01 آبان 1400 17 (ربیع الاول 1443 - 04 : 12
کد خبر : ۴۲۴۵۵
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۳
زندگانی حضرت رقیه (س) در آینه تاریخ؛
در میان بزرگمردانی که نامشان به واسطه عاشورا و آنچه در کربلا گذشت، بر لوح تاریخ جاودانه شد، هستند اسامی و شخصیتهایی که به رغم سن کم و عدم توان حضور در میدان، تأثیراتی خاص بر شناساندن هر چه بیشتر جنایتهای بنی امیه داشته‌اند.
عقیق:از جمله آنان حضرت رقیه(س) است؛ دختر خردسال سیدالشهدا(ع) که با دستهای کوچکش توسلات مردمی را پاسخ داده و گره گشای مشکلات آنهاست.
به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت آن حضرت(ع) و واکاوی نگاه تاریخ به زندگانی ایشان، با حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضل هادی منش، محقق و پژوهشگر تاریخ تشیع و مؤلف کتابهایی همچون «سايه ماه؛ بررسي زندگاني و نقش الگويي حضرت رقيه (س)»، «معصومین و کودکان»، «شیخ رجبعلی خیاط»، «فاطمه شهر قم» و «یاران ایرانی معصومین(ع)» به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:

  جناب آقای هادی منش! برای ورود به بحث لطفا بفرمایید نگاه کتابهای تاریخی به شخصیت و زندگانی حضرت رقیه (س) چگونه است؟
 در بعضی کتابهای تاریخی، نام حضرت رقیه(س) آمده، ولی در بسیاری از آنها  نامی از ایشان برده نشده است. این احتمال وجود دارد که تشابه اسمی میان فرزندان حضرت سیدالشهدا(ع) سبب پیش آمدن این مسأله شده باشد. همچنان که بعضی از کتابها به این مسأله اذعان دارند و بنابر نقل آنها، حضرت رقیه(س) همان فاطمه صغری (س) است.
قدیمی ترین کتابی که از حضرت رقیه (س) به عنوان دختر سیدالشهدا(ع) یاد کرده و شهادت او را در خرابه شام می‌داند، کتاب «کامل بهایی» است. این کتاب، اثر شیخ عمادالدین الحسن بن علی بن محمد طبری امامی است که به امر وزیر بهاءالدین، حاکم اصفهان در روزگار سلطنت هلاکوخان، نوشته شده است. به ظاهر، نامگذاری آن به کامل بهایی به دلیل آن است که به امر بهاءالدین به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب در سال 675 هجری تألیف شده و به دلیل قدمت زیادی که دارد، از ارزش ویژه ای برخوردار است؛ زیرا به دلیل نزدیک بودن تألیف یا رویدادهای نگاشته شده به نسبت دیگر منابع موجود حایز اهمیت است و به عنوان منبعی ممتاز دستمایه تحقیقات بعدی بسیار در این زمینه قرار می‌گرفته است.
شیخ عباس قمی در «نفس المهموم» و «منتهی الامال»، ماجرای شهادت حضرت رقیه(س) را از آن کتاب نقل می‌کند. همچنین بسیاری از عالمان بزرگوار مطالب این کتاب را تأیید و به آن استناد کرده اند.
مولف آن، کتاب دیگری به نام «بشاره المصطفی (ص) لشیعه المرتضی (ع)» دارد که در این کتاب نیز به برخی رویدادهای پس از واقعه عاشورا اشاره شده است. این کتاب نخستین منبعی است که جریانی را از عطیه، دوست جابربن عبدا... انصاری نقل می‌کند که به اتفاق هم بر سر مزار سیدالشهدا (ع) و شهیدان کربلا حاضر شده و نخستین زائران قبر مطهر ایشان در نخستین اربعین حسینی محسوب می‌شوند. اما سخنی از ملاقات جابر با اسیران کربلا به میان نمی آورد و بر خلاف آنچه در برخی مقتل ها نگاشته شده، هیچ ملاقاتی در این روز میان او و اسیران کربلا صورت نمی گیرد که این موضوع نیز نقطه عطف دیگری در امتیاز و برتری این کتاب به شمار می‌رود.

  آیا نبودن نام حضرت رقیه(س) در شمار فرزندان سیدالشهدا(ع) در کتابهای معتبری چون ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه، بر نبودن چنین شخصیتی در تاریخ دلالت دارد؟

 برای پاسخ به این پرسش مقدماتی لازم است؛ باید توجه داشت که در دوره زندگانی ائمه اطهار(ع) و در صدر اسلام مسایلی مانند کمبود امکانات نگارشی، اختناق شدید حکمرانان اموی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان و جانبداری ها سبب بروز بعضی اختلافات در نقل مطالب تاریخی می‌شده است.
افزون بر این، بر اثر تاخت و تازها و کتاب سوزی ها، بسیاری از منابع ارزشمند از میان رفته است. به همین دلیل، این گمان تقویت می‌شود که چه بسا بسیاری از این اسناد و منابع معتبر، در جریان این درگیری ها، از بین رفته و به دست ما نرسیده باشد.
همچنین تعدد فرزندان، تشابه اسمی و بویژه سرگذشت های شبیه در مورد شخصیتهای گوناگون تاریخی و گاه وجود ابهام در گذشته ها و پیشینه زندگی افراد، امر را بر تاریخ نویسان مشتبه کرده است. همان گونه که این مسأله در مورد دیگر شخصیتهای تاریخی  حتی در جریان قیام عاشورا نیز به چشم می‌خورد.

  تشابهات اسمی چطور؟ زیرا به نقل تاریخ حضرت سیدالشهدا(ع) در نامگذاری فرزندان خود به اسامی مبارک پدر و مادرشان علاقه ای خاص داشته اند؟

 بله، ایشان به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی شان علیهماالسلام، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می‌گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهو قلم ها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندان آن حضرت(ع) است. قراین و شواهدی نیز در دست است که رقیه(س) را فاطمه صغیره می‌خوانده اند. احتمال دارد همین موضوع سبب غفلت از نام اصلی ایشان شده باشد.
مهمترین دلیل فراموشی یا کمرنگ شدن حضور این شخصیت، زندگانی کوتاه ایشان است که سبب شده رد کمتری از ایشان در تاریخ به چشم بخورد. در مورد حضرت علی اصغر(ع) نیز به جرأت می‌توان گفت: اگر شهادت آن حضرت(ع) در بحبوحه نبرد و با وجود شاهدان بسیار بر این جریان نبود، نامی از ایشان نیز امروز در میان کتابهای معتبر شیعه به چشم نمی خورد؛ زیرا تاریخ نویسی، فنی است که با جمع آوری اقوال سر و کار دارد که بسیاری از آنها شاهد عینی نداشته و به صورت نقل قول گرد هم آمده است. تنها موضوعی که در آن مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد، درستی یا نادرستی آن از حیث ثقه بودن راوی است که البته این موضوع فقط در تاریخ اسلام وجود دارد.

  تصریح مقاتل در طول تاریخ به نقش حضرت رقیه(س) در واقعه عاشورا و پس از آن چگونه است؟

 در مقاتل متقدم مثل «اللهوف» نامی از حضرت رقیه (س) پیدا نمی کنیم، اما در مقاتل متأخر این نام به چشم می‌خورد و در واقع رقیه بنت امیر(ع) در خطابهای امام(ع) که خواهرانشان را صدا می‌زنند، مدنظر بوده است.
اما در متون بعدی همچون «منتخب طریحی» یا «معالی سبطین» نام ایشان به چشم می‌خورد.
اما اینکه توسلی انجام نشود یا اگر شود، بگوییم درست نیست، اشتباه است. وظیفه تاریخ این نیست که بگوید این شخصیتها بوده اند یا نه. در بحث توسلات و کرامات نمی توانیم بگوییم چون در تاریخ نامی از ایشان برده نشده، پس توسل معنایی ندارد. همچنان که بسیاری از وقایع روز عاشورا و پس از آن نیز در تاریخ تصریح نشده است؛ یعنی بحث تاریخی را با توسل و ابراز ارادت به ساحت مقدس اهل بیت (ع) و خاندان آن حضرت (ع) و اسرای کربلا خلط نکنیم؛ زیرا در گذشته این گونه نبود که تک تک وقایع تصریح شود.
 
  چه دلیلی وجود دارد که حضرت رقیه(س) را همان فاطمه صغری می‌دانند؟

 در مورد تشابه اسمی حضرت رقیه(س) و فاطمه صغیره به یک جریان تاریخی اشاره می‌کنیم. مسلم گچ کار از اهالی کوفه می‌گوید: «وقتی اهل بیت(ع) را وارد کوفه کردند، نیزه داران، سرهای مقدس شهیدان را جلوی محمل حضرت زینب (س) می‌بردند. حضرت(س) با دیدن آن سرها، از شدت ناراحتی، سرش را به چوبه محمل کوبید و با سوز و گداز شعری را با این مضامین سرود:
«ای هلال من که چون بدر کامل شدی و در خسوف فرو رفتی! ای پاره دلم! گمان نمی کردم روزی مصیبت تو را ببینم. برادر! با فاطمه خردسال و صغیرت سخن بگو که نزدیک است دلش از غصه آب شود. چرا این قدر با ما نامهربان شده ای؟ برادرجان! چقدر برای این دختر کوچکت سخت است که پدرش را صدا بزند، ولی او جوابش را ندهد.»

  عنوان کتاب شما «سايه ماه؛ بررسي زندگاني و نقش الگويي حضرت رقيه (س)» است، کمی درباره این نقش حضرت (س) توضیح بفرمایید.

 این طور نیست که همیشه والدین بر گردن فرزندان حق داشته باشند، بلکه برعکس آن نیز صادق است؛ یکی از حقوق فرزندان بر گردن والدین است که در نامگذاری حضرت رقیه (س) مشهود است.
امام کاظم (ع) می‌فرمایند: «نخستین کار نیک والدین در حق فرزندان انتخاب نام نیک برای آنان است.»
نکته دیگر درباره حضرت رقیه (س) که می‌توان به آن تمسک کرد، توجه به تربیت فرزند در سنین کودکی است که بر اساس تصریح برخی مقاتل، حضرت سیدالشهدا(ع) در وقت نماز، فرزندانشان را به این مهم تذکر می‌دادند.
 توجه به روحیات کودک نکته ای مهم است و پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده اند: «هر کس در خانه کودکی دارد باید خود را به کودکی بزند.» این یعنی توجه به عواطف کودکانه.
نکته مهم دیگر در این باره توجه عاطفی بیشتر به فرزند دختر است، رسول اکرم(ص) در این باره می‌فرمایند: «دختران، کودکان خوبی هستند» و باید نسبت به دختران لطافت و مهربانی بیشتری نشان داد و در روایت است هنگام سوغات و هدیه دادن ابتدا باید دختران را در نظر داشت.
بحث روزآور بودن دختر نیز مطرح است و می‌بینیم که سیدالشهدا(ع) به همه این مسایل در ارتباط با دختران خود اهمیت می‌دهند.
یا در بحث وداع ایشان با حضرت رقیه(س) برخی مقاتل گفته اند، حضرت(ع) وداعی خاص و جداگانه با این دختر خردسال خود داشته اند و این سیره عملی اهل بیت(ع) به لطافت روح و ظرافتهای عاطفی دختران است.


منبع:قدس
211008

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: