20 شهريور 1401 15 صفر 1444 - 50 : 09
کد خبر : ۴۴۰۱
تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۰
عقیق: با آن قد و قامت و پاهای کوچکش پیاده به سمت حرم اربابمان سید الشهدا(ع) می رفت. دخترک چادرش رو همین‌طور توی صورت کوچک و دوست داشتنی‌اش جمع کرده بود و به اطراف نگاه می‌کرد. دمپایی‌های بزرگتر از پایش هم بدجور دل می‌برد! از گروه زدم بیرون تا عکس بگیرم.‌‏ تا آمدم شاتر را بزنم دیدم توی کادر دو نفر  ایستاده. یکی با ترس و خجالت، و دیگری با ژستی که یعنی «با خواهر من چه کاری؟ من هستم. حواست باشد!‏» . آری او برادر آن دخترک بود.
دوربین را گرفتم کنار و لبخندی زدم و بعد این عکس‌ها در حافظه‌ی دوربینم ثبت شد.




متن و عکس ارسالی از: زیبا محبیان

211001

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: