عقیق:از جمله افرادی که نامش جزو راویان و محدثان از رسول خدا صلی الله علیه و آله در تاریخ ثبت گردیده، امام حسن مجتبی علیه السلام است. امام که در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز ده سال نداشت، با دریافت گفته های پیامبر که گاهی آیات وحی بود و گاهی روایات، آنها را از سینه پیامبر به سینه خودش منتقل کرده و سپس به دیگران انتقال می داد.
امام حسن علیه السلام با شنیدن آیات وحی که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود می آمد، بی درنگ به منزل آمده و آنها را برای مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) قرائت می کرد که این مساله باعث تعجب امیر مومنان علیه السلام شده بود.
آورده اند که: امام مجتبی علیه السلام هفت ساله بود که به همراه پیامبر در مسجد حضور می یافت و آنگاه که آیات جدید بر او نازل می شد، همان ها را از زبان جدش می شنید و آنگاه که به خانه باز می گشت، برای مادرش فاطمه تلاوت می کرد، به گونه ای که هرگاه امیرمومنان وارد خانه می شد، ملاحظه می کرد آیات جدیدی که بر پیامبر نازل گردیده نزد فاطمه است. از آن حضرت جویا می شد، فاطمه می فرمود: از فرزندت حسن.
بدین جهت، روزی علی بن ابی طالب علیه السلام زودتر به خانه آمد و از دید فرزندش پنهان گشت تا آیات جدید را که بر پیامبر نازل شده بار دیگر از فرزندش بشنود. امام حسن علیه السلام وارد خانه شد؛ همین که خواست آیات قرآن را برای مادرش بخواند، زبانش به لکنت افتاد و از خواندن سریع باز ماند. مادرش شگفت زده شد. امام حسن علیه السلام گفت: مادر! تعجب نکن، گویا شخصیت بزرگی در خانه است که با شنیدن سخنانم، مرا از سخن گفتن باز می دارد!
در این هنگام، امیرمومنان علیه السلام از محل اختفا بیرون آمده و فرزندش حسن را در آغوش گرفت و بوسید.(9)
یکی از بهترین شواهد و دلایل شخصیت والای امام حسن مجتبی علیه السلام این است که وی از همان آغاز جوانی، بلکه کودکی، آنچه را که از زبان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گرفته بود، سخاوتمندانه در اختیار دیگران قرار می داد. ابن الصباغ مالکی درباره این کلاس پر خیر و برکت می نویسد: درباره حسن بن علی - که درود بر او باد - نقل شده است که در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می نشست و تشنگان معارف اسلامی گرداگردش می نشستند. او به گونه ای سخن می گفت که تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و ادله و براهین دشمنان را باطل کند..."(10)
ابن الصباغ سپس به نقل جریان زیر پرداخته تا شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه السلام و جایگاه والای او را در امت اسلامی بیان کرده باشد: علی بن احمد واحدی در تفسیر خود آورده است که مردی وارد مسجد رسول الله شده و ملاحظه کرد که شخصی مشغول نقل حدیث از پیامبر است. مردم اطراف او را گرفته، به سخنانش گوش می دادند. پس آن شخص به نزد وی آمده، گفت مراد از شاهد و مشهود - که در آیه شریفه آمده است - چیست؟ پاسخ داد: اما شاهد که روز جمعه است و اما مراد از "مشهود"، روز عرفه می باشد.
پس، از او گذشته به دیگری برخورد کرد که همانند اولی به نقل حدیث پرداخته بود، سوال خود را تکرار کرده از او پرسید که: مراد از شاهد و مشهود چیست؟ وی پاسخ داد: اما "شاهد" که روز جمعه است و اما مشهود، روز عید قربان است. آنگاه از کنار آن دو نفر گذشته، گذرش به نوجوانی افتاد که چهره اش همانند طلا می درخشید که او هم در مسجد، کلاس درس تشکیل داده بود. پس از او در باره شاهد و مشهود پرسید. وی در پاسخ گفت: آری. اما شاهد، حضرت محمد صلی الله علیه و آله است و اما مشهود، روز قیامت می باشد
آنگاه برای گفته خود، این چنین استدلال کرد: آیا سخن پروردگار را نشنیده ای که می فرماید: "یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً"(11) ای پیامبر! ما تو را به عنوان شاهد و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. "ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود"(12) روز قیامت روزی است که همه مردم برای آن جمع می شوند و آن روز، روزی است که مشهود همگان است. گوید: سپس از نام شخص اول پرسید، گفتند: ابن عباس است و از دومی که پرسید: گفتند: ابن عمر است و از شخص سوم که پرسید، گفتند: وی، حسن بن علی بن ابی طالب است.(13)
جالب اینجاست که بر طبق نقل علامه مجلسی در بحارالانوار: "این شخص تفسیر امام را از شاهد و مشهود، بر دیگر تفسیرها که از عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر شنیده بود، ترجیح داده و آن را پسندیده بود." (14) شاید دیل این پذیرش، استدلال قوی امام حسن به دو آیه شریفه بوده است.