06 خرداد 1401 26 شوال 1443 - 07 : 11
کد خبر : ۴۳۶۲۱
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۱
ظاهرا فقط مادر يك سفر در همهٔ عمرش رفته! آنهم كربلاست. مادر توفيق عمره هم داشته است و چند باري هم مشهد رفته و هنوز هم هر ماه روضه ماهيانه دوم ماهش قطع نمي‌شود!
عقیق:به زيارت مادر در شهرستان رفته ام. مادر از صبح پاي تلويزيون نشسته است و راهپيمايي اربعين را كه از تلويزيون پخش مي‌شود، نگاه مي‌كند. ميان گريه و آه! گاه از خاطرات سفرش به كربلا درمعيت مرحوم پدرم مي‌گويد.

ظاهرا فقط مادر يك سفر در همهٔ عمرش رفته! آنهم كربلاست. مادر توفيق عمره هم داشته است و چند باري هم مشهد رفته و هنوز هم هر ماه روضه ماهيانه دوم ماهش قطع نمي‌شود!

اپيزود دوم:

ما در خانه پدري به همه روحاني‌ها مي‌گوييم «آقا»

آقا داشت در تلويزيون صحبت مي‌كرد. از تاريخ راهپيمايي اربعين، ثواب آن و اينكه فراتر از هر ثوابي، امسال و در شرايط جاري درعراق حكم يك واجب را دارد.

مادر در آخرين آزمايش ثابت شد كه بيش از ۷۰ درصد پوكي استخوان دارد. مادر بلند شد و در اتاق به سختي چند قدمي راه رفت و گفت: آقا گفته نيت امام حسين (ع) باشد، حتي درخانه هم مثل من! مي‌تواند راهپيمايي كند.

اپيزود سوم:

تلويزيون مستندهاي زيادي را از راهپيمايي بزرگ اربعين در سالهاي اخير نشان مي‌دهد. تصاويري هم كه از راهپيمايي اربعين امسال دريافت مي‌شود را در لابلاي خبرها پخش مي‌كند.

من هم در يك مستند به نام «مسير سبز» سهمي دارم. شبكه سوم آنرا چند بار اين روزها پخش كرد.

اپيزود چهارم:

تلويزيون در ميان انبوه جمعيت كه به سمت كربلا روان هستند و آنهايي كه از زائران پذيرايي مي‌كنند، دختر بچه خردسالي را نشان مي‌دهد كه بطري نوشابه اي در دست دارد و هر ازگاهي جرعه اي از آنرا مي‌نوشد.

به زائران دست مي‌دهد. راهي است براي خسته نباشيد گفتن به زائر امام حسين (ع)
زائران او را مي‌بوسند. او هم اصرار دارد با همه دست بدهد.

اپيزود پنجم:

تلويزيون پير مردي را نشان مي‌دهد كه با عصا و با پاي برهنه راهپيمايي مي‌كند.

خبرنگار: پدر كجا؟
زائر: دارم مي‌رم كربلا
خبرنگار: با عصا!
زائر: تا جايي كه بشود!
خبرنگار: نشد چي؟
زائر: سينه خيز مي‌روم!

ايپزود ششم:

خبرنگار: چند سال است از مردم در اربعين پذيرايي مي‌كنيد؟
خادم: ما جد در جد افتخار خادمي زائران امام حسين (ع) را داريم.
خبرنگار: چقدر خرج مي‌كنيد؟
خادم: همهٔ دار و ندارم را!
خبرنگار: حساب و كتاب نداري؟
خادم: نه! لزومي ندارد! من همه دارايي ام را براي حسين (ع) مي‌دهم. دار و ندارم مال اوست.
***پايان بخش اين گزارش اظهارت يك روحاني جوان است خطاب به زائرانش كه همه از بچه هياتي‌هاي تهران، مال آن جنوب، جنوب شهر هستند. با همان لهجه و مرام!
روحاني رو به حرم: آقا ما آمديم از همين جا سلام!
زائران: السلام عليك با اباعبدالله (ع) و…
روحاني: ما مي‌رويم جلو‌تر اگر شد مي‌رويم داخل، اگر هم نشد از همين جا سلام مي‌كنيم. ما تكليف داشتيم بيائيم و آمديم و آقا جان خودت بپذير!

اپيزود هفتم:

ساعت ۳۰ دقيقه بامداد يكشنبه (فرداي اربعين) ترمينال غرب تهران
اتوبوس كمي در ترمينال هست. گفته مي‌شود اتوبوس‌ها براي آوردن كربلايي‌ها به مرز رفته اند.
در محوطه پايانه چند گروه از خانواده‌ها به استقبال زائران خود آمده اند. دسته گل هايي با خود دارند.
يك اتوبوس از راه مي‌رسد.
يك بنده خدا: آقا از كجا آمده؟
يك مسافر: مهران
يك منتظر: از كربلا آمده ايد؟
مسافر: بله
منتظر: قبول باشد ان شاالله. زيارت قبول – التماس دعا – بوس و بوس
يك راننده: آقا ماشين مي‌خواي؟
مسافر: كرج هم مي‌ري؟
راننده: پول بدي چرا نه! چقدر مي‌دي؟ بگو ديگه!
راننده: … تومان
مسافر: نه حاجي زياده!
راننده از زائر دور مي‌شود. رو به همكارش:
- يك هفته مفت خوردن و خوابيدن حالا مي‌خواد پول بده زورش مياد!

اپيزود هشتم:

پايانه غرب
راننده اولي: ببين مي‌گن مسافر توي مرز ريخته! تهران ۱۰۰ تومان! بيا بريم.
راننده دومي: اره والله، مي‌گن يك ميليون و ۲۰۰ هزار نفر رفته اند. اين يعني خدا تا اتوبوس! كمتر از ۱۰۰ تومان كه اصلا نمي‌ارزد.
راننده اولي: شايد هم بيشتر بدن – اتوبوس نيست!
راننده دومي: كمتر از ۱۰۰ كه من نمي‌گيرم. يكي دو روز بازار است!
عنوان اين نوشته از يك مستند بلند تلويزيون گرفته شده است كه روز اربعين گوشه هايي از راهپيمايي كربلا را پخش كرد. تصاويري از بي نظير‌ترين ابراز ارادت به رسول الله (ص) و اهل بيت بزرگوار ايشان.


منبع:حج
211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: