همانا سخن زیبا، مال و ثروت را زیاد می کند، روزی را افزایش می دهد، مرگ را به تأخیر می اندازد، آدمی را محبوب خانواده اش می سازد و او را وارد بهشت می کند.
عقیق: آداب و شیوه سخن گفتن امری است که بسیاری از افراد جامعه شاید نسبت به آن توجهی نداشته باشند ولی می توان این مهم را از جمله اساس تمدن بشریت برشمرد که ساختار آن را می توان از جمله ارکان بستر هدایت هر پیشوایی عنوان کرد که بسیاری از این بزرگواران در ابتدا در پی آموختن این مهم به بشریت بودهاند. از جمله نعمتهای پرارج و گران قدری که آفریدگار جهان به انسان عطا کرده و مایه ی اصلی آن را با سرشت بشر در آمیخته، قدرت بیان است، چنانچه مهدی عزیزان می نویسد نعمت سخن گفتن، عامل مهمّی در تکامل انسانهاست. در پرتو این نعمت، علوم نظری و تجارب عملی انسانها به یکدیگر منتقل می شود. خدای حکیم، بعد از مسأله ی آفرینش انسان از نعمت بیان سخن گفته و می فرماید: اَلرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛ خداوند رحمان، قرآن را تعلیم داد، انسان را آفرید و به او «بیان» آموخت. انسان با قدرت بیان و به وسیله ی سخن، معلوماتی را که در باطن اندوخته، ظاهر می سازد و نهفته های درونی خود را آشکار می سازد و آنچه را که خود ادراک کرده، به دیگران منتقل می سازد. از این رو، میتوان گفت: سخن به منزله ی پلی است که مغزهای جدا از هم را به یکدیگر پیوند میزند و کالای ارزشمند علم را از این راه به مغزها می رساند و دیگران رانیز عالم و آگاه میکند. از امام سجّاد (علَیه السَلام) پرسیدند: از سخن و سکوت کدام یک بر دیگری برتری دارد؟ حضرت در پاسخ فرمودند: برای هر یک از این دو آفتهایی است، ولی اگر از آفت مصون و سالم باشند، سخن افضل و برتر است، زیرا خداوند هیچ یک از پیامبرانش را به سکوت مبعوث نکرده است، بلکه آنها مأموریّت داشتند با مردم سخن بگویند و با بیان خود آنان را به صلاح و رستگاری دعوت کنند و نیز هیچکس با سکوت مستحقّ بهشت و لایق ولایت الهی نمی شود و از عذاب دوزخ مصون نمی ماند، نیل به رحمت الهی و نجات از عذاب او در پرتو سخن گفتن است. روشن است که این نعمت ارزشمند به همان میزان که در ترقّی و کمال آدمی مؤثّر است، در صورت عدم کنترل نیز، موجب سقوط و تباهی او می شود. چنانچه از امام علی (عَلیه السَلام) پرسیدند: زیباترین مخلوقات خدا کدام است؟ فرمودند: «سخن». پرسیدند: زشت ترین آنها کدام است؟ باز هم فرمودند: سخن. سپس فرمودند: بِالْکَلاَمِ ابْیَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْکَلاَمِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ؛ چهره ها با سخن سفید می شوند و با سخن سیاه می گردند. کنایه از این که عدّه ای به خاطر سخن سنجیده و وزین خود، روسفید می شوند و عدّه ای به دلیل بیهوده گویی، پرگویی، غیبت، دروغ وغیره روسیاه و سرافکنده میگردند. ویژگی های سخن زیبا باید توجّه داشت که قدرت بیان با آن که ازنعمت های گرانقدر خداوند و از خصایص انسان است و فواید بسیاری در راه تعالی و تکامل آدمی از نظر نشر معارف دینی، گسترش علوم، اندرزهای حکیمانه، تذکّرات دوستانه و نیازهای زندگی دربردارد، لیکن می تواند منشأ بسیاری از زیان های مادّی و معنوی باشد و بدبختی های غیرقابل جبران به بار آورد، از این رو شاید اشاره به گوشه ای از ویژگی های سخن زیبا باشد که آنها را در معاشرت های اجتماعی، مورد توجّه قرار دهیم، تا از آثار و برکات آن در زندگی بهره مند شویم. برخاسته از فکر و اندیشه قدرت تفکّر و اندیشه یکی ازگرانبهاترین نعمت های الهی بوده و شایسته است که انسان قبل از هرکاری درباره ی پیامدهای آن به خوبی بیندیشد و جوانب نیک و بد آن را درست ارزیابی کند و چنانچه انجام آن را مصلحت دید، اقدام نماید وگرنه از انجام آن چشم بپوشد. روشن است که سخن گفتن نیز از این قاعده مستثنا نیست. نسنجیده سخن گفتن، علاوه بر زشتی ظاهری چه بسا موجب بی آبرویی و رسوایی گوینده شده، نشانه ی حماقت و نادانی او به حساب آید و خطراتی را برایش به بار آورد، یا ضرری را متوجّه او سازد. از این رو امیرالمومنین علی (عَلیه السَلام) فرموده اند: فَکِّرْثُمَّ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ؛ بیندیش، سپس سخن بگو تا از لغزشها در امان باشی، و در سخنی دیگر اندیشه ی پیش از سخن را نشانه ی خردمندی و ناپخته سخن گفتن را علامت بیخردی دانسته، میفرمایند: لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ؛ زبان خردمند در آن سوی قلب اوست، ولی قلب اَبله در آن سوی زبان او. آورده اند که مردی پارچه ای زربفت و گرانبها بافته بود. با خود ندیشید که خوب است این طاقه ی زربفت را به سلطان هدیه کنم و جایزه ای بگیرم. از این رو، به دربار سلطان شتافت، اجازه ی ورود خواست و طاقه ی زربفت را تقدیم کرد. سلطان که از آن اثر هنری زیبا، خوشحال و شگفت زده شده بود، از اطرافیان خود برای چگونگی استفاده از آن نظرخواست. یکی از آنان گفت: «این پارچه برای انداختن روی مرکب شما مناسب است.» دیگری آن را برای پوشش تخت سلطنت مناسب تر دانست. سومی گفت: «برای پرده ی درب کاخ سلطنتی شایسته تر است.» در این میان سلطان گفت: «خوب است نظر بافنده ی هنرمند را نیز جویا شویم، شاید نظر برتری داشته باشد.» آنگاه رو به مرد پارچه باف کرد و پرسید: «این پارچه ی زربفت برای چه مصرفی مناسب تر است؟» مرد بیچاره بدون آن که عاقبت کار خویش و موقعیّت مجلس را بسنجد، گفت: «قربان! به نظر حقیر، این پارچه فقط برای انداختن روی جنازه ی پادشاه مناسب است. همراه با ادب اسلامی شایسته است که انسان در هنگام سخن گفتن، ادب اسلامی را رعایت کند، یعنی طوری حرف بزند که در سخن او نه تنها به شخصیّت دیگران اهانتی شود، بلکه مقصود خود را در نهایت احترام و فروتنی ابراز کند. از عباس عموی پیامبر اکرم (ص) پرسیدند: شما بزرگ ترید یا رسول خدا؟ عبّاس که سنّش از پیامبر (ص) بیشتر بود، در پاسخ گفت: «رسول خدا بزرگ تر است، ولی من پیش از ایشان متولّد شده ام. گاهی لازم می شود که انسان سخن حقّی را بگوید که ذهن شنونده آمادگی شنیدن آن را ندارد و یا زمینه ی برداشت منفی در سخن او هست. دراین صورت نیز انسان باید سخن را به گونه ای ادا کند و الفاظ را در قالبی بریزد که میزان بازتاب منفی و تنش ایجاد شده به حدّاقل برسد. نقل شده است که یکی از خلفای عبّاسی، خواب وحشتناکی دید. پس معبّری (تعبیر کننده خوابی) را احضار کرده و خواب خود را برای او بازگفت تا آن را تعبیر کند. معبّر گفت: «تعبیر این خواب آن است که قبل از فرارسیدن زمان مرگ خلیفه، همه ی خویشاوندانش خواهند مُرد و و مرگ خلیفه بعد از مرگ آنان واقع خواهد شد.» خلیفه از این سخن برآشفت، او را از نزد خود راند و معبّر دیگری رااحضار کرد. معبّر دوم پس از شنیدن خواب خلیفه گفت: «تعبیر خواب شما این است که خداوند به شما عمری طولانی عطا می کند، به طوری که عمر شما از همه ی خویشاوندانتان طولانی تر می شود.» خلیفه او را نوازش کرد و جایزه ای بدو بخشید. چنان که ملاحظه شد، محتوای سخن هر دو یکی است، لیکن دوّمی چون در گفتار خود ادب را مراعات کرد سخنش مقبول واقع شد. راست و همراه با عمل ملاک زیبایی سخن، تنها زیبایی لفظ و ظاهر نیست، بلکه لازم است، عمل انسان نیز گفته اش را تصدیق کند و این زمانی است که گوینده به وسیله ی سخن، ادّعایی را مطرح کند. مثلاً درقالب زیباترین الفاظ، دَم از وفا و محبّت بزند. چنین سخنی را اگر عمل او تصدیق نکند، سخنی از سر نفاق و تزویر خواهد بود و دیگر نمیتوان آن را سخن زیبا نامید. قرآن در این باره میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذیِنَ َأمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَتَعْمَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا سخنانی میگویید که انجام نمیدهید. این گناه بزرگیاست در نزد خدا، که بگویید آنچه را که به جا نمی آورید(سوره صفّ: آیات 2- 3 ) و نیز سخن باید از روی صدق و راستی بوده و با واقع مطابقت داشته باشد و این در جایی است که گوینده در مقام ارائه ی خبر باشد. خبر دروغ را هرچند فصیح و زیبا بیان کنند، زشتی دروغ، زیبایی ظاهری اش را تحت الشعاع قرار خواهد داد. امام علی (عَلیه السَلام) می فرمایند: شَرُّ الْقَوْلِ الْکِذْبُ؛ بدترین سخن، دروغ است، و نیز سخن باید مبتنی بر حق باشد. سخنی که باطلی را ترویج می کند، درصدد کتمان حقیقتی است، هر اندازه هم زیبا بیان شود، چون دربردارنده ی پیام پلیدی است، زیبا نخواهد بود. در ماجرای جنگ صفّین وقتی خوارج گمراه، از غوغای حکمیّت، طرفی نبستند و حَکَم تحمیلی آنان - ابوموسیََ اشعری - در مذاکره با عمرو عاص شکست خورد، شعار «لاَ حُکْمَ اِلاَّ لِلَّه؛ حکم و فرمان جز برای خدا نیست، را سردادند. وقتی این شعار خوارج به گوش امیرمؤمنان علی (ع) رسید، فرمودند: کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ. آثار خوش زبانی سخن زیبا، آثار و برکات زیادی دارد و کسی که زبان خود را به زیباگویی عادت دهد، از این برکات، بهره مند خواهد شد. امام زین العابدین (عَلیه السَلام) به پنج نمونه از آن آثار اشاره فرموده است: اَلْقَوْلُ الْحَسَنُ یُثْرِی الْمَالَ، وَ یُنْمِی الرِّزْقَ، وَ یُنْسیِِ فِی الْاَجَلِ، وَیُحَبِّبُ اِلَی الْاَهْلِوَ یُدْخِلُ الْجَنَّةَ؛ سخن زیبا، مال و ثروت را زیاد می کند، روزی را افزایش می دهد، مرگ رابه تأخیر می اندازد، آدمی را محبوب خانواده اش می سازد و او را وارد بهشت می کند. امام علی (ع) نیز در دو روایت، خوشزبانی را موجب ازدیاد دوستان، کم شدن دشمنان و ایمنی از سرزنش ها معرّفی می نمایند:عَوِّد لِسَانَکَ لیِنَ الْکَلاَمِ وَ بَذْلَ السَّلاَمِ، یَکْثُرْ مُحِبُّوکَ وَ یَقِلَ مُبْغِضُوکَ؛ زبانت را به نرمگویی و سلام دادن عادت ده تا دوستان تو بسیار و دشمنانت اندک شود، و نیز فرموده اند:عَوِّد لِسَانَکَ حُسْنَ الْکَلاَمِ تَأْمَنِ الْمَلاَمَ؛ بد زبانی و آثار آن آفت ها و آسیب های زبان از مسائل مهمّی است که باید به طور جدّی به آن توجّه کرد و بدزبانی یکی از عمده ترین آنهاست و نشانه ی پَستی وانحطاط اخلاقی است. در لابه لای کلمات اولیای دین، آثار روانی، اجتماعی و عقوبت اخروی این صفت نکوهیده تصریح شده است. حضرت علی (عَلیه السَلام) در این باره بیان داشته اند: إِیَّاکَ وَ مَا یُسْتَهْجَنُ مِنَ الْکَلاَمِ، فَإِنَّهُ یَجْلِسُ عَلَیْکَ اللِّئَامَ وَ یُنَفِّرُعَنْکَ الْکِرَامَ؛ از سخن زشت و رکیک بپرهیز، زیرا زشتگویی، فرومایگان را در اطرافت نگاه می دارد و عناصر شریف و بزرگوار را از گردت پراکنده می کند. بدبختانه بعضی از افراد بر اثر معاشرت با اشخاص بد زبان و فحّاش، چنان به بدزبانی و دشنام گویی خو می گیرند، که حتّیََ در ملاقات های عادّی و در ضمن احوال پرسی، سخن خود را با لغات زشت می آمیزند. به اینان باید توجّه داد که تمام کلماتی که می گویند در نامه ی عملشان ثبت می شود و در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرند، چنانچه رسول خدا حضرت محمد (صَلی الله عَلیه وَ آله) فرموده اند: مَنْ لَمْ یَحْسَبْ کَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ کَثُرَتْ خَطَایَاهُ وَ حَضَرَ عَذَابُهُ؛ کسی که سخن خود را جزو اعمالش به حساب نیاورد (و بی پروا حرف بزند)، لغزش هایش بسیار و عذابش نزدیک شده است. پی نوشت ها: 1-علامه مجلسی. بحارالانوار ، ج 71: 274، 310؛ ج 78: 55. 2- آمدی. شرح غررالحکم ، ج 4، 329، 506. 3-ابن عبد ربه. عِقدُ الفرید، ج 2: 262. 4-نقش زبان در سرنوشت انسانها ، مهدی فقیه ایمانی: 384. 5- مهدی عزیزان. آداب معاشرت: 77-79، 83، 85، 89. منبع:قدس 211008