذهبی و جریحه دار کردن قلوب یک میلیارد و پانصد میلیون نفر انسان به دست نمی¬ آید. با تهدید و توهین، هیچگاه امنیت و آسایش نخواهد بود و عقلای بشر چنین چیزی را تجویز نمی¬ کنند.وی خاطر نشان کرد: البته مدیریت پشت صحنه¬ ی این مسائل نباید مورد غفلت قرار گیرد. به راستی کسانی که این نقشه¬ های شوم را به این شکل به بهانه ¬های مختلف طراحی می کنند، چه اهدافی در سر دارند؟ آنها برای چه چیزی تلاش می کنند و چرا در صدد هستند که جامعه را نا امن و پر آشوب و پر التهاب نمایند؟ چرا به جای تقریب مذاهب و ادیان و آشتی میان بشریت آتش بیار جنگ تمدّن¬ها می ¬شوند و می¬ خواهند در دنیا آشوب به پا کنند؟ این مسائل به نفع چه کسی است؟وی در پایان از مسلمانان خواست هوشمندانه این صحنه را مدیریت کنند و از طریق قانونی اعتراضات خود را به گوش همگان برسانند و در چارچوب قانون تلاش کنند این امور ضدّ اخلاق و مخالف با حقوق و عقلانیت و امنیت را محکوم نمایند.ادامه سلسله مباحث اسلام و حقوق بشرامام جمعه هامبورگ همچنین به ادامه سلسله مباحث خو.د پیرامون اسلام و حقوق بشر پرداخت و ابراز داشت:از مباحث مهمی که در بحث حقوق بشر باید به آن اشاره نمود، نقش اخلاق و بایدها و نبایدهای آن در تنظیم حقوق بشر است. به عنوان مقدمه یادآوری میشود که برخی از دانشمندان اسلامی مانند مرحوم نراقی، اخلاق را نوعی علم دانسته و مینویسد: «علم اخلاق دانش صفات مهلكه و منجيه و چگونگي موصوف شدن و متخلق گرديدن به صفات نجات بخش و رها شدن از صفت هلاك كننده مي باشد».[1] از میان دانشمندان غربی نیز اشخاصی مانند «ژکس»، اخلاق را نوعی علم میداند و میگوید «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی به آن گونه که باید باشد».[2] برخی از حقوقدانان در تعریف حقوق آوردهاند «مجموع قواعد الزامی حاکم بر روابط افراد جامعه» و در تبیین این معنا از حقوق میگوید «حقوق، مجموع مقرراتی است که بر اشخاص از این جهت که در اجتماع هستند حکومت میکند».[3] لذا میتوان حقوق را مجموع قواعد زندگی انسانها دانست که باید بر روابط اجتماعی مردم حکومت کند و به دلیل آنکه قانون است، لازم الاجراء میباشد.در مباحث اولیه اشاره گردید که حقوق بشر مجموعه قواعد، ضوابط، قوانین و مقررات اجتماعی در رابطه با انسان است که با رعایت آنها، همه انسانها به دلیل داشتن کرامت ذاتی، به خواستههای به حق خود برسند.نکتهای که دانستن آن ضروری میباشد آن است که اخلاق، رابطهای عمیق و تنگاتنگ با حقوق دارد؛ به گونهای که برخی مانند «ژرژ ریپر» استاد نامدار حقوق در فرانسه، در کتاب «قاعده اخلاقی در تعهدات مدنی» بر رابطه نزدیک میان اخلاق و حقوق تاکید ورزیده است. البته اسلام با توجّه به اهمیتی که برای اخلاق و حقوق قائل است، بر ارتباط دقیق و تنگاتنگ آنها زیاد تأکید نموده است.اگر مروری پیرامون قلمرو این دو انجام گیرد، رابطۀ آنها بیشتر روشن میگردد. در این بخش فقط اشارهای به آن میگردد. بسیاری از قواعد اخلاقی به عنوان قواعد حقوقی نیز شمرده میشود مانند قواعد و مقرراتی که تجاوز به جان و مال و ناموس را جرم میشمارند و در اخلاق به عنوان بدترین رذیلتهای اخلاقی شمرده میشود. یا قاعده وفای به عهد و عدم جواز دارا شدن غیر عادلانه.همچنین برخی قواعد اخلاقی، به طور مطلق در قانون مورد اشاره قرار نگرفته، امّا در بعضی از اَشکال به عنوان یک «حق» قابل پی گیری است. به عنوان مثال دروغگویی در اخلاق به عنوان کلید زشتیها و رذیلتها دانسته شده است ـ «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ»[4] به همین دلیل، آدم دروغگو هیچ منزلت اجتماعی ندارد ـ ولی در نظام حقوقی متداول دروغ گفتن، به صورت مطلق جرم دانسته نشده است. البتّه در شرائط خاص مثل شهادت و سوگند، دروغ به عنوان جرم شمرده میشود.همچنین برخی از قواعد حقوقی مانند مقررات حمل و نقل، نخست تصوّر میشود که هیچ ارتباطی با حوزه اخلاق ندارد و حال آنکه اگر خوب دقت شود، این نتیجه به دست میآید که این امور نیز اخلاقی است؛ زیرا نتیجه آنها خیر، سعادت و منفعت عمومی است و تحقق منفعت عمومی جزء قواعد اخلاقی است.همچنین باید گفت که در حوزه اخلاق اجتماعی، مصالح عامه انسانها از نظر اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است و آیات قرآن کریم به قواعد اخلاقی اجتماعی مانند عفو، ایثار، معاشرت نیک با انسانها، امانتداری، صداقت و داشتن روحیه تعاون و همدلی و همگرایی و همفکری تأکید خاص نموده است.اخلاق زیربنای حقوق بشر استنکته دیگری که درباره رابطه میان اخلاق و حقوق بشر میتوان اظهار نمود آن است که اخلاق زیربنای حقوق بشر است. در صورتیکه جامعه بشری به تربیت اخلاقی اهتمام بورزد و در مقام عمل به رفتار اخلاقی و ارزشی آراسته شود، همۀ مسائل حقوقی به درستی استیفاء شود. البته نباید به دانش اخلاقی و یا صرفاً علم اخلاق اکتفا نمود؛ بلکه پرداختن به سلوک اخلاقی و تهذیب و تعلیم اخلاق عملی، از بایستههای امروزه جامعه بشری است. (اگرچه مکارم و رفتارهای اخلاقی، در هر زمانی از تاریخ حیات و زندگی بشر و در هر عرصه ای از مسائل فردی و شخصی گرفته تا مسائل خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، امری پسندیده و ممدوح بوده است.)به نظر میرسد گمشده امروزه جامعه انسانی، اخلاق دینی است. اخلاق متکی بر آموزه های دینی، رابطه میان انسان و خدا را به مرحلهای از رشد میرساند که انسان با باور الهی، زندگی پاک انسانی را تجربه مینماید. خصوصاً در عصری که ما در آن زندگی میکنیم که علم و ارتباطات و فضای سایبری و مجازی، ممکن است انسان را به موجودی زیاده خواه، راحت طلب، سیطره جو، قدرت طلب، اباحیگر تبدیل نماید که به راحتی ارزشهای انسانی و بشری را زیر پا بگذارد و باعث گردد که حقوق خود و دیگران پایمال شود.پی نوشت:[1] . نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات ترجمه تهران انتشارات حکمت، 1363، ج 1، ص 85[2] . ژکس، فلسفه اخلاق، حکمت عملی، ترجمه سید ابوالقاسم پورحسینی، تهران، امیرکبیر، 1362، ص 18.[3] . کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقی ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1376، ص 15[4] . بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج:69 ؛ ص:263منبع:حوزه