19 دی 1400 6 جمادی الثانی 1443 - 47 : 04
کد خبر : ۴۳۱۰
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۷
كشتار شيعيان در پاكستان و بی‌توجهی دولت اين كشور نسبت به گسترش حملات تروريستی عليه اين اقليت دينی موضوعی است كه اين روزها در صدر اخبار جهان اسلام قرار گرفته، ولی نكته اصلی اين است كه دست چه گروه و دولتی آلوده اين فتنه‌‌انگيزی‌ها است؟
عقیق: زمانی‌كه از حمله عليه شيعيان و كشتار آنان خبری منتشر می‌شود؛ به‌طور قطع نخستين گروه‌هايی كه به عنوان متهم اصلی اين اقدامات درنظر گرفته خواهند شد، عوامل سلفی و وهابی هستند.

اين گروه‌ها كه مهم‌ترين آن‌ها را «سپاه صحابه» و «جنگوی» تشكيل می‌دهند، همواره بر طبل شيعه‌كشی می‌كوبند و دولت پاكستان نيز عملا در قبال اين تهديدات و اقدامات يا سكوت می‌كند يا اين‌كه به صدور پيام تسليت برای بازماندگان خانواده‌های قربانيان بسنده می‌كند.

اگر بخواهيم نخستين ريشه‌های شيعه‌ستيزی در پاكستان را بيابيم بايد به زمان حكمرانی نظامی «ژنرال محمد ضيا‌ءالحق» كه مصادف با ورود نيروهای شوروی سابق به افغانستان و پيروزی انقلاب اسلامی ايران بود، بازگرديم.

اين نظامی پاكستانی كه ساخت بمب اتمی و برقراری آن‌چه را كه «نظام راستين اسلام» می‌خواند، به عنوان هدف اصلی خود مدنظر قرار داده بود و به دليل حمايت از مجاهدين افغانستان در مبارزه عليه نيروهای شوروی سابق، كمك‌های مالی زيادی از كشورهای مختلف به‌ويژه آمريكا و عربستان دريافت می‌كرد، منشاء اصلی نزاع‌های قومی و مذهبی در اين كشور جنوب‌غرب آسيا به شمار می‌رود.

ضياء‌الحق كه به دليل كودتای نظامی عليه «ذوالفقار علی بوتو» در سال 1977 از پايگاه مردمی برخوردار نبود، سعی كرد تا با اجرای سياست «تفرقه بيانداز و حكومت كن» و با كمك سرويس اطلاعاتی پاكستان، ادعای برقراری نظام اسلامی در اين كشور را مطرح كند و بی‌شك گروه شيعيان هزاره به عنوان اقليت دينی، نخستين هدف گروه‌های افراط‌گرا قرار گرفتند.

در اين دوره، دولت به صورت علنی از توسعه آموزش‌های دينی در مساجد و مراكز آموزشی حمايت كرد و با به‌كارگيری جوانان در اين مراكز و شستشوی مغزی آنان، كم‌كم انديشه‌های شيعه‌ستيزی در پاكستان را بارور ساخت.

در همين زمان بود كه شيعيان كه اين اقدامات را زنگ خطری برای خود می‌دانستند به اعتراض عليه سياست اسلامی‌سازی پاكستان بر اساس فقه حنفی مورد تاييد عربستان سعودی پرداختند و با تجمع در اسلام‌آباد و ورود به ساختمان‌های اداری و وزارت‌خانه‌ها دولت را به عقب‌نشينی از تحميل فقه حنفی بر شهروندان شيعه وادار كردند كه البته اين اقدام كينه ضياء‌الحق نسبت به شيعيان را بيش از پيش افزايش داد.

همچنين دولت آمريكا كه از حضور شوروی در افغانستان نگران بود، از همه ظرفيت‌های خود برای جلوگيری از استقرار نظام كمونيستی روس در افغانستان استفاده كرد و در اين راه، بهترين ابزار را تقويت روحيه ضدكمونيستی مسلمانان و استفاده از مجاهدين كشورهای اسلامی برای بيرون راندن ارتش سرخ شوروی يافت. آمريكا با اعطای كمك‌های مالی و نظامی به پاكستان و مجاهدينی كه اغلب عربستانی بودند و در مراكز دينی رياض و با تفكرات سلفی و وهابی آموزش ديده بودند، توانست به اهداف خود دست پيدا كند و نيروهای شوروی سرانجام در سال 1989 ميلادی از افغانستان عقب‌نشينی كردند.

ولی مساله مهم ديگری كه باعث دستپاچگی آمريكا و كشورهای وابسته به آن شد، پيروزی انقلاب اسلامی ايران به رهبری امام خمينی(ره) به عنوان رهبری شيعی بود كه به طور صريح از حمايت از مستضعفين جهان و صدور انقلاب سخن می‌گفت. همين امر باعث شد تا كشورهايی چون آمريكا برای جلوگيری از گسترش اسلام سياسی و نيز عربستان برای مقابله با ترويج تفكر شيعی، پاكستان را به عنوان هسته مبارزاتی خود عليه ايران انتخاب كنند.

در همين زمينه، «هنری كسينجر»، استراتژيست ارشد آمريكايی، عنوان كرد «بهترين راه برای جلوگيری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی در ميان ساير جوامع اسلامی اين است كه با ايجاد يك حركت هدايت‌شده اسلامی در ميان اهل سنت، كه در عين حال مطابق سياست‌ها و خواست‌های آمريكا باشد، به مقابله با انقلاب اسلامی برخيزيم».

اين سياست به شكل «اسلامی‌سازی پاكستان» به عنوان كشور همسايه ايران كليد خورد و پس از آن بود كه افراط‌گرايی برخی از گروه‌های اهل سنت همانند گروه «ديوبندی» به شكل خاص پديدار شد. البته ذكر اين نكته لازم است كه نزاع مذهبی امروز در پاكستان بين 20 درصد جمعيت اهل سنت با جمعيت اقليت شيعه(20 درصد) است و باقی جمعيت اهل سنت پاكستان به هيچ‌وجه وارد اين نزاع نمی‌شوند.

مهم‌ترين گروه افراط‌گرای پاكستان، اعضای وابسته به فرقه «ديوبندی» هستند كه در فتواهای خود شيعيان را كافر می‌نامند و به قتل آنان دستور می‌دهند. بسياری از رهبران گروه‌هايی چون «سپاه صحابه»، «لشگر جنگوی»، «مقامات طالبان» و «لشگر طيبه» جزء شاگردان مدارس دينی «ديوبندی» هستند و همين امر نشان‌گر نفوذ اين گروه افراط‌گرا در پاكستان است.
 

در كنار همه اين موارد، نبايد از نقش عربستان سعودی به عنوان مروج وهابيت غافل بود. اين فرقه ضاله كه پيروان آن دچار جمود فكری هستند، فقط خود را مسلمان می‌دانند و پيروان ديگر مذاهب اسلامی را كافر می‌خوانند كه البته در اين ميان، دشمنی با شيعه به دليل تفاوت‌های بنيادين اين مكتب با وهابيت، بيش از ديگر گروه‌ها به چشم می‌خورد. ورود وهابيت به پاكستان با جنگ افغانستان و شوروی آغاز شد و عربستان با استفاده از اين موقعيت، به ساخت مدارس و مساجد خود در پاكستان اقدام كرد تا به اصطلاح، مجاهدين مسلمان را برای اعزام به افغانستان و بيرون راندن ارتش شوروی آماده كند و در اين مسير از كمك‌های فرقه ديوبندی بهره برد.

حال پس از گذشت سه‌ دهه از آغاز خشونت‌های فرقه‌ای در پاكستان سؤال اين است كه آيا دولت اين كشور نمی‌خواهد يا اين‌كه توانايی مقابله با گروه‌هايی چون لشگر جنگوی را ندارد؟ پاسخ اين است كه پس از دولت نظامی ضياء‌الحق و قدرت يافتن گروه‌های افراط‌گرا، هيچ يك از دولت‌های بعدی به طور جدی در صدد برقراری شريعت اسلامی به معنايی كه ضياء‌الحق در ذهن داشت، نبودند بنابراين حكومت پاكستان به صورت مستقيم در ترويج تفكرات ضدشيعی دخالت ندارد ولی در تامين امنيت جانی شهروندان شيعه كوتاهی می‌كند.

مردم پاكستان در انتخابات اين كشور همواره نشان داده‌اند كه طرفدار گروه‌های مذهبی افراط‌گرا نيستند و اين احزاب دينی حتی نتوانسته‌اند بيش از يازده درصد آراء را در چنين رقابت‌هايی كسب كنند. بنابراين فكر عمومی غالب در پاكستان نوعی تسامح و همزيستی مسالمت‌آميز بين پيروان اهل سنت و تشيع است. همچنين، مردم پاكستان همواره از اقدامات ارتش اين كشور برای مبارزه با گروه‌های جهادی حمايت كرده‌اند و همين امر باعث شده است كه حتی پيروان اهل سنت اين كشور نيز در بسياری از موارد قربانی حملات انتحاری و بمب‌گذاری‌های گروه‌های مرتبط با القاعده شوند.

برگرديم به اين سوال كه چرا دولت پاكستان تاكنون نتوانسته است مقابل گروه‌های افراطی ايستادگی كند؟ پاسخ اين كه دولت اين كشور در ايالت بلوچستان كه مركز آن يعنی شهر كويته، محل زندگی شهروندان شيعه هزاره است، با مشكلی بزرگ به نام «جدايی‌طلبان بلوچ» كه قصد جدايی از پاكستان و تشكيل كشور مستقل دارند، مواجه است. به همين دليل، اگرچه دولت پاكستان با واقعيتی به نام «شيعه‌كشی» مواجه است ولی حفظ تماميت ارضی خود را گويی مقدم‌ بر حفظ جان شهروندان شيعه هزاره می‌داند و تمام تلاش خود را صرف مبارزه با گروه‌های جدايی‌طلب كرده و همين امر آزادی عمل بيشتری را در اختيار گروه‌های تندروی سلفی قرار داده است.

در اين شرايط دولت پاكستان راهی جز اين ندارد كه علاوه بر مبارزه با گروه‌های افراط‌گرا و ممنوعيت فعاليت آن‌ها، مراكز و مدارس دينی اين كشور را از وجود مروجان وهابيت و سلفی‌گرای پاكسازی كرده و موهنان به مقدسات مذاهب اسلامی را شناسايی و محاكمه كند.

يادآور می‌شود، حدود پانصد هزار «هزاره شيعه مذهب» در شهر كويته، مركز ايالت بلوچستان پاكستان زندگی می‌كنند. گفته می‌شود آنان سال‌ها پيش به اجبار و در نتيجه سركوب و استبداد نظام‌های توتاليتر قومی از افغانستان به اين سرزمين مهاجرت كرده‌اند. آنان اگرچه به ريشه‌های اوليه خود در افغانستان هنوز هم وفادارند و روابط قومی و خانوادگی آنان با اقوامشان در افغانستان همچنان برقرار است، اما اكنون، هم به لحاظ حقوقی و هم از نقطه نظر بافت اجتماعی، در درون جامعه پاكستان، ادغام شده‌اند و به عنوان بخشی از پيكره پاكستان شناخته می‌شوند.

از نظر حقوقی، هزاره‌های پاكستان،‌ تابعيت رسمی پاكستان را دارند و از امتيازات شهروندی آن بهره‌مند هستند. هزاره‌های پاكستان از نظر مذهبی همانند اجدادشان در افغانستان، مسلمان شيعه هستند و در برپايی مراسم مذهبی شيعه در كويته، نقش محوری دارند. در پاكستان به جز هزاره‌های كويته، پيروان مذهب شيعه فراوان است، اما آنها به لحاظ قومی، هزاره نيستند.


منبع: ایکنا
کدخبرنگار: 211002
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: