«ناضرة» از ماده «نضرة» به معنای شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد.
عقیق: یکی از سوالاتی که در علوم قرآنی مطرح است اینکه در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که نشان می دهد خداوند جسم است. این آیات چگونه توجیه می شود؟ پاسخ: در قرآن مجید کلماتی به کار رفته است که اگر به معنای ظاهری تفسیر شود؛ جسمانیت خداوند ثابت می شود. در حالی که خدا جسم نیست. زیرا اگر جسم باشد، نیاز به مکان، گرما، سرما، خوراک و پوشاک دارد. خداوند نیازمند با دیگران که موجودی نیازمند هستند؛ فرقی نخواهد داشت. در صورتی کسی شایستگی و لیاقت خدائی دارد که بی نیاز مطلق بوده و همگان به او نیازمند باشند. کلمه ربک در آیه «جاءَ رَبُّک؛ پروردگارت بیاید»(فجر، 22) کنایه از فرا رسیدن فرمان خدا برای رسیدگی به حساب خلایق است. یعنی جاء «امر»ربک. یا این که منظور ظهور آیات عظمت و نشانه های خداوند است. و یا منظور از ظهور پروردگار، ظهور معرفت او در آن روز است به گونه ای که جای انکار برای هیچکس باقی نمی ماند. گویی همه با چشم، ذات بی مثالش را مشاهده می کنند و به هر حال مسلم است که آمدن خداوند به معنی حقیقی کلمه که لازمه آن جسم بودن و انتقال در مکان است، معنی ندارد. چرا که او از جسم و خواص جسم مبرا است. فخر رازی در تفسیر خود میگوید: آیه، محذوفی دارد و این محذوف ممکن است کلمه«امر» یا«قهر» یا«جلائل آیات» یا«ظهور و معرفت» بوده باشد. مفسران دیگر هم بعضی از این چهار واژه، مخصوصا واژه اول را به عنوان تقدیر آیه، ذکر کردهاند. شاهد این تفسیر آیه 33 سوره نحل است که می فرماید: «ینْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیهُمُ الْمَلائِکةُ أَوْ یأْتِی أَمْرُ رَبِّک؛ آیا آنها جز این انتظاری دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند و یا امر پروردگارت فرا رسد» تعبیر به «صَفًّا صَفًّا» اشاره به این است که ملائکه در صفوف مختلفی وارد محشر می شوند و احتمالا فرشتگان هر آسمان در یک صف حضور می یابند و گرداگرد اهل محشر را می گیرند[1] اما آیه «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ؛ صورت هایی در آن روز شاداب و خندان و نورانی و زیبا است»(قیامت،22) «ناضرة» از ماده «نضرة» به معنای شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست می دهد که توأم با سرور و زیبایی و نورانیت است. یعنی رنگ رخساره آن ها از وضع حالشان خبر می دهد که چگونه غرق نعمت های الاهی شده اند. در حقیقت این شبیه چیزی است که در آیه 24 سوره مطففین آمده: «تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ؛ در صورت های آن ها(بهشتیان) شادابی نعمت را مشاهده می کنی» این از نظر پاداش های مادی، و اما در مورد پاداش های روحانی آن ها می فرماید: آن ها فقط به ذات پاک پروردگارشان می نگرند!«إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ» نگاهی با چشم دل و از طریق شهود باطن، نگاهی که آن ها مجذوب آن ذات بی مثال و آن کمال و جمال مطلق می کند و لذتی روحانی و توصیف ناپذیر به آن ها دست می دهد که یک لحظه آن از تمام دنیا و آنچه در دنیا است برتر و بالاتر است! گفتنی است که مقدم شدن«الی ربها» بر «ناظرة» افاده حصر می کند. یعنی تنها به او می نگرند و نه به غیر او. و اگر گفته شود بهشتیان مسلما به غیر او نیز نگاه می کنند، می گوئیم: اگر به غیر او نگاه می کنند؛ همه را آثار او می بینند و نگاه کردن به اثر، نگاه به مؤثر است، و به تعبیر دیگر در همه جا او را می بینند و در همه چیز قدرت و جلال و جمال او را تماشا می کنند. لذا توجه به نعمت های بهشتی نیز آن ها را از نظر به ذات خداوند غافل نمی کند. به همین دلیل در بعضی از روایات که در تفسیر این آیه آمده است می خوانیم: آن ها نظر به رحمت خداوند و نعمت او و ثواب او می کنند. چرا که نگاه به این ها نیز نگاه به ذات مقدس او است. جمعی از بی خبران آیه فوق را اشاره به مشاهده حسی خداوند در قیامت گرفته اند. و می گویند در آن روز، خدا را با همین چشم ظاهر مشاهده خواهند کرد! در حالی که چنین مشاهده ای لازمه اش جسمانی بودن خداوند و وجود در مکان و کیفیت و حالت خاص جسمانی است و می دانیم ذات پاکش از این آلودگی ها بر کنار است. همان گونه که در آیات مختلف قرآن کراراً روی آن تکیه شده است از جمله در آیه 103 سوره انعام می خوانیم: «لا تُدْرِکهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الْأَبْصار؛ چشم ها او را نمی بیند، و او چشم ها را می بیند» این آیه مطلق است و هیچ اختصاص به دنیا ندارد. به هر حال عدم مشاهده حسی خداوند واضح تر از آن است که بخواهیم بیش از این، روی آن بحث کنیم و هر کس کمترین آشنایی با قرآن و معارف اسلامی داشته باشد؛ به این حقیقت اعتراف می کند»[2] پی نوشت ها: [1] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 471-470. [2] همان، ج 25، ص 304-303. منبع:جام 211008