04 آبان 1400 20 (ربیع الاول 1443 - 27 : 07
کد خبر : ۴۳۵۷۵
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۳
علمای علم اخلاق براساس مبانی اسلامی، حقوق را دو گونه تعریف کرده اند؛ حق الله و حق النّاس، یکی از مصادیق حق الناس، حبس کردن حق دیگری در تمام معانی خود می باشد.
عقیق: حبس حقوق دیگران یکی از گناهان کبیره به شمار می آید؛ اگر کسی حق دیگری را بدون دلیل و عذر شرعی نگه داشته و نپردازد، مرتکب گناه کبیره شده است، سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، در یازدهمین جلسه از درس نامه رزق حلال، نوشته حجت الاسلام ملک احمدی پیرامون حبس حقوق دیگران را منتشر کرد.

قرآن کریم درباره فرار انسان از نزدیکان خود در صحرای قیامت می فرماید: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ»

روزی که آدمی از برادر، مادر، پدر، همسر و پسرانش می گریزد.

(عبس آیات 36-34)

*عذاب اخروی حبس اموال دیگران

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَا يُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ الْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ خَمْسَمِائَةِ عَامٍ عَلَى رِجْلَيْهِ حَتَّى يَسِيلَ عَرَقُهُ أَوْ دَمُهُ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هَذَا الظَّالِمُ الَّذِي حَبَسَ عَنِ اللَّهِ حَقَّهُ قَالَ فَيُوَبَّخُ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّار»

امام صادق علیه السلام می فرمایند: اى يونس! هر كس حق مؤمنى را حبس كند خداى عزّ و جلّ در روز قيامت، پانصد سال او را روى دو پا نگهدارد تا عرقش يا خونش جارى شود، و منادى از جانب خداوند ندا كند: اين است آن ستمكارى كه حق خدا را از او حبس كرده، حضرت فرمود: پس چهل روز سرزنش شود، سپس فرمان داده شود او را به دوزخ ببرند.

(الکافی ج 2ص 367)

*محرومیت از غذای بهشتی

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَيُّمَا مُؤْمِنٍ حَبَسَ مُؤْمِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ- لَمْ يَذُقْ وَ اللَّهِ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ- وَ لَا يَشْرَبُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ»

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر مؤمنی که مال مومنی راکه به آن نیازمند است، حبس کند به خدا سوگند که از خدا طعام بهشتی نخواهد چشید و از رحیق (که نوعی از مشروبات بهشتی است) نخواهد آشامید.

(بحار الانوار خ 73 ص 314 )

*بخشش گناه شهید غیر از حق الناس

«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ كُلُّ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الدَّيْنَ فَإِنَّهُ لَا كَفَّارَةَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَق»

امام باقر علیه السلام می فرماید: کسی که در راه خدا شهید شده، از هر گناهی پاک می شود، مگر بدهکاری به دیگران، این بدهکاری است که کفاره ندارد، یا باید دینش پرداخت شود یا طلبکار ببخشد.

(الخصال، ج‏1، ص: 12)

*حبس کننده مال دیگران، سارق است

امام صادق علیه السلام، قصد نداشتن در پرداخت دَین را یکی از مصادیق سرقت دانسته و می فرماید: «السُّرَّاقُ ثَلَاثَةٌ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ وَ كَذَلِكَ مَنِ اسْتَدَانَ دَيْناً وَ لَمْ يَنْوِ قَضَاءَه»

کسی که قرض نماید ولی قصدش پرداختن نباشد، همانند کسی است که چیزی را دزدیده است.

(الخصال، ج‏1، ص: 153)

*مالباخته ای که بهحرم امیر المومنین(علیه السلام) شکایت کرد

زمانی یکی از شاهزاده های هندی دکنی، قصد سفر به بلاد دیگر را کرد. جواهرات و سنگ های قیمتی خود را نزد عطار به امانت سپرد. بعد از بازگشت و مطالبه حق خود با انکار عطار روبرو شد. با حال پریشان به حرم مطهر مولی الموحدین رو آورد و گفت: جانم به فدای تو باد، اهل و عیال خود را رها کردم و از مقام و مسند گذشتم  و برای اینکه روز قیامت سزاوار باشم، نزد تو آمدم و مال خود را به کسی که بر او اطمینان داشتم، سپردم و او انکار می کند و من شاهدی جزء خدای تعالی و حاکمی جز تو برای گرفتن مال خود ندارم.

پس از زاری و گریه بسیار، خواب بر او غلبه کرد، در خواب امیرالمؤمنین علیه السلام را دید که به او فرمودند: وقتی دروازه شهر را موقع صبح باز کردند به آنجا برو و اولین فردی که از آن خارج شد حق خود را از وی بخواه، او تو را به مقصودت می رساند.

شاهزاده هندی از خواب بیدار شد و امر مولا را اطاعت کرد، پیرمردی را دید که بر پشت خود هیزم حمل می کند تا روزی حلالی به دست آورد و نشان می داد که عمر وی در عبادت و قناعت صرف شده است، از اینکه شرح حال خود را به او بگوید شرم داشت. به داخل روضه مقدسه بازگشت و دوباره درخواست  خود را تکرار کرد و شب بعد در خواب همان مطلب قبل به او گفته شد.

وقتی دوباره آن پیرمرد را دید باز هم  شرم کرد و برگشت. تا اینکه بار سوم تمام ماجرای خود را برای پیرمرد نقل کرد و حق خود را از وی خواست. وقتی مرد عابد سخن وی را شنید، لحظه ای به فکر فرو رفت و بعد گفت، به امید خدا فردا بعد از ظهر در دکان عطار، حق تو را خواهم گرفت.

فردای آن روز هنگامی که مردم در دکان عطار جمع شده بودند، مرد عابد از او خواست تا موعظه آن روز را به او واگذار کند، او هم قبول کرد، مرد گفت: ای مردم! من فلان کس هستم و ترس شدیدی دارم از اینکه حق مردم بر عهده من باشد و من نپرداخته باشم. به همین سبب با عنایت خدا از دینار و درهم پرهیز دارم، قناعت و گوشه گیری کار من است. در عین حال حادثه ای بزرگ برای من اتفاق افتاده است که به واسطه آن شما را از عذاب دردناک و شدت آتش جهنم می ترسانم و به شما خبرمی دهم از بعضی مسائلی که روز جزا می بینید.

بدانید که من زمانی از یک یهودی مقداری پول قرض کردم و پذیرفتم که بعد از مدتی آن را بپردازم؛ مبلغ صد دینار بود و شرط کردم آن را در20 روز، روزی 5 دینار بپردازم؛ تا ده روز از در آمد هیزم کشی به عهده  خود عمل کردم، و روز بعد برای دادن قسط به نزد او رفتم ولی وی را ندیدم، گفتند به بغداد رفته است، شبی در خواب مشاهده کردم مثل اینکه قیامت بر پا شده و مردم برای حسابرسی ایستاده اند، نوبت به من که رسید به فضل خدا و اجازه او امر شد که به بهشت بروم، هنگامی رفتن به بهشت پل صراط را دیدم که بر روی جهنم قرار داشت. وقتی به آن پل رسیدم یهودی طلبکار را دیدم که مثل سنگی آتشین، ناگهان از جهنم بیرون آمد و راه بر من بست و گفت 50 دنیار مرا بده و بعد به دنبال کار و اقبال خود برو. هر چه تضرع و زاری کردم و گفتم من به دنبال تو  بودم تا پول را به تو برسانم، اما تو را نیافتم، نپذیرفت و گفت: تا حق مرا ندهی نمی توانی از صراط عبور کنی، وقتی این چنین دیدم با گریه و زاری گفتم: من الان چیزی ندارم که به تو بدهم.

یهودی گفت؛ پس بگذار تا انگشتم را روی سینه تو بذارم، راضی شدم و او این کار را کرد و من از شدت درد و سوزش از خواب بلند شدم و سینه خود را مجروح دیدم و تا به حال به معالجه آن مشغولم. سپس مرد عابد سینه خود را نشان داد و مردم جراحت عمیق سینه او را دیدند و به گریه افتادند؛ در آن حال عطار ترسید و حق مرد هندی را آورد و به او تسلیم نمود.

(مفاسد مال و لقمه حرام، ص 226)

*نکته

در صورتی که بدهی، دارای مدت نباشد یا مدت آن تمام شده باشد و طلبکار مطالبه کند، واجب فوری است که بدهکار قرض خود را بپردازد و اگر نتوانست با فروش وسائل اضافی زندگی اش دَین خود را ادا کند.

*ثواب پرداخت دَین

در ردّ بدهی صاحبان حق، روایاتی از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم وارد شده که تقدیم می گردد.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم: «دِرْهَمٌ يَرُدُّهُ الْعَبْدُ إِلَى الْخُصَمَاءِ- خَيْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَةٍ- وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ- وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ»

پیامبراکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: درهمی که بدهکار به طلبکارانش بپردازد برایش از هزار سال عبادت و هزار بنده آزاد کردن و هزار حج و عمره به جا آوردن بهتر است.

(بحار الأنوار، ج‌101، ص:295)

همچنین رسول خاتم صلّی الله علیه وآله وسلّم می فرماید: «فَإِنَّ دِرْهَماً يَرُدُّهُ الْعَبْدُ إِلَى الْخُصَمَاءِ خَيْرٌ لَهُ مِنْ صِيَامِ النَّهَارِ وَ قِيَامِ اللَّيْلِ وَ مَنْ رَدَّ نَادَاهُ مَلَكٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ يَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ»

رد کردن یک درهم به صاحب حق، بهتر از روزه داشتن در روز  و به پا ایستادن به عبادت در شب و کسی که بدهی اش را رد کند، مَلَکی از زیر عرش او را ندا کند که ای بنده، عمل خود را از سر گیر که خدا گناهان گذشته ات را آمرزید.


پی نوشت :
(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌12، ص: 105)
منبع:حوزه
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: