جریان تکفیری صدر اسلام از حماقت و افراط گروهی خشکمغز ناشی شده بود که البته آنها نیز متاثر از تحریکات منافقان بودند، خوارج بهشدت تحت تأثیر اشعثبن قیس کندی بودند که از سران نفاق بود.
عقیق:سابقه جریان تکفیری در جهان اسلام به حرکت ضد اسلامی خوارج در صدر اسلام باز می گردد. خوارج گروهی بودند که همه امت اسلامی را کافر میدانستند و با خشونت و وحشیگری خاص خود به کشتار مسلمین دست میزدند. جریان تکفیری صدر اسلام از حماقت و افراط گروهی خشک مغز ناشی شده بود که البته آنها نیز متاثر از تحریکات منافقان بودند. خوارج بهشدت تحت تأثیر اشعثبن قیس کندی بودند که از سران نفاق بود. در کتب تاریخی در باب رابطه میان خوارج و منافقان مطالب قابل توجهی ذکر شده است. اما در مجموع میتوان گفت که جریان خوارج جریانی بودند که ایجاد و شکل گیری آنها به دست دشمنان دین نبود اما ابزار و وسیلهای در دست دشمنان دین شدند. اما جریان تکفیری امروز جریانی شده است که کاملا ایجاد شده و منشاء گرفته از دشمنان اسلام است. و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «باید دنیای اسلام همه بدانند که نقش سیاستهای آمریکا در این میان چیست؛ نقش سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در این احیای جریان فتنهی تکفیری چیست؛ این را باید همه بدانند. همه باید بدانند که اینها دارند برای آن ها کار میکنند؛ نقشه از آن ها است، پشتیبانی از آنها است، ارائه ی طریق از آنها است، پول هم از دستنشاندگان آنها (یعنی) حکومتهای منطقه است که پولش را میدهند، این بیچاره ها را بدبخت میکنند و دنیای اسلام را دچار این مشکل میکنند.» علاوه بر این که باید به ماهیت جریان تکفیر و سابقه آن پی برد، باید برای مقابله با این جریان نیز آماده شد. از این جهت شایسته است که بهترین راهکارها و روشها برای مقابله با جریان تکفیر مورد دقتنظر قرار گیرد. یکی از مسائل اصلی کنگره برگزار شده در قم نیز همین مسأله بوده است. برای مقابله با جریان تکفیر نیز راه کارهایی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی ارائه شده است که متن حاضر به اختصار هرچه تمامتر به آن ها میپردازد.
سابقه جریان تکفیری در صدر اسلام سابقه جریان تکفیری در جهان اسلام به حرکت ضداسلامی خوارج در صدر اسلام باز میگردد. خوارج گروهی بودند که همه امت اسلامی را کافر میدانستند و با خشونت و وحشیگری خاص خود به کشتار مسلمین دست می زدند. مرحوم شهید مطهری(ره) در بیان اصول عقاید خوارج خاطرنشان میسازد: که ریشه اصلی خارجیگری را چند چیز تشکیل میداد: 1. تکفیر علی و عثمان و معاویه و اصحاب جمل و اصحاب تحکیم (کسانی که به حکمیت رضا دادند) عموماً، مگر آنان که به حکمیت رأی داده و سپس توبه کردهاند. 2. تکفیر کسانی که قائل به کفر علی و عثمان و دیگران - که یادآور شدیم - نباشند. 3. ایمان تنها عقیده قلبی نیست، بلکه عمل به اوامر و ترک نواهی جزو ایمان است. ایمان امر مرکبی است از اعتقاد و عمل. 4. وجوب بلاشرط شورش بر والی و امام ستمگر. میگفتند: امر به معروف و نهی از منکر مشروط به چیزی نیست و در همهجا بدون استثنا باید این دستور الهی انجام گیرد. اینها به واسطه این عقاید، صبح کردند در حالی که تمام مردم روی زمین را کافر و همه را مهدور الدم و مخلد در آتش و از این رو کشتار همه آن ها را واجب میدانستند. همین امر باعث شد که خوارج به صورت گروهی ضداسلامی در آیند که هر جنایتی را مرتکب می شدند. در کتاب تاریخ الطبری به نقل از حمیدبن هلال آمده است: خوارجی که از بصره حرکت کرده بودند، آمدند تا به هم فکرانشان در کناره نهر بپیوندند. در مسیر راه به مردی برخوردند که زنش را بر مرکبی سوار کرده و می بُرد. خوارج به کنارش رفتند و او را فرا خواندند و به تهدید، هراسانش ساختند و به وی گفتند: تو کیستی؟ گفت: من عبدالله بن خَبّاب هستم که پدرم از صحابی پیامبر خدا(ص) بود... پس گفتند: حال بگو چه میگویی درباره علی، پیش و پس از داوری؟ عبدالله گفت: همانا او خداشناستر از شما و در دینش پرهیزگارتر از شماست. خوارج گفتند: همانا تو از هوای نَفْست پیروی میکنی... به خدا سوگند، تو را میکشیم به گونهای که هیچ کس را نکشتهایم. عبدالله گفت: من مسلمانم و در اسلام بدعتی نیاوردهام و شما مرا امان دادید و گفتید بیمی بر من نیست. اما خوارج، عبدالله را به پهلو خواباندند و سرش را بریدند. سپس به سوی همسرش که در پایان دوره بارداری بود، آمدند و شکمش را دریدند و سپس اُمّ سنان صیداوی و سه زن دیگر را از قبیله طَی (با فجیحترین حالت) کشتند. و چون این خبر، به حضرت علی(ع) رسید، وی حارث بن مرّه عبدی را به سوی ایشان گسیل داشت تا صحّت اخبار رسیده را دریابد و آنچه را میبیند، بدون کتمان، به وی کتباً گزارش کند. حارث به سوی آنان حرکت کرد، اما خوارج به جانب وی هجوم برده و او را کشتند. حضرت علی(ع)، به سوی خوارج حرکت کرد و به آنان پیغام داد: «کشندگانِ برادران ما را، به ما بسپارید تا در ازای کشتن آنان، قصاصشان کنیم. سپس من رهایتان میکنم و از شما دست می کشم؛ باشد که خدا دلهاتان را بگردانَد و شما را به وضعی بهتر از این که اکنون دارید، بازگردانَد».خوارج به وی گفتند: ما، همه، ایشان را کشتیم و همگی، ریختن خون آنان و شما را مباح میدانیم.
تفاوت جریان تکفیری امروز با جریان تکفیری صدر اسلام جریان تکفیری صدر اسلام از حماقت و افراط گروهی خشکمغز ناشی شده بود که البته آنها نیز متاثر از تحریکات منافقان بودند. خوارج بهشدت تحت تأثیر اشعث بن قیس کندی بودند که از سران نفاق بود. در کتب تاریخی در باب رابطه میان خوارج و منافقان مطالب قابل توجهی ذکر شده است. اما در مجموع می توان گفت که جریان خوارج، جریانی بودند که ایجاد و شکلگیری آنها بهدست دشمنان دین نبود اما ابزار و وسیلهای در دست دشمنان دین شدند. اما جریان تکفیری امروز جریانی شده است که کاملا ایجادشده و منشاء گرفته از دشمنان اسلام است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «جریان تکفیر است که یک جریان مضر و خطرناک در دنیای اسلام است. این جریان تکفیر اگرچه تازه نیست و سابقه تاریخی دارد، لکن چند سالی است که با نقشههای استکبار و با پول برخی از دولتهای منطقه و با طرّاحی و نقشهکشیِ سرویسهای جاسوسی کشورهای استعماری - مثل آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی - تجدید حیات کرده است و قوّت گرفته است... جریانی که امروز به نام داعش شناخته می شود یکی از فروع شجره ی خبیثه تکفیر است، همه ی آن نیست. این فسادی که این مجموعه به راه انداختند، این اهلاک حرث و نسل، این ریختن خون بیگناهان، این بخشی از جرائم جریان تکفیر در دنیای اسلام است؛ با این چشم باید نگاه کرد به این مسأله. من قلباً متأسّفم، ما (یعنی) دنیای اسلام - که باید همه نیروی خودمان را صرف کنیم برای مقابله ی با توطئه رژیم صهیونیستی و این حرکتی که علیه قدس شریف و مسجدالاقصی انجام دادند که همه دنیای اسلام را بایستی به حرکت در بیاورد - امروز ناچاریم به گرفتاریهایی که استکبار در درون دنیای اسلام بهوجود آورده مشغول بشویم؛ چارهای نیست.»
لزوم تداوم این راه و در نهایت باید توجه داشت که مسائل مرتبط با خطر تکفیریها برای اسلام به برگزاری این کنگره ختم نمیشود و این کنگره را باید آغاز یک راه و گردهمایی برای شروع یک کار مهم دانست که تداوم این راه انشاء الله باعث خواهد شد که ریشههای جریان ضد اسلامی تکفیر خشکانده شود.