مصطفی دلشادتهرانی با اشاره به نگارش کتاب تازهاش گفت، این کتاب میخواهد نگاه به پیامبر (ص) و اسلام را تصحیح کند و نشان دهد اسلام نبوی را هیچ نسبتی با تندی و تیزی و خشونتورزی و تحمیل عقیده و رفتار نیست.
عقیق:دلشادتهرانی درباره کتاب تازهاش اظهار کرد: در حال حاضر کتابی با عنوان «راه صفا، بر پی مصطفی» و زیر عنوان «رفتارشناسی نبوی در جستوجوی زندگی متعالی» در دستم است که عنوان آن را از این بیت شیخ اجل، سعدی گرفتهام: "مپندار سعدی که راه صفا/توان رفت جز بر پی مصطفی" او درباره دلایل نگارش این کتاب گفت: دلیل اصلی تألیف این اثر همین سخن شیخ اجل است؛ به علاوه به نظرم مسلمانان و جز آنان بسیاری از زیباییها، لطافتها، رفتارهای راهگشا و معنابخش به زندگی و اصلاحکننده روابط و مناسبات انسانی را در رفتارهای پیامبر اکرم نشنیده یا کم شنیدهاند؛ در حالی که اینها میتواند مسلمانان را به سوی زندگی اخلاقی و متعالی راه ببرد و نگاه جز آنان را به پیامبر و اسلام تصحیح کند و نشان دهد که اسلام نبوی را هیچ نسبتی با تندی و تیزی و خشونتورزی و تحمیل عقیده و رفتار نیست. به دنبال این بودم که مجموعهای از این رفتارها را که در منابع تاریخی و حدیثی آمده و قابل اعتماد است استخراج کنم و با هدف یادشده در یک اثر کمحجم منتشر کنم. او افزود: کار نوشتن کل مطالب در شب میلاد پیامآور رحمت (۱۸ دی ۱۳۹۳) به پایان رسید و به احتمال زیاد در همین ماه به حروفچینی برود. دلشادتهرانی در ادامه با بیان اینکه کتاب در 11 فصل تنظیم شده است آنها را به این شرح عنوان کرد: رفتار و روابط و مناسبات با خویش، رفتار و روابط و مناسبات در پاسداشت حق و عدالت و تصحیح مردمان، رفتار و روابط و مناسبات در هدایت و پیشبرد دین و ایمان، رفتار و روابط و مناسبات با یاران و مردمان، رفتار و روابط و مناسبات با مسئولان و کارگزاران، رفتار و روابط و مناسبات با مخالفان و دشمنان، رفتار و روابط و مناسبات با زنان و دختران، رفتار و روابط و مناسبات با خانواده و خاندان، رفتار و روابط و مناسبات با کودکان و نوجوانان، رفتار و روابط و مناسبات با طبیعت و جهان، رفتار و روابط و مناسبات با حیوانات و جانوران. البته ممکن است پس از حروفچینی به دلیل این که برخی فصلها کم حجمتر است ادغامی در این فصلها صورت بگیرد. او در پایان درباره اینکه چه فرازی از کتاب برایش مهمتر و لذتبخشتراست و در نقل قطعهای از آن گفت: به نظرم همه رفتارهای پیامبر دوستداشتنی و راهگشاست ولی آن چه ایشان با مخالفان و دشمنان خود انجام دادهاند در همه تاریخ بینظیر است و به ویژه امروز با آنچه در حال رویدادن است، بسیار خواندنی و درسگرفتنی است و به طور کامل با آنچه به نام اسلام میگذرد در تضاد کامل است. دو نمونه مختصر را مثال میآورم؛ ابن هشام روایت کرده است که پس از فتح مکه درحالی که پیامبر مشغول طواف خانه خدا بودند، یکی از دشمنان سرسخت پیامبر به نام فضاله بن عمیر لیثی که هنوز در کفر به سر میبرد قصد کرد تا پیامبر را در حال طواف از میان بردارد. پس آرام آرام خود را به ایشان نزدیک ساخت. چون به نزدیک پیامبر رسید، حضرت بدو روی کردند و گفتند: «تو فضالهای»؟ جواب داد بلی. فرمودند: «با خود چه اندیشیدهای و چه قصد کردهای؟». گفت: هیچ! خدای والامرتبه را یاد میکنم! پیامبر تبسمی کردند که گویا سختدلی و سختسری فصاله را شست. آن گاه به او فرمودند: «بگو خدایا از تو بخشش میجویم!» و آرام دست بر سینه وی نهادند، چنان که قلب او آرام گرفت. سر برآورد و شهادتین گفت و مسلمانی پیشه ساخت! پس از آن در حکایت خود میگفت: پیش از آن که پیامبر دست بر سینه من بگذارد، در این جهان هیچکس مرا دشمنتر از او نبود، و چون دست از سینه من برداشت، در این جهان هیچکس مرا دوستتر از وی نبود! رسول خاتم به تمام معنا پیامآور رحمت بود. حاکم نیشابوری روایت کرده است که پیامبر در جمع اصحاب نشسته بودند و سخن میگفتند. در این میان پیامبر گفتند: «سوگند به آن که جانم در دست اوست، وارد بهشت نمیشوید تا آن که نسبت به یکدیگر اهل رحمت شوید!». اصحاب گفتند: ای رسول خدا! ما همگی دلرحم و مهربانیم! پیامبر گفتند: « نه این که به فردی یا گروهی خاص رحمت کنید و مهربان باشید، بلکه به همه مردمان رحمت کنید و مهربان باشید!» و دوباره فرمودند: « به همه مردمان رحمت کنید و مهربان باشید!». منبع:ایسنا 211008