02 شهريور 1401 27 محرم 1444 - 47 : 05
کد خبر : ۴۵۵۲۷
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۳
پای درس اخلاق محمد شجاعی
محمد شجاعی می‌گوید: همه ما برای ارزیابی نفسمان نیازمند آئینه‌ای هستیم که بتوانیم چهره‌ حقیقی‌ باطن خود را در آن شناسایی کنیم. امام باقر(ع) قرآن را آیینه‌ای برای ارزیابی رشد نفس و حرکت به سوی الله معرفی می‌کند.
عقیق:محمد شجاعی از اساتید اخلاق و مدیر عامل مؤسسه فرهنگی هنری منتظران منجی در تازه‌ترین سخنرانی خود پیرامون غم وشادی با موضوع «واکنش صحیح در مواجهه با انتقادات و نکوهش‌های دیگران» به سخنرانی پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

در جلسه گذشته با بخش اولِ روایتی از امام باقر (ع) آشنا شدیم که نحوه برخورد با انتقادات و یا نکوهش‌های دیگران را به ما می‌آموزد. اینک به بررسی ادامه این روایت خواهیم پرداخت:

اگر مورد ستایش قرار گرفتی، شاد شو و اگر نکوهش شدی بی‌تابی مکن و درباره آنچه که پیرامون تو گفته‌اند، خوب بیندیش. اگر آنچه که گفته‌اند در تو وجود دارد، غمگین مشو، چرا که مصیبت افتادنت از چشم خداوند به سبب خشمناک شدنت از حقیقت، بزرگتر از مصیبت افتادنت از چشم مردم است که از آن هراسانی؛ و اگر خلافِ آنچه که گفته‌اند هستی، این خود ثوابی است که بی‌رنج به دست آورده‌ای. تو هرگز نمی‌توانی یاور ما باشی تا اینکه اگر همه اهل شهر جمع شدند و گفتند تو آدم بدی هستی، ناراحت نشوی و اگر گفتند تو انسان خوبی هستی خوشحال نشوی.

بخش دوم: «ولکن أعرض نفسک علی کتاب الله، فان کنت سالکاً سبیلهُ، زاهداً فی تزهیده، راغباً فی ترغیبه، خائفاً فی تخفیفه، فاثبت و أبشر و إن کنت مبائنهً للقرآن، فماذا الذی یغرّک من نفسک».

سپس خودت را به کتاب خداوند عرضه کن، اگر واقعاً در حال طی مسیر الله هستی و رغبتی در مورد آنچه که خداوند بی‌ارزش می‌داند نداری و رغبتت به چیزهایی است که از نظر خداوند ارزشمند است و از آنچه که خداوند می‌ترساندت، به حق می‌ترسی، پایدار باش و خوشحال. و اگر با قرآن در مغایرت هستی، چرا به نفس خودت مغروری؟ (به چه چیز خودت می‌نازی؟)

- همه ما برای ارزیابی نفسمان نیازمند آئینه‌ای هستیم که بتوانیم چهره‌ حقیقی‌ باطن خود را در آن شناسایی کنیم. امام باقر (ع) در این روایت، قرآن را به عنوان آیینه‌ای برای ارزیابی رشد نفس و حرکت به سوی الله می‌داند. فراموش نکنیم که حرکت به سمت ابدیت یک حرکت حقیقی است و اعتباریاتِ دیگر، هیچ تأثیری در این حرکت ندارند. به عنوان مثال سرزنش‌ها و یا تمجیدهای دیگران در این حرکت فاقد ارزش بوده و آنچه که در این میان مهم است. نوع نگاهی است که خداوند در این حرکت به ما دارد.

علاقه به گناه و تنفر از شعائر الهی نشان می‌دهد که حرکت انسان در مسیر الله، حرکتی صحیح و رو به رشد نیست. بالعکس احترام و علاقه به شعائر الهی و هر آنچه که رنگ و بوی الله را دارد، حاکی از آن است که انسان در مسیری صحیح و مستقیم به سوی الله در حرکت است. حال اگر انسان با نگریستن در آئینه قرآن به این نتیجه مبارک برسد که حرکت او حقیقتاً به سمت الله صحیح است، دیگر نظرات دیگران چه ارزشی در جهت‌دهی به حرکت او خواهد داشت؟ پایدار ماندن در این مسیر و دلخوش بودن به این حرکت مبارک، صحنه‌ زیبایی است که امام باقر(ع) برای چنین فردی ترسیم کرده است.

اگر دور شدن از الله و خانواده آسمانی اتفاقی است که در لابه‌لای حرکت انسان در حال وقوع است، دیگر برای این فرد، سرمایه‌ای برای مغرور شدن وجود ندارد که با انتقادات دیگران، دچار ناراحتی و غمزدگی شود.

مصیبت حقیقی از نگاه پیامبر رحمت


نبی اکرم (ص) می‌فرمایند: هرگاه به مصیبتی دچار شدید، مصیبت از دست دادن مرا به یاد آورید. تا تحمل مصائب دیگر بر شما آسان شود.

آیا مصیبت فقدان پیامبر و یا مصیبت‌های خانواده آسمانی‌مان در نگاه ما آنقدر عظیم هست که سبب فراموشیِ مصیبت‌های دیگر شود؟

این فرمایش پیامبر اسلام(ص) در حقیقت تعیین قیمت حقیقی ما در مقیاس اصالت انسانی‌مان است. ایشان حیطه مصیبت‌های ما را تنها در دایره بخش انسانی‌مان تعریف نموده و یا تنها مصیبت‌های انسانی را ارزشمند و معتبر می‌دانند.

از نگاه حضرت رسول(ص) مصیبت‌های دنیایی، اساساً مصیبت به شمار نمی‌آیند چرا که هم کفاره گناهانِ انسان هستند و هم در رشد و سازندگیِ او مؤثرند، به نحوی که مقدمات جذبِ اسماء الهی را در نفس فراهم می‌آورند.

مصیبت حقیقی، مصیبتی است که نفس انسان، قلب او و جاودانگی و ابدیتش را به مخاطره می‌افکند.

از دست دادن پیامبر و انقطاع وحی، مصیبت عظیمی است که تنها بخش انسانی قادر به درک آن خواهد بود. در زیارت روز شنبه آمده است:

«اُحبنا بک یا حبیب قلوبنا، فما أعظم المصیبه بک، حیث انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک، فإنّا لله و إنّا إلیه راجعون».

این ادبیات گفت‌وگو، تنها ادبیاتِ یک انسان حقیقی با اصل و ریشه خویش است. تنها کسانی قادرند با این ادبیات سخن بگویند که عضویت در خانواده محمد و آلش «صلی الله علیه و آله و سلم» را پذیرفته باشند و بزرگترین مسئله و مصیبت عمرشان، فقدان متخصص معصوم در زندگی‌شان باشد. یک انسان حقیقی است که خونخواهی حسین «علیه‌السلام» آرزوی حقیقی و تنها دغدغه روزهای عمرش است.

مصیبت فقدان پیامبر(ص) یک مصیبت حقیقی برای گروهی است که بخش فوق عقلانی فعال داشته و با تمام وجود، نیاز به یک مربی کارآزموده را برای رشد این بخش درک می‌کنند. برای آنان، دنیا بدون متخصص معصوم چونان دانشگاهی بدون استاد، فاقد ارزش و اعتبار است. چرا که اساساً هدف از زندگی در باشگاه دنیا رسیدن به باطن انسانی و تشبّه به الله برای رسیدن به سعادت جاودانه است و این باشگاه، بدون استاد ره به جایی نخواهد برد.

مصیبت حقیقی برای یک انسان حقیقی فقدان امام معصومی است که می‌تواند او را تا مقام خلیفه الهی بالا ببرد. قلب چنین انسانی آنقدر مشغول چنین مصیبتی است که فقدان‌های دنیایی اساساً آزارش نخواهد داد.

او از لابه‌لای تمام روابط و رفتارهایش به دنبال تحقق دغدغه اساسی‌اش است. برای او همه چیز رنگ آسمان دارد، رنگ دلتنگی پدر، رنگ دوری از آغوش خانواده آسمانی و ... اما همین انسان، خود را با جمله «إنا لله و إنا إلیه راجعون» تسکین داده و به امید روزی که به آغوش خانواده‌اش باز می‌گردد، زندگی و حرکتش را ادامه می‌دهد.

توجه به این نکته که همه ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می‌گردیم، چنان احساس امنیتی برای انسان به ارمغان می‌آورد که هرگز احساس بی‌پناهی و بی‌کسی، جای آن را نخواهد گرفت. این جمله معجزه‌انگیز، شادترین، امیدوارکننده‌ترین و شادی‌آورترین آیه، از آیات قرآن است که سبب قوت قلب و احساس قدرت در مؤمنین می‌شود.


منبع:فارس
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: