20 شهريور 1401 15 صفر 1444 - 43 : 10
کد خبر : ۴۴۱۹۹
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹
شاعر: هادي سلطاني شيرازي
عقیق:
كربــــلا كعبـۀ عشق و حـرم جانــان است
قبلــه گـــاه دل رنـدان و نظـر بـازان است

كربــــلا پرتــو نوريست ز مصبـــاح هُدي
كه ضيـــائش بسر هر دو جهــان تابان است

كربــــلا ساحل سرخي است كه كشتي نجات
لنـــگر انداختـه وَز لالـه دو صد بستان است

كربــــلا قلب زمـــان است كه از خون خدا
نهضتش زنــده به هر دوره و جاويــدان است

كربــــلا چشمۀ فيضي است كزان آب حيات
از ازل جــــاري و تا شـام ابد جوشـان است

جرعه اي هركـــه بنوشيـد ازآن كوثـر عشق
تا ابـــد آتشي از باده اش انـدر جــان است

ســاقيش بي سـر و بي دست دهـد پيمــانه
قرص مــاهي كه بَـرِ علقمـه نور افشـان است

نازم آن چـــــرخ كه بر عرش معـــلي دارد
كه جمــــال قمرش رشك مـه كنعـان است

گــوي سبقت برد از شهپـــر جبــريل امين
آن دو دستي كه جـدا گشته درآن ميدان است

نه مسلمـان كه نصـــاري بـدرش روي آرنـد
كـو ابوالفضـــل و نمــاد كرم رحمــان است

كـلّ هستي همـه در شعلــۀ عشق تو حسين
همچو پروانــه بچرخ است و پرش سوزان است

نـه بنـي آدم و جنّ و ملــك اندر غــم توست
كـوه و دشت و دَمن و شوك و شجرگريان است

تا سَــرِ نِي ز جفــا رأس چو خورشيـد تو شد
جـان دلسـوختگــان همـَرهِ نِـي نـالان است

تشنـۀ عشق وجودت كه كنـــد شرب مـدام
سـوزش تشنگيش دائــم و بي درمــان است

در حديث است كه در جنّت و فــردوس بريـن
والــــه روي تو از حوريـه رو گـــردان است

آنكــه ره يافت به بـزم و به منـاي تو حسين
پي كوبيـــدن طـاغوت و سر شيطــان است

تا كه در خون كشــد و صبح كند شام جهـان
آفتــــابي كه پَسِ اَبـرِ غمت پنهـــان است

پـور آزادۀ تـو يـوسف زهــــراي بتـــول
آنكــــه دارنــدۀ حسن همـۀ خوبـان است

پرچـــم عــزّت تو در همه عالــم برپاست
كاخ ظلــم و ستــم دشمن تو ويـــران است

رحمت واسعـــۀ حق توئـي اي نـور خــدا
نيــك و بد جمله سر سفرۀ تو مهمــان است

رو بدرگــــاه جلالش بنمـــا زانكـه حسين
كان جود و كـرم و بَحر و يَـــمِ احسـان است

هاديــا چاكـــر خــدّام درش باش از آنـك
چاكــر خـادم او بـرتـر از اين كيهــان است


منبع:حج
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: