18 بهمن 1400 6 رجب 1443 - 00 : 11
کد خبر : ۴۴۸۴۰
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۹
یادداشت شفاهی عبدالحمید قدیریان از دیده‌هایش در سفر کربلایی اربعین - ۱
قدیریان نوشت: در اربعین خودِ خداوند به میدان آمد و صحنه‌ای خلق کرد تا «اسلام جهت‌دار» را به نمایش گذارد؛ هیچ حکم حکومتی نمی‌تواند چنان جمعیتی را از ۸۰ نقطه جهان در یک مسیر واحد، با کمال ادب و متانت به سوی مقصدی واحد گسیل دارد.
عقیق:عبدالحمید قدیریان نقاش، پژوهشگر، طراح صحنه و مدیر هنری سینما و مسئول دفتر مطالعات کاربردی هنر حوزه هنری است. در بحبوحه سفر عظیم زائران حسینی(ع) به کربلا، با یار دیرینش شهریار بحرانی بار بستند و کربلایی شدند. اینک پس از مدتی از این سفر که قدیریان آن را «عجیب» می‌خواند، یادداشت شفاهی‌ای منتشر کرده که به دیده‌ها و تجربیاتش از آن سفر مربوط می‌شود.

او معتقد است این اتفاق می‌تواند و باید موضوع اندیشه‌گری و تامل اهالی فرهنگ قرار گیرد، از این رو خود قدیریان تلاش کرده تاویل‌های هنری و فرهنگی‌اش را از این سفر و پیاده‌روی به سوی کربلا عرضه کند. او و بسیاری دیگر از فرهنگ‌پروران امیدوارند این تامل به شکل همه‌جانبه صورت گیرد و اتفاق عظیم اربعین اتفاقی ساده انگاشته نشود، بلکه ظرفیت‌های فرهنگی گسترده آن مورد استفاده مسئولان و اهالی فرهنگ قرار گیرد.

یادداشت عبدالحمید قدیریان از این نظر قابل تامل است؛ یادداشتی که در دو بخش منتشر می‌شود، بخش نخست آن اکنون و بخش دوم آن به زودی منتشر می‌شود:

بسمه تعالی

*‌ بعد از اربعین سال گذشته توصیفات زیادی از حال و هوای اربعین شنیدم، پای هر منبری که می رفتم، سخنران را سرشار از  اشتیاق می¬دیدم. اشتیاق نه به خاطر شلوغی اربعین و نه به خاطر زیارت حرم حسینی(ع) بلکه آنان می¬گفتند این صحنه آیه‌ای است از آیات خداوند و اوست که این جمع را گرد هم آورده است. با این توصیفات اشتیاق همراه شدن با کاروان اربعین در من شعله ور شد. چرا که هر جا بویی از خدا استشمام شود باید به آنجا سراسیمه شتافت. با شهریار بحرانی تصمیم به رفتن گرفتیم. خداوند نیز ما را یاری کرد و توانستیم ویزا بگیریم و با هواپیما به نجف و از آنجا خودمان را به راهپیمایی رساندیم. وقتی در آن فضا قرار گرفتیم تازه متوجه شدیم که آقایان چه می‌گویند. خیل جمعیت از 80 کشور جهان در آن مکان حضور داشتند یعنی مجموعه‌ای از آدم‌ها، با فرهنگ‌های متفاوت در کنار هم با کمال محبت و صمیمیت مسیر را به سوی امام طی می‌کردند.


تصور نمی‌کنم که هیچ حکم حکومتی بتواند این تعداد جمعیت را از حدود 80 نقطه جهان در یک مسیر واحد و با کمال ادب و متانت جمع کند. چه بسیار زنانی که به همراه نوزادان و اطفالشان حضور داشتند! چه بسیار پیرمردان و پیرزنانی که به آنجا آمده بودند و با دیدن‌شان عرق شرم بر پیشانی‌مان می‌نشست؛ آنان صد‌ها کیلومتر را عاشقانه در طول روزهای متمادی پیموده بودند تا سرخوش و خوشحال، و با اراده‌ای بی‌نظیر، خود را در رودخانه عاشقی رها کنند. تفکر برانگیز است! مگر همه این جمعیت همچون دیگر انسانها در دنیا زندگی نمی‌کنند؟ کنار گذاشتن زندگی عادی و رفتن به سفری که خبرهایی از ناامنی به گوش می‌رسد، دل قرصی می‌خواهد؛ به عبارت دیگر این سفر عاشق می‌خواهد. به طور حیرت انگیزی عراقی‌ها نسبت به مهمانان امام(ع) بسیار مهربان بودند و رفتاری پسندیده داشتند. خودشان به مزاح می‌گفتند ما ایام اربعین این گونه هستیم و بعد از اربعین جور دیگری می شویم.

* در طول جاده نجف تا کربلا موکب‌هایی قرار داشتند که مدام زائرین را به استراحت دعوت می‌کردند، اگر از خستگی می‌نشستیم سریع می‌آمدند و پای ما را ماساژ می‌دادند و اگر آنها را از اینکار نهی می‌کردیم، دلگیر می‌شدند ولی با اشتیاق کار خود را ادامه می‌دادند. در مسیر جلوی ما را می‌گرفتند، کفش‌هایمان را تمیز می‌کردند، چایی می‌دادند، قهوه می‌دادند، لقمه‌هایی کوچک از کباب و غذاهای دیگر برایمان آماده می‌کردند.

یک جاده مستقیم، بدون هیچ مانعی به طوری که تا جایی که چشم کار می‌کرد فقط راهی پر از جمعیت دیده می‌شد. آدم‌هایی از فرهنگ‌های مختلف، اگرچه ایرانی‌های زیادی در آنجا حضور داشتند اما حضور پرشور مردم کشورهای دیگر کاملاٌمشهود بود. اینکه می‌گویند « در اربعین خدا دیدنی است» واقعاً درست است؛ کاملاٌ معلوم است که خداوند دل این جمعیت را به سمت کربلا هم سو کرده و او ست که این صحنه‌های زیبا را ایجاد کرده است. در آنجا شاهد ترسیم تابلویی عظیم و حیرت‌انگیز بودیم که با بیانی هنری مفاهیم و هدایت¬هایی را متذکر می¬شد. ما به عنوان اجزای کوچکی از این تابلو مدام پیرامون خود را نگاه و شکر نعمت‌ می‌کردیم.

* قرآن همه ما را به تدبیر، تدبر و اندیشیدن در آیات خدا و صحنه‌های پیش‌رو دعوت می‌کند. خداوند کسانی را که به آیاتش کم توجهی کنند دچار عذابی سخت می‌کند. چه خوب است که ما به آیات خداوند توجه کنیم و درموردشان فکر کنیم. در اربعین حسینی(ع) خداوند صحنه‌ای را خلق کرد و در این صحنۀ به ظاهر ساده،  اسلام «جهت‌دار» را به نمایش گذاشت. همه ما مسلمان هستیم اما نمی‌دانیم به کجا و کدام سو حرکت می‌کنیم و آینده پیش روی ما چیست؟ همه ما سعی می‌کنیم خود را با شریعت دین تطبیق دهیم اما به هدف خود نمی‌اندیشیم. خداوند در یک صحنه به ظاهر ساده و در مدت محدود جلوه‌ای از اسلام جهت‌دار را به ما نشان ‌داد، اسلامی که مسیر و مقصد دارد و مسیرش راهی مستقیم است به سمت امام و مقصدی که خود امام و ولایت است، می‌رسد. چرا که امام باب الله است و مجرای نزول نور الهی است.

* در اربعین همه چیز برای امام بود. لبخند‌ها، بذل و بخشش‌ها، کار کردن‌ها، محبت¬ها و حتی خیابان‌ها همه و همه به سمت امام بودند. فکر می‌کنم راه‌حل ریشه‌ای معضل فرهنگی ما را خدا در این صحنه نشان‌مان داد. جمعیتی از 80 کشور در کنار هم به سوی مقصدی مشترک، در کمال محبت، صمیمت، ادب و بدون هیچ مشکلی و با یک هدف معین، حرکت کردند که این به معنای یک کار فرهنگی بزرگ است. در دست این مردم هیچ رسانه‌ای نبود که بتوانند تبلیغ کنند و این حجم جمعیت را با این احساس زنده تربیت و جمع کنند. فرهنگ زیستن با امام(ع) این مردم را بامحبت کرده بود. در آن چند روز ما اسلامی را دیدیم که تعریف درستی از هویت دینی ارائه می‌کرد، اینکه ما می‌توانیم همه را دوست داشته باشیم و همه تحت محوریت یک هدف واحد که رفتن به سمت امام(ع) است به مقصد برسیم.

آن روزها سوالاتی برایم بسیار پر رنگ شده بود. مانند اینکه، خداوند می‌خواهد چه کار کند؟ چرا این صحنه را به پا کرده؟ چرا این تعداد جمعیت را در یک جا جمع کرده است؟ اگر این صحنه یکی از آیات الهی است، که به قول بزرگان ما همین است، چرا خداوند این آیه را امروز به ما نشان می‌دهد؟ من به عنوان یک مسلمان دعوت شده‌ام در مورد این‌ها فکر کرده و خودم را در حد توان با خواست الهی هماهنگ کنم. خداوند مردم را برای چه صحنه‌ای آماده می‌کند؟ چه اتفاقی پیش روی ما قرار دارد، که خداوند چنین صحنه‌ای را با حضور امت‌های مختلف بر پا کرده و آن‌ها را در کمال محبت به وحدت، با فرهنگ با امام(ع) بودن آشنا می‌کند؟ آیا خدا می‌خواهد ما را آماده رویدادی کند؟



* فضا بهشت گونه بود. نور امام(ع) به قدری عظیم و تاثیرگذار بود که فضایی بهشت گونه را احساس می‌کردیم. گویی امام با نورش همه را به خود دعوت می‌کرد. یادم می‌آید انقلاب هم در چنین فضای نورانی برپاشد. در این نور همه همدیگر را دوست داشتند و به هم لبخند می‌زدند. امام خمینی(ره) زیباترین تعبیر را گفت و انقلاب‌مان را انفجار نور خواند. حالا بعد از مدت‌ها دوباره همان فضای بهشت‌گونه را در کربلا و با حضور جمعیتی عظیم و با فرهنگ‌های مختلف و متفاوت دیدیم.

در دورانی هستیم که دشمن تمام حیله‌هایش را به میدان آورده و غافل از آن است که (و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین)، حُب نسبت به امام(ع) در فطرت انسانها است و این یکی از جلوه‌های مکر الهی است که در اربعین جلوه کرده است. همه مهمانان این سفره که این صحنه‌های باشکوه را درک کرده‌اند، به کشورهای خود می‌روند و بدون آنکه رسانه‌ای در دستشان باشد، با نقل دیده‌هایشان، این حادثه عظیم و زیبا را به همه پاک طینتان عالم اطلاع می‌دهند. گویا خداوند با این صحنه در جهان اسلام در حال اصلاح و تغییر فرهنگ می‌باشد. غریب نیست اگر در آینده‌ای نزدیک ببینیم چرخش فرهنگی عظیمی در امت‌های اسلامی ایجاد شود. گفته شد سال گذشته پانزده میلیون و امسال بیست و دو میلیون در راه¬پیمایی شرکت کرده اند. مطمئناً سال‌های دیگر جمعیت بیشتری حضور پیدا می‌کنند.

* خداوند این کار عظیم فرهنگی را برای چه شروع کرده؟ چه برنامه‌ای دارد؟ یعنی ممکن است در طی چند سال آینده، با همزیستی و محبتی که در دل‌های مسلمین ایجاد می‌شود، قسوره، همان شیر عظیم جهان اسلام شکل بگیرد و اسرائیلیان همچون گورخران با یک نعره شیر خانه‌های خود را ویران کنند و به سوی دریاها پا به فرار گذارند. این یعنی یک خیزش بزرگ فرهنگی! این صحنه را خداوند زمانی به پا کرده که گروه تکفیری‌های داعش در حال تخریب چهره اسلام و خشن نشان دادن آن هستند. خداوند با زیبا‌ترین ترفند که هیچگونه نمی‌شود آن را تحریم و محکوم کرد؛ اسلام محبت و رحمت را به همه جهانیان معرفی می‌کند. در این صحنه‌ خداوند اسلامِ مظلوم را معرفی می‌کند. گروه تکفیری‌ها می‌گویند هرکس با ما نیست، بر ماست و شروع به کشتار می‌کنند، اما اسلامی که خداوند معرفی می‌کند‌‌ همان است که امامش را مظلومانه به شهادت رسانده‌اند و پیروانش هم به طور عجیبی هم دیگر را دوست دارند و به هم محبت می‌کنند! بنابراین خداوند با این صحنه یک اسلام با قدرت و در عین حال لطیف را به جهانیان معرفی می‌کند.

* از نکات جالب در این راهپیمایی این بود که در طول مسیر هیچ گروهی عزاداری نمی‌کرد، گویا پیام تعقل را در سکوت عمیق راهپیمایی همه فریاد می‌زدند و به جای آن، همه در حال محبت کردن بودند؛ به طوری که از آن صحنه‌ها تنها ادب و محبت به یاد مانده است. واقعاً اگر به عقل ما می‌رسید - که متاسفانه به خاطر درگیری‌های سیاسی، نمی‌رسد - چه قدر باید هزینه می‌کردیم تا اسلام رحمت را در قالب یک حرکت فرهنگی به جهان معرفی کنیم؟ اما خداوند با این صحنه به صورتی لطیف، گسترده و تکرار شونده، هر سال اسلامِ با محبت، رحمان، جهانی و اسلامی که حتی به دشمنانش با رحمت نگاه می‌کند را به جهان معرفی می‌کند.

صحنه‌هایی که ما در سفر اربعین دیدیم به قدری قابل تأمل بود که عقل و زبان من قاصر است از توصیف همه لایه‌های پنهان آن؛ فقط این را می‌دانم که همه ما باید در موردش فکر کنیم. بنابراین اولا از همه دعوت می‌کنم که در سال‌های آتی در این راهپیمایی شرکت کنند و اهل تفکر در مورد آن بیندیشند و لایه‌های عمیق‌تر آن را توصیف کنند. نکند در چند سال آینده برنامه‌ای برای تغییر حرکت‌های جهانی باشد و ما از آن غافل شویم؟ اگر چنین باشد من کجای این برنامه قرار می‌گیرم؟ نکند ناخواسته در مقابل قرار گیرم یا منفعل باشم! می‌خواهم به عنوان یک مسلمان همه وجودم در مسیر برنامه الهی باشد! باید بیندیشم تا بتوانم خودم را با حرکتی که خداوند می‌خواهد انجام دهد تطبیق دهم. ان‌شاء الله!

ادامه دارد...

منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: