عقیق:چندی سالی از انتشار کتاب «نهمربیع، جهالتها، خسارتها» به قلم حجت الاسلام مهدی مسائلی می گذرد، این کتاب را انتشارات وثوق منتشر کرده بود و به دلیل استقبال مخاطبان فایل الکترونیکی این کتاب پس از مدتی توسط مؤلف در فضای اینترنت منتشر شد.اما بنابر استقبال مخاطبان و به گفته نویسنده این کتاب پرفروش که تا کنون 5 بار تجدید چاپ شده است، به زودی ویرایشی جدید از کتاب «نهمربیع، جهالتها، خسارتها» توسط نشر آرما منتشر خواهد که مطالب فراوانی بر آن افزوده شده و به بعضی از ابهامات و نقدها پاسخ گفته است. در ادامه این یادداشت، گزارشی از چاپ جدید کتاب ارائه میشود:**قتل خلیفه دوم در ذی الحجه است نه در ربیع الاولفصل اول این کتاب به بررسی موضوع نسبت کشته شدن خلیفه دوّم به روز نهمربیعالاوّل در فرهنگ عوام شیعه اختصاص دارد. نویسنده در این بخش با بررسی منابع تاریخی، این موضوع را تبیین میکند که همة تاریخ نویسان به اتفاق ماه ذیالحجه را به عنوان مَقْتَل خلیفه دوّم معرفی نمودهاند و با اندکی اختلاف در روز آن، دوشنبه یا چهارشنبه،26 یا 27 ذیالحجه را به عنوان روز مجروح شدن خلیفه دوّم شناختهاند. بهگونهای که میتوان گفت وقوع این حادثه در این ماه از امور قطعی و متواتر در نزد تاریخنویسان بوده است. حتی در میان این منابع، یک کتاب را نمیتوان یافت که تاریخی دیگر برای این واقعه ثبت نموده باشد و یک قول ضعیف به صورت «قیل» هم در کتابهای تاریخی دراینباره بیان نشده است.افزون بر این در این بخش بیان شده است که بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز در هنگام بحث از کشته شدن خلیفة دوّم، تاریخ آن را در ماه ذیالحجه دانستهاند و حتی بعضی از آنان با تصریح به نادرست بودن نسبت قتل خلیفه دوّم در روز نهمربیع، اجماع شیعه و سنی را بر وقوع این حادثه در ماه ذیالحجه یافتهاند.در این قسمت نویسنده به بیان سخنان علما بزرگی همچون شیخ مفید، ابن ادریس حلی، سید بن طاووس، شیخ ابراهیم بن علی کفعمی، علامهی حلی و شیخ بهایی دراین باره میپردازد.نویسنده سپس این پرسش را مطرح میکند که پس چه چیزی باعث شده تا بعضی روز نهم ربیع را به عنوان روز قتل خلیفه دوم بشناسند؟!**سند رفع القلم ضعیف و مخدوش استوی به این پرسش اینگونه پاسخ میگوید که رأی نهمربیع مستندی به جز روایتی مشهور به «رفع القلم» ندارد. نویسنده سپس گزارشی از متن این روایت ارائه نموده و بحث مفصلی درباره منبع، سند و متن روایت میآورد و این موضوع را تبیین میکند که علاوه بر ضعف منابع این روایت، راویان آن نیز مجهول و یا نامعلوم هستند و از این جهت سندی ضعیف و مخدوش دارد.وی سپس به بررسی متن پرداخته و با بیان اشکالات متعددی درباره محتوای روایت، معتقد است بعضی از تعابیر این روایت با نصوص قرآنی و روایی در تعارض است و پذیرش آن را غیر ممکن میکند. مهمترین اشکال قسمتی از این روایت است که موضوع رفع القلم را مطرح میکند و بیان میدارد که: قلم تکیف از تمام خلق، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، سه روز برداشته میشود.نویسنده با رد بعضی از توجیهاتی که درباره این فراز صورت گرفتهاست، سر منشأ آن را طبع بشر می داند که میخواهد آزادانه هر عمل و گناهی را که خواست انجام دهد: «بَلْ یرِیدُ الْإِنسَانُ لِیفْجُرَ أَمَامَهُ»( قیامت/5.)؛ حال بشر برای رسیدن به این مقصود، یا دین را انکار میکنند و یا اینکه از آموزههای دینی، مجوزی برای گناهان خویش دست و پا مینماید. وی این هشدار را میدهد که متأسفانه عدهای همة روایات معتبر و قطعی اهلبیت- علیهم السلام- را در حرمت دروغ، غنا، لهو و لعب و... به کناری گذاشته و با تمسک یک روایت نامعتبر و مجعول به توجیه و تجویز گناه میپردازند.سایر عناوین فصل اول این کتاب عبارتند از: «جمع و تفریق تاریخ» «نهمربیع روز کشته شدن عمر بن سعد» «از مُغ کشان تا عُمرکشان» «نهم ربیع آغاز امامت مهدی موعود» «چگونگی قتل خلیفه دوّم در منابع معتبر تاریخی» «حکایت کشته شدن خلیفه دوّم در منابع داستانی شیعه» «ابولؤلؤ مسلمان، نصرانی یا زرتشتی؟!» «مقبرة خیالی ابولؤلؤ در کاشان»عنوان فصل دوم این کتاب «جهالتها» نامگذاری شده است و در آن پس از تعریف تبری و مراحل آن، حدود و قوانین آن را تبیین میشود. «تحریف تبری» «تعریف تبری» « مراحل تبری» «پرهیز از فُحش و دُشنام و توهین» «بررسی مسئلۀ لعن» «نهی خاص اهلبیت- علیهم السلام- از توهین و لعن» «لعنهای موجود در روایات» «سخنی دربارۀ زیارت عاشورا» «مُدارا و تَقیّه زمان و مکان ندارد» از عناوین این فصل هستند.فصل سوم این کتاب همانگونه که از نام آن پیداست عنوان «خسارتها» دارد و به گزارش رفتارها و اقدامات ناشایست بعضی از شیعیان در قرنهای اخیر پرداخته است که با برانگیختن تعصبات و احساسات مذهبی اهلسنت، محرک بسیاری از جنگ مذهبی بوده و خسارتهای فراوانی برای امت اسلامی به وجود آوردهاند.«محقق کرکی و لعن علنی خلفا» «این کتابها هرچه بیش نشود، بهتر است» «انتشار کتابهای تفرقهانگیز در قم» «تیزهوشی میرزای شیرازی»«از عمرکشان تا شیعه کشان»«هشدار به دلسوزان دین و کشور» «اعلام هفته برائت از سوی تفرقه افکنان» از عناوین خاص این فصل است.**نگاه اهل بیت به وحدت مسلمانان بخش بعدی این کتاب به بحث ضرورت حفظ وحدت اسلامی اختصاص دارد و در آن به تبیین نگاه اهلبیت علیهمالسلام درباره وحدت اسلامی توجه شده است. در این قسمت تشریح میشود که موضع وحدت اسلامی به طور مستقل مورد توجه و عنایت ائمه، علیهمالسلام، قرار داشته است و آن بزرگواران ضمن تأکیدهای فراوان بر ضرورت حفظ اتحاد مسلمین، آن را از وظایف اصلی شیعیان در برخورد با مخالفان مذهبی میدانستهاند.«عنایت آیت الله بروجردی به اتحاد اسلامی» «فتوایی تاریخی شیخ الازهر» «توطئههای شوم» «کنگره جهانى اسلام و نقش یک عالم شیعه» «طرح مسأله غدیر منافاتی با وحدت اسلامی ندارد» دیگر عناوین این فصل هستند.اما بخش انتهایی کتاب به نقل دیدگاه مراجع تقلید درباره نهم ربیع اختصاص دارد و فتاوی و پرسشهایی از مراجع و آیات عظامی همچون خامنهای، محمد تقی بهجت، میرزا جواد تبرّیزی، حسین نوری همدانی، مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، موسوی اردبیلی، سید محمدصادق روحانی در اینباره آورده شده است.دیگر عناوین بخش عبارتند از: «ضرورت برخورد با فتنهانگیزان»« شاد کردن دل دشمنان فاطمهزهرا(س)» «چند توصیه از مرحوم آیتالله بهجت» «آیتالله مکارم شیرازی: جشنهای نهمربیع خرافی است» «موضعگیری آیت الله وحید خراسانی در مقابل تفرقهافکنی» «برائت مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی از تفرقهافکنان»منبع:فارس