18 دی 1400 5 جمادی الثانی 1443 - 12 : 16
کد خبر : ۴۳۷۸۴
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۲
بندگی، پنج چیز است: تهی داشتن شکم، خواندن قرآن، شب زنده داری، دعا و زاری در صبحگاهان و گریستن از ترس خدا.
عقیق: گریه و اشک ریزی اختیاری برخاسته از علم به امور و مسائلی چون جلال و جبروت خدا و غضب و خشم الهی، یک امر محبوب و مستحب است. آموزه های قرآنی، برای چنین گریه و اشکی ارزش بسیاری قائل شده است. این گونه گریه ها و اشک ها مانند اشک هایی که مؤمنان برای امام حسین(ع) و امامان مظلوم و مقتول و مسموم دیگر می ریزند، چون برخاسته از معرفت است، آدمی را همانند آب، صفا می دهد و چشم روشنی دیدگان قلب و باطن انسان و عامل رشد و بالندگی اوست.در مطلب حاضر جایگاه اشک معرفتی اختیاری در رشد و تزکیه نفس و رسیدن به کمالات و مقامات معنوی تبیین شده است.
اشک های معرفتی
در آموزه های قرآنی بر علم و معرفت، بسیار تأکید شده است؛ زیرا این علم و معرفت است که انسان را در جایگاه خلافت الهی قرار داده است.[1] پس یکی از وظایف اصلی انسان در دنیا کسب علم و معرفت است؛ چرا که این اسمای سرشته در ذات انسانی تنها در دنیاست که می تواند فعلیت و ظهور یابد و انسان را به جایگاه برتر از فرشتگان مقرب الهی برساند و همه هستی را مسخر او سازد و تحت تصرف ربوبیت و پروردگاری اش قرار دهد.
راهی که خداوند برای کسب علم و معرفت بیان کرده، همان راه عبودیت است. از این رو در آیه 56 سوره ذاریات عبودیت و بندگی را هدف خلقت معرفی می کند؛ زیرا از طریق عبودیت است که انسان به علم و معرفت یقینی و قطعی دست می یابد.[2] این علم و معرفت به سبب آنکه از مصادیق علم شهودی و حضوری است، علم ذاتی خواهد بود و با علم حصولی تفاوت ماهوی خواهد داشت. از این رو بیشتر مردم زمانی پرده های جهالت از دیدگان قلبشان کنار می رود که زمان مرگ آنان باشد.[3]
بنابراین، علم و معرفت به عنوان یک هدف اصلی در آفرینش انسان، اهمیت خود را به خوبی و روشنی نشان می دهد و انسان زمانی می تواند کاری را به درستی و راستی انجام دهد که دارای علم و معرفت باشد و این علم و معرفت است که او را به کمال می برد و در اوج به عنوان اشرف آفریده های الهی قرار می دهد.
انسان ها باید در همه طول و عرض زندگی دنیوی خویش، از سه علت غایی بهره گیرند تا در اوج قرار داشته باشند. به این معنا که هر کاری را انجام می دهند به انگیزه این سه غایت و هدف نهایی انجام دهند: 1- خوف از جلال الهی؛ 2- طمع در جمال الهی، 3- محبوبیت الهی.
علم انسان به این سه غایت، نقش اساسی در بهبود عملکردهای انسان دارد. هر انسانی باید مقصد و مقصود نهایی خود و اعمالش را بداند. براساس آموزه های قرآنی، انسان در یک دایره از اویی به سوی اویی[4] از خدا به خدا باز می گردد. با این تفاوت که خداوند انسان را در بهترین و احسن تقویم آفریده[5] که حالت اعتدالی است[6] وسپس او را به دنیا وارد کرده[7]  تا خود با اراده و اختیار از میان دو راه بلند و آشکار[8] براساس تقوا یا فجور[9] راه شکر و کمال یا کفر و زوال را بپیماید[10] و به سوی جمال بهشت رضوان یا جلال دوزخ فرقان الهی بازگردد.
از این راهی که تصویر و ترسیم شده معلوم می شود که خوف از جلال و جبروت، در کنار طمع در جمال و ملکوت، انسان را به کمالی می رساند که محبوبیت است. خداوند در آیاتی از قرآن از جمله 16 سوره سجده بیان می کند که اهل عبودیت و سلوک الهی، کسانی هستند که براساس خوف جلال و طمع جمال الهی زندگی خود را سامان داده و به اعمال عبادی پرداخته و تقوای کامل پیش می گیرند تا در این راه که راه حبیب خداوند است، با چنین اطاعتی به درجه محبوبیت خداوند نایل شوند و همان طوری که خدا دوست هستند دوست خدا و محبوب خداوند شوند.[11]
خداوند گریه های معرفتی اولیای خود را در نیمه های شب که از بستر برمی خیزند و به عبادت می پردازند و اشک می ریزند و خشوع و خضوع دارند، هرچند که از خوف جلال و یا طمع جمال باشد دوست می دارد و آن را ستایش می کند.[12]
بنابراین بنده ای که چون کودک از ترس تنبیه و مجازات گریه می کند و اشک می ریزد یا به قصد به دست آوردن چیز محبوب و دلخواهی اشک می ریزد و می گرید، دوست می دارد؛ زیرا در هر دو شکل، این بنده می خواهد به خدایی برسد که کمال مطلق است.
به سخن دیگر، گریه های معرفتی چه براساس ترس و خوف بردگان باشد یا طمع بازرگانان، گریه ها و اشک های محبوب خداوند است؛ زیرا این اشک های معرفتی از خوف و طمع است که انسان را به سمت اشک های حبی سوق می دهد و در نهایت به کمال مطلقی می رساند که اشک فراق محبوب است، چنانکه امیر مؤمنان علی(ع) در دعای کمیل می فرماید؛ در فراق تو در دوزخ نیز اشک خواهم ریخت و فریاد برمی آورم؛ زیرا توان و طاقت دوری و فراق محبوب را ندارم.
البته برخی ها بر عبادت های خوفی و طمعی خرده گرفته اند ولی باید دانست که خداوند این عبادت ها را در آیه 16 سوره سجده تایید و امضا کرده است که عبادت های بردگان و بازرگانان است؛ اما آنچه نادرست است اینکه انسان در این مرحله و مرتبه بماند و به مقام عبادت حبی نرسد.
اما اگر اینها زمینه ساز عبادت حبی باشد که هست، بهترین راهی است که می توان از آن بهره گرفت و محبوب خدا شد و محبت دوسویه را ایجاد کرد.
امیرمومنان علی(ع) می فرماید: «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار، گروهی با هدف رسیدن به ثواب های اخروی خدا را عبادت می کنند که این عبادت تجار و بازرگانان است و گروهی دیگر از جهت ترس از عذاب الهی، خدا را عبادت می نمایند که این عبادت بردگان است و گروهی به انگیزه شکر و سپاسگزاری از نعمت های پروردگار عبادت خداوند می نمایند که این عبادت احرار و آزادگان است.»[13] پس اوج عبادت آن است که انسان از عبادت خوفی و طمعی به عبادت آزادگان دست یابد و خداوند را به عنوان محبوب، عبادت کند.
همه اشک های معرفتی چه از روی خوف باشد یا طمع یا حب و شکر، اشک های ارزشمندی است. اشک های معرفتی و برخاسته از دانش و علم، انسان را به سوی کمال سوق می دهد. این اشک چون برخاسته از معرفت و علم و دانش است، اشک های ارادی و اختیاری است و همانند اشک های طبیعی و واکنشی نیست که از روی درد، عاطفه و احساس مادی و دنیوی برخاسته باشد، بلکه اشک های برخاسته از حقیقت والایی است که عواطف و احساسات، قلب عارف را تحت تاثیر خود قرار داده است.
آثار و برکات اشک های دلسوختگان
چنانکه گفته شد، اشک های معرفتی اشک های ناب و ارزشمند و گرانبهایی است که همه جا خریدار دارد. اشک هایی که انسان از فراق محبوبی چون خدا می ریزد و چه خوف از جلال او باشد و شخص بخواهد از مصادیق این سخن باشد: اعوذ بک منک؛ خدایا از تو به تو پناه می برم، یعنی از جلال تو به جمالت پناه می برم؛ و چه بخواهد با اشک ریزی از مصادیق کسانی باشد که طمع در جمال الهی دارند و بخواهد این گونه در رضوان جمال الهی در سعادت ابدی آرام گیرد و یا از مصادیق اشک های فراق محبوب باشد که والاترین و گرانبهاترین اشک های دلسوختگان است، همه این اشک ها از ارزش والایی در پیشگاه خداوندی برخوردار است.
امیرمومنان اشک ریزی معرفتی مومنان را از مصادیق و نشانه های مهم بندگی و عبودیت مومنان دانسته می فرمایند: العبودیه خمسه اشیاء: خلاء البطن، و قراءه القرآن، و قیام اللیل، والتضرع عند الصبح، والبکاء من خشیه الله؛ بندگی، پنج چیز است: تهی داشتن شکم، خواندن قرآن، شب زنده داری، دعا و زاری در صبحگاهان و گریستن از ترس خدا[14] این اشک ها درهر حال آثار و برکاتی در دنیا وآخرت برای انسان دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
1- چشم روشنی:
اشک هایی که دلسوختگان به هر دلیل خوف و طعم و شکر می ریزند، اشک های شادی آفرین است؛ زیرا سعادت آنها را تضمین می کند. از این رو از این اشک ها به «قره عین» تعبیر می شود؛ قره عین به معنای خنکی و سردی چشم است. اشک های شوق و شادی اصولا بر خلاف اشک های درد و حزن و غم، اشک های خنکی است؛ اما اشک های درد و غم همواره گرم و سوزناک است. اشک حزن، موجب کوری چشم می شود و دیدگان آدمی را ضعیف می کند و نور را از آن می گیرد و آثاری چون سپیدی چشم، شعف بینایی و کوری آن را به همراه دارد[15] ، اما اشک های خنک و سرد شادی، موجب روشنایی دیدگان می شود و نور چشم را افزایش می دهد. از این رو از این اشک ها به قره عین دیدگان و عامل چشم روشنایی آن تعبیر می شود. امیر مومنان علی(ع) می فرماید:بکاء المومن من خشیه الله قره عینه؛ گریستن مومن از ترس خدا، روشنایی بخش دیده اوست.[16]
2- زیور مومن:
هرکسی دوست دارد خودش را به آرایه ها و زینت ها بیاراید که محبوب محبوبش است. خداوند خشیت و خوف بنده را دوست می دارد و از همین روست که اهل خضوع و خشوع و خشیت را دوست داشته و گریه های آنان در شب ها را که با ناله و زاری و فریاد همراه است، محبوب می داند.[17] پس اینکه مومن در خلوت خویش بسیار گریه کند محبوب خداست حتی اگر این گریه از خوف و طمع باشد. امیرمومنان علی(ع) دراین باره می فرماید: کثره البکاء زینه الخوف؛ بسیار گریستن، زینت خداترسی است.[18]
3- خاموشی آتش خشم الهی و دوزخ:
از دیگر آثار گریه ها و اشک های معرفتی خاموشی آتش دوزخ است. امام باقر(ع( می فرماید: هیچ چشمی از ترس خداوند عزوجل در آب خود، غرقه نشد، مگر آنکه خداوند، بدنش را بر آتش حرام گردانید و هیچ اشکی بر رخسار صاحبش روان نشد که در روز قیامت، غبار و خواری بر آن بنشیند و هیچ کار نیکی نیست، مگر اینکه برایش وزنی یا مزدی است، بجز اشکی که از ترس خدا بریزد؛ زیرا خداوند در روز قیامت با هر قطره آن، دریاهایی از آتش را خاموش می گرداند. یک نفر در میان یک امت، از ترس خدا گریه می کند و خداوند به سبب گریه آن مومن بر آن امت رحم می آورد.[19]
4- نشانه بزرگواری و آثار کرامت:
اشک همان طوری که آثار اخروی دارد آثار دنیوی نیز دارد و خصلت های انسان را به نمایش می گذارد. اشک ریزی نشانه ای از بزرگواری و کرامت شخص است. امیر مومنان علی(ع) می فرماید: من کرم المرء بکاه علی ما مضی من زمانه، وحنینه الی اوطائه، وحفظه قدیم اخوانه؛ گریستن مرد بر زمان از دسته رفته اش و دل تنگی او برای میهنش و نگهداشت برادران دیرینش، نشانه بزرگواری اوست.[20]
5-  افتخارخداوند:
کسانی که اهل اشک ریزی هستند و می گریند محبوب خداوند هستند و خداوند به آنان بر فرشتگان افتخار کرده و ناز و مباهات می کند. پیامبر(ص) می فرماید: خداوند متعال به پنج کس برفرشتگان می نازد: به مجاهدان، به تهی دستان، به کسانی که برای خداوند متعال، فروتنی می کنند، به توانگری که به تهی دستان بسیار عطا می کند و بر ایشان منت نمی نهد و به مردی که درخلوت از ترس خداوند عزوجل می گرید.[21]
6-  رهایی از ذلت و خواری:
چهره و رخساری که اشک معرفتی بر آن روان و جاری شود، هرگز رنگ ذلت و خواری را به خود نخواهد دید. پیامبر خدا (ص( می فرماید: هیچ چیزی نیست، مگر اینکه چیزی هست که با آن برابری کند، بجز خداوند عزوجل که هیچ چیز با آن برابری نمی کند و «لااله الا الله» که هیچ چیز با آن برابری نمی کند و قطره اشکی که از خوف خدا می ریزد که وزنی، ندارد؛ اما اگر بر چهره اش جاری شود، از آن پس هرگز غبار ذلتی آن را نمی پوشاند.[22]
7-  محبوب خدا:
اشک های معرفتی، محبوب خداست و آن بنده ای که چنین اشکی بر رخسارش جاری می شود محبوب خداوند خواهد بود. پیامبر(ص) می فرماید: ما من قطره أحب الی الله من قطرتین: قطره دم فی سبیل الله، قطره دمع فی سواد اللیل من خشیه الله؛ هیچ قطره ای نزد خدا محبوب تر از دو قطره نیست. قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در دل شب از خوف خدا فرو غلتد.[23]
8- وزانت آدمی:
اشک، موجب وزانت و سنگینی آدمی می شود؛ زیرا از اعمال نیک و صالح است و بر وزانت و سنگینی او می افزاید و در قیامت وقتی بر میزان الهی قرار می گیرد همین اشک او را سنگین می کند و به بهشت می رساند. امیرمومنان علی (ع) می فرماید: بر شما باد ترسی که دل هایتان را آرام می سازد و خشیتی که اشک هایتان را سرازیر می گرداند و تقوایی که شما را در روزی که مبهوتتان می کند و به رنج و فلاکتتان می افکند، رهایی می بخشد؛ روزی که در آن، هرکس وزن خوبی هایش سنگین و وزن بدی هایش سبک باشد؛ رستگار می شود.[24]
9- رهایی بخشی:
از عوامل نجات بخش در قیامت از جلال و دوزخ الهی، اشک است.
پیامبر(ص) می فرماید: ثلاث منجیات: تکف لسانک، وتبکی علی خطیئتک، و تلزم بیتک؛ سه چیز، رهایی بخش اند: زبانت را نگه داری، برگناهان خود بگریی و درخانه ات بنشینی.[25]
اینها نمونه هایی از آثار گریه ها و اشک های معرفتی است که آدمی را به مقامات می رساند و از بلایا و مصیبت های عظیم در دنیا و آخرت نجات می دهد. باشد با درک درست از مفهوم و گریه ها و اشک با آب دیدگان، دل های خود را جلا دهیم و زنگارها و غبارهای نشسته برجان و دل خویش را بشوییم و خود را پاک از آلاینده ها کرده و پالایش کنیم.

 

پی نوشت ها:
[1] بقره، آیه31
[2]  حجر، آیه99
[3]  ق، آیه22
[4] بقره، آیه 156
[5] تین، آیه 4
[6]  شمس، آیه 7
[7] تین، آیه 5
[8] بلد، آیه 10
[9]  شمس، آیه 8
[10]  انسان، آیه 3
[11] آل عمران، آیات 31 و 32
[12] سجده، آیه 16
[13] نهج البلاغه، ص 510؛ بحار الانوار، ج 67، ص 212
[14] جامع الاخبار: ص 505 ح 1397
[15] یوسف، آیه 84
[16] المواعظ العددیه: ص 54
[17] مریم، آیه 58؛ اسراء، آیه 109؛ توبه، آیات 81 و 82
[18] بحارالانوار: ج 78 ص 80 ح 65
[19] الکافی: ج 2 ص 482 ح 2؛ بحارالانوار: ج 93 ص 235 ح 29
[20] بحارالانوار: ج 74 ص 264 ح 3
[21] جامع الاخبار: ص 258 ح 686
[22] بحارالانوار: ج 93 ص 201ح 36
[23] بحارالانوار، ج 82ص 138 ح 22
[24] بحارالانوار: ج 77 ص 341ح 28
[25] تحف العقول: ص 7
منبع:جام
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: