14 ارديبهشت 1402 14 شوال 1444 - 27 : 14
کد خبر : ۴۴۸۹۴
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۵
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به کامنت‌های انتقادی یادداشت خود تحت عنوان «چرا امام حسن(ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد» پاسخ گفت.
عقیق: چندی پیش به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) مطلبی با عنوان «چرا امام حسن(ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد» منتشر شد که مخاطبان سؤالات زیادی را درباره چرایی این ازدواج در ذیل خبر پرسیده و نظر مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم را به شدت رد کرده بودند.

این مرکز درباره کامنت‌های مخاطبان محترم خبرگزاری فارس پاسخی ارسال کرده که به شرح زیر است:

1- بر اساس گزاره‌های روایی معتبر فراوان، امام دارای علمی است که می‌تواند خیلی از حوادث را پیش‌بینی کند و دارای معجزات و کراماتی است که دیگران ندارند و این علوم و آگاهی‌های ویژه موهبتی الهی و ابزاری است در راستای وظایف خطیر امامت، چنانکه به پیامبران به فراخور زمان و نیاز آنان علوم و معجزاتی داده است؛ ازطرفی مأمور وحی نیز در خدمت آنان به اذن الهی بود که نیازمندی‌های علمی و شئون نبوت آنان را تأمین می‌کرد، اما آیا این علوم و آگاهی برای رفاه و بهره‌مندی آنان از بهترین چیزهای دنیا بود یا برای انجام وظایف محوله؟
2- از طرفی خداوند اینان را برای بشر اسوه معرفی می‌کند(ممتحنه/4و6؛ احزاب/33)، از این بابت مانند انسان‌های معمولی از زندگی بهره‌مند هستند؛ بلکه سختی‌های بیشتری نیز متوجه آنان است، امتحانات و ابتلائات آنان بیش از همه انسان‌ها بوده است، به همین جهت با بردباری در برابر سختی می‌توانند اسوه و سرمشق باشند و از طرف خدا پس از امتحانات سخت به این رتبه و درجه رسیده‌اند.

مقام اسوه‌ و الگویی منزلتی است که به راحتی حاصل نمی‌شود، هر کس نمی‌تواند به این رتبه از بندگی راه یابد که برای انسانیت الگو معرفی شود، بایسته است، آزمایشات و امتحانات سخت پیامبران و سیره آنان را مطالعه و به این مسائل پی برد، اگر بنا بود پیامبران و ائمه و اولیای الهی با نبوت و امتیازات به رفاه و آسایش در زندگی برسند، نمی‌توانستند برای عموم مردم الگو باشند، اگر بنا بود بهترین زنان در اختیار آنان باشد و هر چه زن خوش خلق و زیبا در دنیا را با توجه به علوم غیبی در اختیار خود داشته باشند، این مسأله با عدالت خدا و شأن نبوت سازگار نیست!

پس برای اسوه بودن باید «انا بشر مثلکم» بگویند و زندگی آنان همرنگ و همسان با انسان‌های دیگر باشند تا قابل تبعیت و پیروی، با زنان بد خو سازگار باشند، این نیز نوعی از امتحان است و امتحان سخت!

*کرامت امام حسن(ع) نسبت به جعده

3- بر همین اساس قرن‌ها پیش از امام حسن(ع) دو تن از پیامبران بزرگ الهی: حضرت نوح(ع) (اولوالعزم) و حضرت لوط(ع) معاصر حضرت ابراهیم(ع) زنان بد خو داشتند که شاید از دختر اشعث بدتر بودند که خداوند آنان را برای ناپارسایان و کافران اسوه معرفی کرد: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ»(تحریم/10)، آیا نوح و لوط که متصل به غیب و مرتبط با فرشته وحی نبودند یا از علم خود در ازدواج با این زنان استفاده نکردند؛ ای ندو پیامبر اسوه و سرمشق مؤمنان هستند، اما زنانشان اسوه کافران.

بنابراین ازدواج امام حسن(ع) و صبر و بردباریش در کنار این زنان باید برای دیگران اسوه باشد که نه تنها طلاق نداد، بلکه اسم او را وقتی برادرش امام حسین(ع) پرسید، نگفت و توصیه فرمود که با او کاری نداشته باشند و قصاص نکنند، این کرامت امام حسن(ع) و این رفتار در رتبه انبیای بزرگ الهی است که درس آموز است نه سؤال برانگیز!

4- امروز که آمار طلاق‌ها در جامعه نگران کننده است که به بهانه‌های مختلف و انگیزه‌های مادی و چیزهای الکی خانواده‌ها به طلاق فکر کرده و متلاشی و فرزندان بی‌سرپرست می‌شوند، زن و شوهران از تحمل همدیگر و دوری از تقوا به راه حل تلخی چون طلاق اقدام می‌کنند، باید از تحمل این امام همام الگو و سازگاری در زندگی را در پیش بگیرند که امام با این گونه زن زندگی کرد و هرگز او را طلاق نداد، این وجه از زندگی حضرت برای جامعه درس آموز و سرمشقی زیباست که باید این روی سکه را دید و به حکمت این بردباری فکر کرد .
5- سعدی چه زیبا گفته و از روایات اهل بیت و پیامبر(ص) الهام گرفته است، زن مرد در سرای مرد نکو  هم در این عالم است دوزخ او، تحمل زنان بدخو و بد اخلاق و مرد بد اخلاق و عدم مراجعه به مراکز طلاق و جدایی زیباترین درس از زندگی پیامبران بزرگ الهی و امام حسن مجتبی(ع) است .

علاوه بر پیامبران بزرگ الهی که زنان بدخو داشتند، پیامبراسلام (ص) نیز با دختر فردی چون ابوسفیان که عمری با پیامبر(ص) جنگید و پس از فتح مکه ناچاراً مسلمان شد، نیز نمونه‌ای است که نشان می‌دهد که رفتار امام حسن(ع) به پیروی از سیره جدش بوده است، زنان دیگر پیامبر نیز؛ پیامبر را به اندازه‌ای اذیت کردند که خداوند اجازه طلاق داد، «....عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً»(تحریم/5)

اما پیامبر با بزرگواری آنان را تحمل و مدیریت کرد و شکوه هم نکرد و با وجود باز بودن راه طلاق و اجازه خداوند به این مسأله از طلاق پرهیز و راه تحمل را در پیش گرفت، این نیز درس بزرگی برای مسلمانهاست که از طلاق و جدایی به هر بهانه‌ای پرهیز کنند، رفتار امام حسن(ع) و ازدواجش با دختر اشعث و عدم طلاق او از این لحاظ نیز برای جامعه درس آموز و تحسین برانگیز است.

6- ازدواج امام حسن(ع) با دختر اشعث و آشکار شدن دشمنی او با امام و مسموم کردن مکرر امام و عدم طلاق او از سوی امام(ع) و تحمل او حکمت دیگری نیز دارد و آن پاسخ شبهه بزرگی است که درباره زندگی امام دشمنان آن حضرت و عباسیان منتشر و امام را به زیاد طلاق دادن زنان متهم  کردند و این شبهه تاکنون در آثار مستشرقان و دیگران دیده می‌شود، در حالی که تحمل این زن و عدم طلاق دلیلی روشن بر بطلان این ادعا و افترا است.

*بهترین زنی که در خانه بدترین مرد زندگی کرد
7- خداوند زن خوبی را برای همه مؤمنان اعم از زن و مرد سرمشق معرفی می‌کند که در خانه بدترین مرد زندگی، ایمان خود را پنهان می‌دارد، این زن آسیه همسر فرعون است: «...وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ..»(11/تحریم)

بنابراین نمی‌توان گفت امام حسن(ع) چون امام است، باید بهترین زنان را در اختیار داشته باشد، چون این نه با شأن امامت و نه با عدالت خداوند سازگار است و نه با نظم اجتماعی اسلام نمی‌سازد، لذا خیلی از علمای بزرگ به تأسی از پیامبر و امام حسن و دیگر ائمه گاهی زنان تندخو و بد اخلاق نیز داشتند و با آنان می‌ساختند و هرگز راه طلاق را انتخاب نمی‌کردند.

8- امام حسن(ع) زنان متعدد و خوبی نیز داشت، از جمله یکی از زنانش ایرانی بود، زنی نجیب و باوفا و زنان خوب دیگری که مادر فرزندان امام حسن بودند، فرزندانی با معرفت و بزرگی چون قاسم، حسن مثنی و عبدالله بن حسن را تربیت کردند، قاسم در نوجوانی به عمویش امام حسین(ع) عرض کرد: مرگ در راه خدا و در راه عشق به تو برای من از عسل گواراتر است.

*زمانی که هنوز نفاق اشعث نمایان نشده بود
9- مدارای امام امیرمؤمنان(ع) و امام حسن(ع) با دشمنان موذی مانند اشعث و دخترش نیز درس دیگری است که باید در زندگی از آنان آموخت، چنان که مدارای پیامبر(ص) و دیگر ائمه نیز با دشمنان درس است، مدارای آنها به این جهت بود که ذره‌ای احتمال هدایت و اصلاح درباره آنان وجود داشت، لذا برقراری ارتباط و مدارا با آنان به امید هدایت درس بزرگی است، برای جامعه که به بهانه‌های جزئی از خویشاوندان قطع رحم و ارتباط می‌کنند و این قطع ارتباط ممکن است وضع را بدتر کند، لذا ائمه به این نکات دقیق نیز توجه داشتند، امام سجاد(ع) در واقعه حره به خانواده مروان پناه داد و....

بنابراین می‌توان گفت ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث در زمانی بود که اشعث هیچ اظهار دشمنی با اهل بیت نداشت، بلکه به ظاهر حامی اهل بیت و سخت دوستدار امام حسن(ع) بود و رئیس یکی از قبایل بزرگ عرب و خود را دوستدار امام حسن(ع) به عنوان سید جوانان اهل بهشت نشان می‌داد و به هیچ وجه دشمنی او در این زمان آشکار نبود.

اما در پیشامدهای سیاسی و اجتماعی، حوادث روزگار، تحولات، فتنه‌ها و آزمایش‌های بزرگ باطن و جوهر ذاتی مردمان آشکار می‌شود «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال»(نهج البلاغه کلمات قصار) اشعث نیز از این مردمان بود که خود را در حوادث تلخ باخت و دخترش نیز فریب وسوسه‌های پنهان و آشکار معاویه را خورد و در دام طمع گرفتار شد.

از طرفی باید دانست که مقام امامت و رهبری جامعه برای بهره‌مندی از مواهب و اختصاصات الهی (علم غیب و....) و برای رسیدن به ریاست و زندگی مرفه و تجملاتی و داشتن زنان زیبا و کاخ‌های با شکوه و گستراندن سفره‌های رنگین نیست، بلکه به عکس تحمل سختی‌ها و انواع امتحانات و دام‌های فریبنده است، لذا امیرمؤمنان(ع) فرمود: ای زیبایی‌های دنیا و طلاهای سرخ دیگری را فریب دهید.

امام حسین(ع) برای انجام وظایف امامت ایثار بی‌مانند می‌کند، در زیارت او این گونه از او یاد می‌شود: «بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الضلالة و الجهالة و العمى و الشک و الارتیاب إلى باب الهدى من الردى..»‏(کامل ‏الزیارات، ص: 222) خون دل و جگر خود را در راه خدا بذل کرد تا بندگان را از گمراهی و نادانی و کوری و شک تردید نجات و به راه هدایت رهنمون و از پستی بیرون آورد،‌ پیامبران و دیگر ائمه با تحمل سختی‌های دنیا جهت بیرون بردن مردم از جهالت تلاش و به سختی در تکاپو بوده‌اند، لذا طواغیت با آنان دشمنی و به شهادتشان رسانده‌اند.


منبع:فارس
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: