13 آذر 1400 29 ربیع الثانی 1443 - 17 : 13
کد خبر : ۴۴۳۲
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۰
«جریان شناسی تحلیلی حکومت علوی (ع)» در 10فصل جریان‌های اثرگذار حکومت علوی را بررسی می‌کند و قابلیت تطبیق بر جریان‌های موجود در کشور را دارد.

عقیق: هنگامی که مردمان بعد از عثمان گرداگرد علی (علیه السلام) جمع شدند تا او خلافت را برگیرد فرمود: «مرا رها کنید زیرا ما امری در پیش داریم که چهره‌های چندگانه و رنگارنگی دارد به طوری که دل‌ها را به شک می‌افکند و عقل‌ها را متزلزل می‌سازد و افق‌ها مه آلود است و شاهراه به کوره راه مبدل گردیده است. بدانید من اگر دعوت شما را اجابت کنم آنچه را که خود می‌دانم برایتان پیاده خواهم کرد و به سخن این و آن و سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد؛ اگر مرا رها کنید من هم چون یکی از شما هستم، شاید من شنواتر و مطیع‌تر از شما نسبت به رئیس حکومت باشم، شاید من شنواتر و مطیع‌تر از شما نسبت به رئیس حکومت باشم و در چنان حالی من وزیر و مشاورتان باشم بهتر از آن است که امیر و رهبرتان گردم.»

امیرالمومنین علی(ع) مشکلات بزرگی را که در جامعه مسلمین پدید آمده است را می‌بیند، مشکلاتی که تشخیص حق و باطل را دشوار کرده است و مسائل مختلف در هم پیچیده شده است. حال جای پرسش است که اداره جامعه اسلامی در زمان حکومت علی(ع) با چه مشکلاتی روبرو بوده که آن حضرت از پذیرش آن امتناع می‌ورزیده و در عین اینکه پنج سال تلاش کرد، توفیق حل آنها را نیافته است؟ در این کتاب سعی شده است با بررسی برخی از مشکلات بنیادین در صدد پاسخ به این سوال برآید.

کتاب در دو بخش تقسیم شده است، یکی چالش‌های مردم؛ در واقع مشکلاتی از طرف مردم بوده است و دیگری چالش‌های نخبگان. بخش اول در سه فصل غربت ولایت، بی بصیرتی و تحجرگرایی تقسیم شده است.

نویسنده در فصل غربت ولایت به تعیین جانشینی حضرت رسول در غدیر خم می‌پردازد و امیرالمومنین علی(ع) را جانشین بلافصل حضرت رسول اکرم معرفی می‌کند و سپس مسائل بعد از رحلت پیامبر اکرم را مطرح کرده و از کتمان امر ولایت و انتصاب الهی سخن به میان می‌آورد.

نویسنده در این فصل با آوردن چندین شاهد تاریخی به سیاست دستگاه خلافت در حذف امیرالمومنین از صحنه جامعه و کاستن از مقام و منزلت الهی ایشان می‌پردازد. تردید در حق بودن حضرت در دوران خلافتش ریشه در عدم شناخت مقام ولایی امیرالمومنین داشت که این حادثه دارای زمینه‌ای تاریخی از ابتدای تشکیل شورای سقیفه بود که به مرور زمان امیر المومنین را همچون دیگر صحابه در چشم عوام و حتی برخی خواص جلوه دادند.

در فصل دیگر این بخش (بی‌بصیرتی) ریشه نابسامانی مردمان آن زمان را در درون آنها می‌داند. دانایی همراه با باور و ایمان را بصیرت گویند. معضل فقدان بصیرت، یکباره در بستر جامعه اسلامی نرویید؛ یکی از ریشه‌های اصلی آن شیوع دنیاگرایی و علت دیگر بدعت‌هایی بود که عصر حاکمیت خلفای پیشین هر دو پایه گذارد.

نویسنده با شواهدی تاریخی نشان می‌دهد که دنیاگرایی در اثر  تقسیم حساب نشده بیت المال و غنائم فتوحات رواج یافت و ناکارآمدی و ضعف مدیریت و تدبیر خلفا نیز بدعت‌ها را پایه ریزی کرد. در ادامه نویسنده در این فصل به نقش بصیرت بخشی امیرالمومنین می‌پردازد.

در فصل تحجرگرایی بعد از ارائه تعریفی جامع از مفهوم تحجر نویسنده به بررسی جریان‌های تحجرگرا می‌پردازد و با ذکر تهدیدات تحجرگرایی به شیوع تحجر در عصر مولا علی با ذکر مثال‌هایی از بصره، شام و یاران حضرت اشاره می‌کند. معضل تحجر در دوران حکومت امیرمومنان به یک منطقه جغرافیایی و یا یک قوم و قبیله اختصاص نداشت؛ بلایی فراگیر بود در تمام مناطق و اقوام. نویسنده با توجه به اهمیت موضوع به سیره حضرت علی علیه السلام در مواجهه با این موضوع می‌پردازد.

بخش دوم کتاب به چالش‌های نخبگان می‌پردازد. در فصل اول آن به اشرافی گرایی می‌پردازد. در دوران حکومت پیامبر اسلام علم و تقوا و سجایایی همچون ایثار و گذشت در راه خدا معیار برتری انسانها بر یکدیگر به حساب می‌آمد؛ اما پس از سقیفه و انحراف مسیر خلافت، اندک اندک ارزش‌های اجتماعی دگرگون شد؛ شوق به انفاق و ایثار و گذشت و روحیه شهادت طلبی خود را به میل به تجمل گرایی و رفاه طلبی و زندگی اشرافی داد. نویسنده در این فصل به فرآیند اشرافی گرایی و پیامدهای آن می‌پردازد.

یکی از مهم‌ترین مشکلات امیرالمومنین مساله حسادت برخی از قبایل و یا افراد خاص متنفذ نسبت به آن حضرت بود؛ به طوری که موجب تنهایی آن بزرگوار و یا حتی برپایی برخی از جنگ‌ها علیه آن حضرت گردید. در این فصل نویسنده به دلایل رشک و کینه برخی از خواص و قبایل نسبت به امیرالمومنین می‌پردازد.

خلفای بعد از پیامبر در مقابل نصوص موجود قرآنی و نبوی اجتهاد می‌کردند و بر خلاف قرآن و سنت فتوا داده و برای خود حق تشریع و وضع احکام قایل بودند. از این رو یکی از مشکلات مهم حکومت امیرالمومنان سنت‌ها و بدعت‌های خلفای پیش از آن بزرگوار بوده است آنها به بهانه حفظ قرآن از تحریف، از نشر احادیث و سیره پیامبر جلوگیری کردند و با شیوه خاصی روش خود را در جامعه تثبیت کردند؛ به طوری که پس از مرگشان سیره آنان ملاک حرکت امت اسلامی قرار گرفت. در ادامه نویسنده به برخی از بدعت های خلفا با ارائه شواهدی تاریخی اشاره می‌کند.

مساله نفاق یکی از مشکلات بزرگ و گسترده عصر حاکمیت امیرالمومنان به شمار می‌آید. ریشه نفاق از عصر نبوت در جامعه اسلامی سر بر آورد و روز به روز بر دامنه آن افزوده شد؛ به گونه‌ای که در عصر حاکمیت علی حزب اموی که روزی به عنوان حزبی شکست خورده و دشمنان خونی اسلام مطرح بودند، مدعی خلافت و جانشینی پیامبر شده بودند. در این فصل از کتاب به جریان نفاق در اسلام پرداخته شده است.

در ادامه نویسنده با تقسیم منافقین به منافق برانداز و منافقان خاکستری هر یک را به صورت جداگانه در فصلی توضیح می‌دهد و برای کامل‌تر شدن بحث به بررسی شخصیت چند تن از آنها می‌پردازد.

در فصل آخر این کتاب نویسنده به بررسی جریان اعتزال پرداخته است و با بیان مفهوم اعتزال به واکاوی شخصیت ابوموسی اشعری پرداخته شده است.

در پشت جلد کتاب آمده است انقلاب اسلامی که ادامه حرکت جهانی نبی اکرم(ص) و بروز دوباره حکومت شیعی در تاریخ است همانند تجربه پیشین خود، امروز از برخی آفت‌های درونی رنج می‌برد. آفت‌هایی که در یک ارزیابی کوتاه به قرابت شگفت‌آورشان به چالش‌های دوره پیشین حاکمیت تشیع می‌رسیم. در آن زمان مردم و جریان‌های خاص هر یک به نحوی عدالت مداری علی(ع) را تهدید می‌کردند. تحجر گرایی و بی‌بصیرت مردم نسبت به مقام مولا و شرایط آن روز اسلام از سوی دیگر، گردابی را به وجود آورد که عدالت علوی را در خود فرو می‌برد. از این رو بازخوانی شرایط و مشکلات حکومت علوی از جمله ضروریات امروز ماست. چرا که ما راه و عملکرد خود را در ادامه حکومت مولا تفسیر می‌کنیم و چالش‌های پیش روی خود را از همان سنخ می‌یابیم.


منبع: خبرگزاری فارس

 211007

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: