عقیق: قرآن دریای عمیق و گستردهای است که گنجینههای آن پایانی ندارد و در هر دوره و تاریخی میتوان مرواریدهایی از آن صید کرد که به کار آن روز تو بیاید، حتی اگر هزاران سال از نزول آن گذشته باشد. برآنیم تا این گنجینههای گرانقدر را به تماشا بنشینیم و مرواریدهایی صید کنیم به اندازه وسع خود.
خصوصیاتی که واعظان و گویندگان باید داشته باشند
خداوند در آیه 63 سوره مبارکه نساء از وضع اهل نفاق سخن میگوید که از حکم خدا و رسول روى گردانده و به طاغوت اقبال مىکنند. خداوند مىفرماید: روى آوردن به حکم طاغوت موجب مصیبت و بدبختى است و سببش همان توجه به طاغوت است، این بدبختى هم در دنیا گریبانشان را مىگیرد و هم در آخرت و این نتیجه کارکرد خود آنان است. آنگاه به جانب پیامبر آمده و رجوع خود را به طاغوت عذر آورده و به خداوند قسم مىخورند که منظورشان از روى آوردن به طاغوت نیکى و آشتى بوده. خداوند از ضمیر آنان آگاه است، پس به رسولش امر میکند از ایشان اعراض کن و آنان را موعظه نما و در خودشان گفتارى رسا بگو. (1)
واعظ آنچنان باید بگوید که مستمع به زشتى کردارش و عقوبتى که در پى دارد آگاه شود و به نیکى عملش و اجرى که به دنبال دارد واقف گردد. آنان که به عنوان واعظ و گوینده مشغول خدمت هستند باید توجه داشته باشند که کرسى وعظ جاى خودنمایى و میدان زورآزمایى مطالب علمى و پیچیده نیست که به فرموده رسول مکرم اسلام (ص) هر گویندهاى در قیامت به مقدار وقتى که از مستمعان گرفته مسئول است.
گوینده موظف است گفتارش را اولاً از کتاب خدا و کتب روایی اخذ کند، سپس آن را با بیانى رسا به سمع مستمع برساند، به نحوى که سادهترین افراد و حتى آنان که کمترین بهرهاى از سواد ندارند، گفتار او را درک نموده و تغییر حال پیدا کنند. ثانیاً بهتر است گوینده گفتار خود را با خلوص توأم نماید و به آنچه مىگوید عامل و آراسته باشد، یا ایّها الّذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون» (3)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟!
سخن فصیح در تبلیغ دین و بیان انبیاء
این مسئله دلیل و برهان و توضیح لازم ندارد و شک نیست که شنوندگان هر چه بیشتر به راستگویی و صمیمیت گوینده اعتماد داشته باشند سخن او مؤثرتر و نافذتر خواهد بود. پس سخنور باید آن چنان بگوید که او را درست و راستگو بیابند و نیز بىغرض و خیر خواه به جا بیاورند. مردم چون کسى را درست و بىغرض و خیرخواه بدانند از روى رغبت و میل به او گوش مىدهند؛ زیرا معتقدند که به نفع ایشان سخن مىگوید و از شنیدن آن سود خواهند برد.
موسی در انجام رسالت خود از خدا درخواست کرد برادرش هارون را که در بیان فصیحتر از اوست و زبانى گویاتر دارد، به یاریش بفرستد تا صدق رسالت او را تصدیق کند و وقتى مردم با او مخاصمه مىکنند، قانعشان کند؛ زیرا مىترسد مردم تکذیبش کنند و تنها با زبانی فصیح میتوان در دل مخالفان نفوذ کرد.
راستگویی از نشانههای متقیان است
قول صادق از نشانههای متقین(4). از سوی دیگر، خداوند راستگوترین است؛ چرا که «... وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللهِ حَدیثًا» (5)؛ و راستگوتر از خداوند در سخن کیست؟ سخن راست، سخن آسان و سهلى نیست و شمار راستگویان هم در جهان زیاد نیست. به فرموده اهل فن، سخن راست عبارت است از سخن مطابق با حقیقت و آن سخنى که دل و قلب همراه آن بوده و با آنچه در خارج است همآهنگ و همراه و مطابق باشد.
راستى، حقیقتى است که دانایان راه گفتهاند محصول آن نجات در دنیا و آخرت است و قرآن مجید منفعت قیامت را وقف راستگویان و راست کرداران مىداند. پس میتوان نتیجه گرفت که سخن غیر راست جز مکر، حیله، خدعه، فریب، ظلم و خیانت چیزى نیست.
جایی که سکوت واجبتر از سخن راست است
از آیات قرآن مجید استفاده مىشود که جاى سخن راست همه جاست و «خیرالکلام الصدق» (5)؛ بهترین سخن راستگویى است. اما فراموش نکنیم که دروغگویى حرام ولى راستگویى واجب نیست، به این معنى که هر حرف راستى لازم نیست همه جا اظهار شود که در اظهار آن چه بسا اسرار مسلمانان و مملکت اسلامى به باد رفته و یا آبروى انسان محترمى لطمه ببیند، در این گونه موارد سکوت و صمت، واجب و خوددارى از کشف سر لازم است.
پینوشتها:
1. سوره مبارکه نساء، آیه 63 و 64: فَکَیْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جَاءُوکَ یَحْلِفُونَ بِاللّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْسَاناً وَتَوْفِیقاً - أُولئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً؛ پس [وضع و حالشان] چگونه خواهد بود هنگامى که به سبب آنچه مرتکب شدهاند، حادثه ناگوارى به آنان برسد، آنگاه در حالى که به خدا سوگند مىخورند، نزد تو مىآیند که ما [از داورى بردن نزد طاغوت] نیتى جز نیکى و برقرارى صلح و سازش [میان طرفین نزاع]نداشتیم - اینان کسانى هستند که خدا آنچه را که [از نیات شوم، کینه و نفاق] در دلهاى آنان است مىداند؛ بنابراین از آنان روى برتاب و پندشان ده و به آنان سخنى رسا که در دلشان اثر کند بگوى.
2. سوره مبارکه قصص، آیه 34 و 35: وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ - قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ؛ و برادرم هارون از من فصیحتر است او را هم با من و به کمک من بفرست تا مرا تصدیق کند که مىترسم مرا تکذیب کنند.
3. سوره مبارکه صف آیه 2.
4. سوره مبارکه بقره، آیه 177: اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون؛ اینانند که [در دیندارى و پیروى از حق] راست گفتند و اینانند که پرهیزکارند.
5. سوره مبارکه نساء، آیه 87.
منابع:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد4 و 5 و 16.
2. کتاب عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، استاد حسین انصاریان، جلد 10.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کد خبرنگار 211007