تدبیر فکری و مدیریت صحیح اندیشه عالیترین امتیاز شیعه در مقایسه با دیگر مکاتب است، چرا این امتیاز را به چالش بکشیم و با برخی کارها آن را زیر سؤال ببریم؟ بچههیئتیها حواسشان به این مسئله باشد... .
عقیق: مدتی است که برخی انحرافات ترویجی از سوی جریانی خاص میان گروهی منتسب به شیعیان مبنای اختلاف شده و نظرات و رفتار آنان دستمایه تعداد زیادی از رسانههای خارجی شده است. این رسانهها با نمایش فعالیتها و مواضع این گروهکهای خاص تصویری وارونه از شیعیان به دنیا مخابره کرده روز به روز به اختلاف افکنی میان مسلمانان با یکدیگر و همچنین تخریب مذهب تشیع میان پیروان ادیان دیگر میپردازند. ترویج خونریزی، قمهزنی و اهانت به همسران و اصحاب رسولالله(ص) بهبهانه عزاداری برای ائمه معصومین (علیهم السلام) که با نظر منفی بسیاری از علما و مراجع روبهرو شده است، بخش قابل توجهی از رفتارهای این گروه را نمایش میدهد که با واکنش منفی قاطبه مردم و مسلمانان سرتاسر جهان نیز مواجه شده است. سوءاستفاده و نمایش تصاویر تیغزنی و خونریزی متأثر از قمهزنی در شبکههای جهانی متعلق به جریان ضداسلام موجب به هم ریختگی تصویر واقعی و البته زیبای دین اسلام در نظر مردمان جهان شده است. این تصاویر همگی از پوشش چند مجلس خاص که با هدایت این جریان انحرافی برگزار شده، تهیه شده است.
جریان موسوم مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاههای اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مؤلفههای دینی دارد، زده و اقدامات رسانهای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است. کارشناسان دینی عموماً حرکات این جریان انحرافی در میانه ایام عزاداری برای سید و سالار شهیدان را حرکتی در تضعیف توان آگاهیبخش و دستاوردهای این دستگاه میدانند و به نقد آن میپردازند. عمده انتقادی که کارشناسان برجسته دینی مطرح میکنند این است که چطور در شرایطی که جمهوری اسلامی در تحریم کامل بانکی قرار دارد جریانی امکان تجارت و تبادل مالی بینالمللی با برخی مجالس داخلی داشته یا شبکههای رسانهای و ماهوارهای گستردهای را که سرمایه مالی عجیبی برای هدایت آنها مورد نیاز است مدیریت میکنند.
آنان همچنین از وجود حسابهای بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سالها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز بهعنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب میشوند، ابراز تعجب کرده اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمیشمارند. آنها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضداسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقههای انحرافی در اسلام و تشیع میکنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار میدهند.
«تخریب وحدت مسلمانان جهان» یکی از بزرگترین آسیبهایی است که این جریان شانه به شانه جریانات تکفیریای از جنس داعش که در جناح مقابل آنان و با توجیه مقابله با این جریان ایجاد شده، مشغول دامن زدن به آن است. حرکات این جریان انحرافی باعث شده است که با تکیه بر اقدامات آنان اختلافاتی کاذب و غیرعقلانی میان جریانات مختلف اسلامی ایجاد شده و با کوبیدن بر طبل اختلاف شیعیان و اهلسنت به یکپارچگی و برادری مسلمانان با یکدیگر لطمات شدیدی بزنند.این لطمات به جایی رسیده که در نقاط مختلف دنیا جریانات تندرو به جان مسلمانان در مذاهب گوناگون افتاده و امنیت خانوادههای مسلمانان با بحران جدی مواجه شود. این جریان تاکنون در جهت مواضع ضدوحدت و انحرافی خود بارها به ساحت علمای بزرگ اهلسنت و شیعیان بیاحترامی کرده از عبارتهای ناپسندی در مواجهه با آنان بهره بردهاند.
در این رابطه گفتوگویی با حجت الاسلام والمسلمین عبدا لحمید شهاب منبری شناخته شده مجالس اهلبیت(ع) و کارشناس دینی انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
حاج آقا همانطور که میدانید افراط و موضوع گیری از سر تعصب به هر نام و از سوی هرکسی که باشد مورد رضایت و سفارش دین نیست و بزرگان دینی ما نیز همواره بر نفی آن تاکید کردهاند. متاسفانه ما شاهد این افراطیگریها درمیان امت اسلامی هستیم که گاهی به نام اهل سنت و گاهی به نام شیعه چنین اقدامات تند و قرائتهای مورد نظر و خواست خود از مکتب و باورهای دینی را ارائه می دهند که همین رفتارها بهانهای به دست دشمن میدهد و از آن علیه خودمان استفاده میکنند. میخواستم این سوال را مطرح کنم که اساسا منشأ و ریشه این تفکر و نگاه و این برداشت از دین و مکتب آنهم مکتبی که بر عقل و عقلگرایی و اعتدال در همه امور توصیه و سفارش می کند چیست؟
برای شروع این بحث یک مقدمه اعتقادی مطرح میکنم، وقتی انسان می خواهد واژه شیعه را مورد تحلیل قرار دهد یک مسلک و مبنای مکتبی نبوده که بگوییم یک سلسله سلطنتی آن را روی کار آورده باشد مثل صفویه؛ بلکه روایات ما اشاره میکند که خداوند هم فرمود آن طایفهای که بعد از انبیاء امر محبت اهلبیت پیغمبرش را اجابت کردند خداوند آنها را شیعه قرار داد. در روایت داریم که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند «ان الله له الحمد عرض حب علی و فاطمة و ذریتها على البریة فمن بادر منهم بالاجابة جعل منهم الرسل و من اجاب بعد ذلک جعل منهم الشیعة و ان الله جمعهم فی لجنة"» سپاس خداوندی را است که محبت علی و فاطمه و فرزندان آنها را بر مردمان عرضه کرد. طایفه اولی که ایمان به ولایت آوردند و این محبت را پذیرفتند خداوند آنها را در زمره انبیاء قرار داد. در ادامه میفرماید طایفه بعدی که پذیرفتند خداوند روز قیامت هر دوی آنها را در بهشت نزد خود ورود خواهد داد.
اما نکته جالبی که ذیل این روایت تحت عنوان فقه الحدیث قابل استنباط میباشد، عرضه محبت و صدور عرضه محبت ولایت علوی به امرالله است. انبیاء در رده اول و شیعیان در رده دوم، همه زمانی این محبت را به ذات ربانی اعلام داشتند که اطاعت امر مولی کردند. از همین میشود استنباط کرد که ما زمانی می توانیم ادعا کنیم که محب اهلبیت علیهمالسلام هستیم که مطیع امر آنها باشیم. بنابراین اولین امری که آنان از ما خواستند، اطاعت است یعنی اگر انسان واقعا کسی را دوست دارد هیچ وقت برخلاف امر آنها حرکت نمی کند و به جای اطاعت از اوامر آنها سرکشی و عصیان نمیکند و دل محبوب خود را به درد نمیآورد.
پس وظیفه شعیه در عصر امروز یک تغییر بنیادی در مبنای اطاعت پذیری آنهم با وجود فقد امام معصوم علیهالسلام است. ما قبول داریم که امام زمان(عج) حی است اما در حال حاضر فیزیک وجودشان در میان مردم نیست، وجود مبارکشان فرمودند«و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم». یعنی خطاب به شیعیان میفرمایند «وقتی واقعهای یا حوادثی برای شما پیش آمد و احساس کرید دینتان از دست میرود به راویان حدیث ما و فقها مراجعه کنید.
متاسفانه جریان سازی که در سالهای اخیر در این کشور آسیب زده ایجاد شده، جهل عوامی و غفلت خواص است. متاسفانه آن روحیه اطاعت پذیری از امر مولی که لازمه کار است یا روبه کمرنگی کشیده است یا در بعضی از لایههای اجتماع کاملا حذف شده است و این هم تحت عناوین مصلحت و قرائت نو از مکتب دارد ضربه خود را میزند. این سوال را مطرح میکنم، آیا این دین که برای نفس کشیدن ما جامعه مسلمین از ناحیه مبارک 14 الگوی رفتاری اقوی در حیات انسانی فرمایشات راهبردی برای ما بیان فرموده است و ادامه کار را اینقدر سست گرفته و در تتمه این کار که بحث غیبت امام زمان(عج) باشد، رها کرده است تا این مردم خود بیایند و الفبایی برای مکتب بنویسند و قرائت نو ارائه دهند؟ اصلا و ابدا اینطور نیست. و جالب این است که در زمان فقهای سلف به عنوان نواب عام امام میبینیم که آنها یک روش خیلی محکم، مقوی و مدبرانه نسبت به این امر داشتند تا جایی که فقیه نمیآید مصالح فردی اش را در نظر بگیرد و آن منفعت به حقهای را که برای جامعه شیعی است فدایی قرار دهد، اصلا به این شکل نبوده است.
منظورتان از این تغییر بنیادی در مبنای اطاعت پذیری که فرمودید وظیفه شیعه در عصر حاضر است، چیست؟
اما آنچه به نظر میرسد باید به دست شیعیان حادث و حاصل شود این است که باید خود را از این جهل عوامیگرایی و آن غفلتی که در بین خواص حاصل شده را آگاهانه نجات دهد، با همان بیان و فرمایش مقام معظم رهبری که از آن به بصیرت دینی یاد کردند همانطور که نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله میفرمایند: بهترین بصیرت، بصیرت دینی است. الان متاسفانه برخی تحت عنوان مصلحت و قرائت نو از مکتب نوع بینش دینی مردم را عوض میکنند در حالی که وقتی انسان شارع مقدس را نگاه میکند، میبیند چنین چیزی نیست چرا که فقیه در عصر غیبت شئونی برای فقاهتش معین است، نسبت به بدیهات شارع، مثل نماز و روزه و احکام عمومی وظیفهاش اجرای حکم و استنباط از منابع اربعه و ارائه حکم قطعی در قالب واجب، حرام، حلال، مستحب، مکروه و مباح است. ولی آیا آن طرف قضیه را نباید دید؟ در برخی احکام و مسائل تحت عنوان مسلمات که چالشزایی در جامعه دارد شرایط خاص را باید سنجید، مصلحت حقیقی موضوع را باید نگاه کرد. کاری که اهلبیت(ع) کردند را باید ملاک قرار داد. در زمان امام علی علیه السلام وقتی حکومت را دست میگیرند نسبت به خطاکاری گذشته میبینند، بنیان اقتصادی جامعه مسلمین به خطر افتاده و بیتالمال به غارت رفته است بلافاصله حضرت حتی برای افرادی که اسب زیاد دارند حکم زکات مینویسند در حالی که بدیهتا شارع، حکم زکات برای این نوع حیوان معرفی نکرده است اما امام براساس مصلحت این کار را میکنند تا بتوانند، چنته اقتصادی آن جامعه مسلمین را تامین کنند.
بنابراین چرا باید خواص امت غفلت به خرج بدهد و عمل ولی را که در امر حکومت نظارت دارد زیر سوال ببرد که شما حق ندارید این حکم را صادر کنید؟. من باز تاکید میکنم که اگر خواص امت بیایند غفلت به خرج بدهند و عمل حاکم و ولی را که در امر حکومت نظارت دارد، زیر سوال ببرند و بگویند که شما حق ندارید این حکم را صادر کنید! در حالی که این ولی دارد مسیر را برای راهبرد بهتر جامعه تعیین میکند و راهبرد بهتری را در جامعه اعمال میکند تا نتیجه بهتری در جامعه حاصل شود. در شرایطی که دشمن از چهار طرف کشور ما را احاطه کرده است، چرا باید اینچنین رویکردی داشت؟!
ببینید هجمه دشمن صرفا هجمه مبتنی بر قتال نیست. به داعش یا وهابیونی که دارند قتل و غارت میکنند نگاه نکنیم، این یک بعد ناچیز این هجمه است و خود مقام معظم رهبری هم تاکید کردند که عمل اینها یک عمل بسیار حقیر و کوچک است! الان هجمه بزرگتر استثمار و استعمار غرب است که دنبال تخریب فرهنگی و عقیدتی از ناحیه خودمان به خودمان است! و من اعتقادم این است که اسم این را باید «امپراتوری پنهان» گذاشت زیرا تخریب فرهنگ و عقیدتی را میخواهند از مجرای عقاید خودمان و توسط خودمان ایجاد کنند و متاسفانه عدهای مقهور این امپراطوری شدهاند. در حالی که وقتی به مبانی کلام اهل بیت(ع) نگاه میکنیم، میبینیم امام معصوم(ع) میفرمایند که «از شئون نواب ما در عصر غیبت این است که از روی مصلحتاندیشی آن هم مصلحت برتر بهترین تدبیر را به خرج میدهد».
بنابراین مردم و مومنان جامعه ما باید این تدبیر و مصلحتبینی را قدر بدانند. چون به رغم تهدیدهای فراوان و شرایط امنیتی خاصی که در برخی کشورهای جهان اسلام وجود دارد، مثلا شرایط امنیتی امروز عراق، میبینید که اربعین دارد پرشورتر از هر سالی برگزار میشود؛ اربعین به عنوان بزرگترین نماد گردهمآیی انسانی و جمعیت شیعیان که دنیا جمعیتی انسانی با این شاکله را کمتر به خودش دیده با این شور و حال و عظمت برگزار میشود!
ما امروز اوضاع نا بسامان حاکم بر دنیای اسلام را میبینیم و شاهد قتل، غارت، تعدی، تجاوز و... هستیم و میبینیم که بسیاری از سران عقیدتی دنیای اسلام دچار تساهل و تسامح شدهاند و کوتاهی میکنند. در چنین شرایطی مردم ما باید قدر نظام ولایت فقیه را بدانند که چطور با تنظیم درست موضوعات و مسائل و تدبیر و صحیح هم داریم اندیشه شیعی را به دنیای اسلام معرفی و صادر میکنیم - چون بهترین زمان برای تعامل افکار و ورود اندیشه شیعه همین رویداد اربعین است - و در عین حال هم داریم اقتدار نظام اسلامی را به دنیای اسلام معرفی میکنیم. حالا با این شرایط چرا باید خواص امت شیعه غافلانه دست به این اعمال بزنند؟ و عوام هم جاهلانه عمل کنند؟!
من اسم این را بیتقوایی نمیگذارم چون در جایگاهی نیستم که تقوای کسی را زیر سوال ببرم، چون خودم هنوز تقوا برایم جا نیفتاده و به جایی نرسیدهام که بتوانم درباره تقوای دیگران اظهار نظر کنم و تقوای دیگران را زیر سوال ببرم، اما همان حرف «راغب اصفهانی» را میگویم که گفت علت این کارها «کم بودن پایش خود» است، ما خود را کم میپائیم، ابلیس هم منتظر است تا ما مراقب خود نباشیم و بیاید از ما سواری بگیرد. ابلیس وقتی که یک خلجان در خواص امت دید، سرمایهگذاری را در آنها ایجاد میکند و وقتی اندیشه را خوب در خواص امت جا انداخت، از آنها استفاده میکند تا بر عوام تاثیر بگذارد و به جهل عوام تبدیلش میکند. چون برای عوام، آن هم عوام جاهل، دوغ و دوشاب واحد است و فرقی برایشان ندارد.
به هر حال آنچه در مکتب شیعه مهم است، اجتهادش است، یعنی تدبیر فکری و مدیریت صحیح اندیشه است که شیعه برای خودش به عنوان عالیترین امتیاز در نسبت با دیگر مکاتب در اختیار دارد. چرا ما بیائیم این امتیاز را به چالش بکشیم و زیر سوال ببریم؟! این صحیح نیست.امیدوارم مومنان و مخصوصا شیعیان مذهبی ها و بچههای هیاتی و بچههای متدین حواسشان به این موضوع باشد. چون من نظرم این است که اگر ادعا میکنیم شیعه هستیم دو چیز را باید سرلوحه قرار دهیم که حرف پیامبر(ص) است. ایشان فرمودند «شیعیان ما پا جای پای ما میگذارند و به اعمال ما اقتدا میکنند و از آثار ما تبعیت میکنند»! ما اگر سیره عملی اهل بیت(ع) را بررسی کنیم و آثار اهل بیت(ع) را ببینیم مشخص است که چطور باید رفتار کنیم.
شما ببینید که در کوتاهی یک عده از شیعیان جاهل در بلاد عراق و سوریه فاجعه نبش قبر حجر بن عدی(ع) فراهم شد که نباید حاصل میشد. درست است یک بخشی از آن استعمار و استثمار غرب است که هجمه آورده و خودشان هم الان در این قضیه گیر کردهاند! ولی به هر حال این جهالتها هم موثر بوده و زمینه آن هجمه را فراهم آورده است. بدینترتیب به نظر من خواص غافلانه نگاه کردند و عوام جاهلانه عواگرایی کردند و نتیجه چنین شد که مقدسات کمرنگ و مورد اهانت قرار گرفت.
نکته بعدی که به نظر میرسد این است که اگر شیعه، شیعه محب و صادق است، کاری نمیکند که دل محبوبش به درد بیاید. اگر ما نتوانیم در عصر غیبت امام عصر(عج) روحیه اطاعتپذیری از ولایت امرمان را داشته باشیم، یقین بدانیم که در عصر ظهور امام زمان(عج) هم نسبت به اهل بیت(ع) و نسبت به حضرت بقیه الله(عج) اهل تکفیر خواهیم شد و به اصطلاح برای امام زمان ایجاد مشکل میکنند. وظیفه ما اطاعتپذیری از امر مولا و عادت کردن به آن در عصر غیبت است. ضمن اینکه باید مصالح را در نظر گرفت و مخالفتی با مبانی عقیدتی هم نداشت.
از سوی دیگر هم باید جلوی افراطها و تفریطها را بگیریم و به همان «فعدلوا علیکم» پایبند باشیم. که یعنی «بر شماست که بر میزان عدالت حرکت کنید» در غیر این صورت آرام آرام اینطور که این روند در حال پیشروی است، به یک آفت جدی تبدیل میشود. ان شاء الله امام زمان(عج) خودشان به برکت این عزاداریها و توسلات و جلسات مذهبی سراسر کشور، شر این آفت را از سر شیعه بردارند و بتوانیم با یک اندیشه بهتر و آگاهانه و مدیریت شده جلوی این فاجعه را بگیریم.
برخی معتقدند که دلایل کلامی و فقهی برای آن نوع از عزاداریهایی که احیانا ایجاد وهن میکنند، وجود دارد و به این سادگی نمیتوان این موضوعات اعتقادی را رد یا طرد کرد! برخی به قمهزنی و راه رفتن روی شیشه و اینها اعتقاد دارند، در اینجا تکلیف چیست؟ آیا حکم فقهی برخی از علمای سلف برای پایبندی بر آنها کافی است؟
اولا نوع عزاداریها در هر قومی خاص همان قوم است و دلیلی ندارد که عمل یک قوم را تسری به همه اقوام بدهیم. ثانیا اگر تاییدهای تحت عنوان تاییدیه فقهی در نسبت با بعضی از انواع عزاداریها بیان شده است، و برخی علمای گذشته نسبت به آن مجوزی صادر کردند، این بزرگان و علمای سلف شرایط و مصالح را قطعا از حیث زمان و مکان در نظر گرفتند که آن حکم را جاری کردند، اما الان بنا بر مصالح زمانی و مکانی که کشور ما دارد و هر دو طرف شیعیان و اهل سنت مورد هجمه قرار دارد، آیا باید فقیهان باز همان نگاه را داشته باشد و همان نگاه را بروز بدهند؟! قطعا اینطور نیست. عقل به عنوان یکی از حجج چهارگانه فقهی در دین ما این را بعید میداند که همانگونه که در گذشته عمل میشده عمل کنیم.، عقل میگوید برو و مصلحت را ببین و بسنج که مصلحت تو الان در چیست!
حکم برخی از حضرات مراجع نسبت به نفی برخی از انواع عزاداریها به معنای حذف یا رد فتاوای گذشته نبوده است. من یک نمونه از این عوامگری را مطرح میکنم الان عدهای از عوام میگویند این طایفه که امروز در مقابل اندیشه گذشته ایستادهاند علمیت عزاداریهای گذشتگان را رد میکنند در حالی که اینچنین نیست و خیلی از آنها، شاگردان گذشته همین مکتبها بودهاند و در درسهای خارج فقه خودشان آن آرا و عقاید را بیان میکنند.آنها فتوای گذشته را نفی نکردهاند بلکه حرف آنها این است که همانطوری که آنها مدیریت فقهی ایجاد کردند، اکنون این نوع عنوان مطرح کردن مصلحت نیست.این در حال ضربه زدن است و این خطر بیشتری را فراهم میکند و مایه وهن تشیع میشود. توهین به تشیع هم که شرعا حرام است. جوازی برای ایجاد زمینه برای ناسزا گفتن و سب به حضرت علی(ع) وجود ندارد.
اگر همه آن فقها را شما به خط کنید که آیا شما اجازه میدهید که کاری انجام دهیم که نعوذبالله به حضرت علی(ع) ناسزا گفته شود؟ یقین بدانید که همه آنها امضا به حرمت آن میدهند.نتیجتا نباید تزاحم و تداخل را ایجاد کرد و بلکه باید نگاه دیگری را به قضیه داشته باشیم و باید بدانیم که آن فقیه میفهمد و با تدبیر دینی عمل میکند.ضمن اینکه برخی از اعمال آن کسانی که عزاداریهای خاصی را انجام میدهند مخصوص به قوم و عشیره خودشان بوده است و دلیلی ندارد که آنها را به جامعه شیعی امروزی ورود دهیم و به عنوان نماد مطرح کنیم.هنر گذشتگان هم این بود که اینچنین اعمالی را در داخل خود آن امت نگه میداشتند و نمونههایی است که اهل بصره از مرحوم نائینی برای عزاداریهای خودشان از ایشان استفتاء میگیرند و ایشان برای آن قوم اجازه جواز میدهد اما اصلا و ابدا فتوایی ندارد که بروند آن را در بخش دیگری از جامعه شیعه رواج دهند.
ایجاد کنفرانسهایی مانند «جریانهای تکفیری» که در چند روز گذشته در قم برگزار شد در جهان اسلام چه جایگاهی دارد؟
این چنین کنفرانسهایی از اینکه هیبت اسلام و تشیع و روحیه باز شیعه برای شنیدن کلمه الحق. حرکت شایستهای بود و نشان داد که شیعه قدرتمند است و میتواند حرف برای گقتن داشته باشد.
به نظر شما چهره داعش در جهان اسلام چه تاثیری داشته است؟
متاسفانه چهره داعش که دنیای اسلام را در برگرفته است بسیار نسخهنویی است و بسیاری از زوایای آنها مشخص نشده است. زمانی که تکفیریها از الجزایر شروع شد و پس از آن ایجاد طالبان و القاعده و این پلهچینیهای دشمن برای مقابله با مکتب شیعه، همه اینها راهکار مقابلهای داشت.اما اینها نگاه جدیدی را ارائه کردهاند که حتی دنیای اسلام و فرق اربعه اهلسنت هم در برابر آن اظهار عجز کرده است.در همین کنگره جهانی اخیر در مقابله با تکفیریها، بسیاری از شرکتکنندگان هم قائل بودند که ما بسیاری از حرفهای داعشیها را نمیفهمیم. جالب آن است که در برخی از لایههای وهابیت نیز نسبت به اقدامات داعشیها اظهار انزجار و برائت دیده شده است.
دستآورد کنگره قم این بود که نوعی تئوری جدید نسبت به مقاومت علیه داعش شکل گیرد
این نشانگر آن است که اینها نسخهجدیدی هستند و باید با نگاه عمیقتر و دید حساستری به قضیه نگاه کرد و نمیشود این حکم را کرد که اینها صرفا با اعلام برائت به روی کار آمدهاند.اما افراطگری در این اصل اعتقادی شیعه و عدم توجه به شرایط مکان و زمان شاید عنصریت وجودی آنها را در بین تحریفات دینی و به قول معروف آنها را هارتر کرده است.یعنی آدم گوشتی را از دور تکان دهد و بوی گوشت به شامه وحشی برساند او برای رسیدن به آن صید و گوشت، اگر تحریک شود ممکن است حمله شدیدتری داشته باشد.
در نتیجه باید با نگاهی قویتر وارد شویم چرا که نوع دفاع کنونی ما اعتقادی است و فقط نظامی نیست. باید روی آن کار شود و دستآورد آن کنگره هم این بود که نوعی تئوری جدید در این باب نسبت به مقاومت علیه داعش شکل گیرد.این کنفرانس ثمره خوب و منطقیای داشت و چه بهتر که اینچنین کارهایی در کشورهای دیگر هم انجام شود تا اینکه به امید امام زمان(عج) بساط این گروه برچیده شود.
حرف پایانی؟
امیدوارم شیعیان اهلبیت(ع) با آگاهی بیشتر و دقت بیشتر قدر این نظام ولایت فقیه را بدانند و انشاءالله سال آینده با نابودی کامل وهابیت نماز ظهر و عصر روز اربعین بهامامت مقام معظم رهبری در کربلا و در بینالحرمین بخوانیم.
از تسنيم عزيز مي خواهيم در مورد ولي فقيه با ولي شناسان واقعي مصاحبه كند نه با واعظان كه اين جلوه ...... امان از أدم هايي كه هر جا مي روند رنگ همان جماعت مي شوند