اثری از حجت الاسلام سید ابوفاضل رضوی اردکانی؛
كتاب «پیامدهای عاشورا»، گزارش و تحليل قيامها و خيزشهاى انقلابى منبعث از واقعه عاشورا تا پايان عصر اموى است كه به قلم حجت الاسلام سيد ابوفاضل رضوى اردكانى تدوين شده است.
عقیق: نویسنده کتاب، در آغاز با بیان اینکه: «قيام مقدّس عاشورا و حادثه خونبار كربلا را، كه خود نقطه اوج حركت افشاگرانه و هدايتگرانه مستمرّ اهلبيت عصمت و طهارت(ع) طى پنجاه سال پس از رحلت پيامبر(ص) بود، مىتوان اساس و ريشه همه نهضتهاى حق طلبانه دانست»، به برخی از این نهضتها اشاره میکند؛ از جمله قيام توّابين، قيام حرّه، قيام مكّه، قيام مختار، قيام زيد بن على(ع)، قيام يحيى، قيام بنىالحسن، قيام فخ، و تمام حركتها و قيامهاى حقطلبانه در عصر ائمّه اطهار(ع) و پس از آنها مايهاى از نام «حسين(ع)» داشت و به نام انتقام از خون شهداى عاشورا، در مقابل بنىاميّه و ديگر خلفاى جور به وجود آمد.به باور وی، قيام عاشورا مهمترين پديده تاريخى پس از ظهور اسلام بود كه پيامدهاى مهمّى در برداشت. از دیدگاه مؤلف کتاب «پیامدهای عاشورا»، مهمترين اثرات اين قيام تاريخى عبارت است از:1- مشخّص شدن جبهه حق و باطل؛2- افشاى چهره ضدّ اسلامى مدّعيان خلافت پيامبر، بخصوص شناخت ماهيّت حكومت امويان و اظهار تنفّر و انزجار عمومى مردم از نظام حاكم؛3- انزواى سياسى حكّام جور؛4- اختلاف و پراكندگى؛5- گرايش مردم به مكتب اهل بيت(ع) و اعتقاد به حقّانيّت آنان و احياى اين مكتب؛6- تشكّل شيعه به عنوان يك مكتب عظيم سياسى، انقلابى در برابر جريانهای سياسى؛7- واكنش در برابر دستگاه خلافت به شكل فردى و دسته جمعى؛8- ندامت و پشيمانى عامّه به دليل يارى نكردن امامحسين(ع) و تنها گذاشتن او؛9- حركتهاى سياسى و قيامهاى خونين و انتقامگيرى از دشمنان اهل بيت(ع)؛10- ايجاد تزلزل در ميان دولتمردان حكومت اموى و سقوط جناح سفيانيان؛11- سقوط دولت خودكامه امويان و آغاز عصر جديدى در تاريخ اسلام؛سرفصلهاى اين كتاب، مواردى است كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم با پيامدهاى سياسى، اجتماعى و فرهنگى قيام عاشورا مرتبط مىشود؛ امّا با توجّه به اينكه محور اين نوشتار عمدتاً پيامدهاى سياسى واقعه عاشورا، بخصوص بعد از خيزشهاى انقلابى و نهضتهاى انتقام جويانه و شورشهاى مردمى بر ضدّ دستگاه جنايتكار اموى است، نویسنده کتاب، بحث و تحقيق در دو بعد ديگر يعنى ابعاد فرهنگى و اجتماعى را به پژوهش و کتاب دیگری موکول میکند.وی در توضیح این اثر میگوید: «بنده در طرح مباحث، به بازتاب قيام عاشورا در ميان مردم آن عصر بويژه، مراكز مهمّ اسلامى همچون حجاز، عراق، شام و ايران پرداختهام و در پايان به اين نتيجه رسیدهام كه ضربات كوبنده نهضتها بر پيكره حاكمان اموى و قدرت يافتن شيعه به عنوان انقلابىترين جناح جامعه اسلامى در اواخر قرن اوّل، به عنوان مشعلدار حرّيت و حاميان اسلام راستين در شرق و غرب و شمال و جنوب جهان اسلام، موجب سقوط امپراتورى غاصب اموى و قيام يافتن حاكميّت غاصبانه آنان در اوايل قرن دوم هجرى گرديد». به گفته وی، اصلىترين عامل اين سقوط، قيامهاى برخاسته از نهضت عاشورا بود.نویسنده در ادامه و در فصل اول کتاب با عنوان پيامدهاى مهم حادثه عاشورا، به برخی از این پیامدها از جمله بيدارى مسلمانان اشاره کرده و مینویسد: «شهادت امام حسين(ع)، جامعه اسلامى را تكان شديدى داد و با دميدن روح مبارزه و فداكارى در كالبد آنان، حصار بىتفاوتى و در خود فرورفتگى را، كه رژيم منحوس اموى، به دور آنان كشيده بود، در هم فرو ريخت».وی ادامه میدهد: «از پس اين حادثه دلخراش، جامعه دريافت كه حق با اهلبيت پيامبر(ص) است و دولت مخالف آنها نه تنها به اصول و ارزشهاى اسلامى پايبند نيست، بلكه رژيمى سفّاك و مستبد است كه مىخواهد جامعه اسلامى را به جاهليّت نخستين برگرداند. از اين رو، موجى از تنفّر عليه دستگاه حكومتى و عاملان آنها ايجاد شد و شيعيان به خود آمدند و از اینکه فرزند پيامبر خدا(ص) را يارى نكرده بودند، بشدّت پشيمان شدند بتدريج، موج بيدارى سراسر جامعه اسلامى را فرا گرفت و زمينه نهضت توّابين، قيام حرّه و ديگر قيامها فراهم گشت».از دیگر پیامدهای عاشورا که نویسنده این اثر بدان میپردازد، سرمشق بزرگ و نیز ایجاد روح وحدت و همبستگى در مسلمانان است. به باور وی، «ايجاد روح وحدت و همبستگى در ميان مسلمانان و نفوذ مكتب تشيّع در دلهاى آنان، از مهمترين پيامدهاى عاشورا بود».وی در ادامه، ايجاد روح وحدت و همبستگى در ميان مسلمانان و نفوذ مكتب تشيّع در دلهاى آنان را از جمله مهمترين پيامدهاى عاشورا دانسته و تمايز اسلام راستين از اسلام دروغين را هم از دیگر پیامدها دانسته و مینویسد: «مهمترين اثر قيام كربلا، تفكيك اسلام راستين از اسلام دروغين بود».نویسنده در توضیح درس جهاد و شهادت که از دیگر پیامدهای عاشوراست که وی در فصل اول کتاب خود بدان پرداخته، مینویسد: «قيام عاشورا درس دينباورى، ايثار، شجاعت، شهامت، فداكارى، جهاد در راه خدا، امر به معروف و نهى از منكر و روحيّه ستيزهجویى و پرخاشگرى و جسارت در مقابل حكّام جور را در مسلمانان ايجاد نمود و پيروان مكتب اهل بيت(ع) را به عنوان سرسختترين حاميان دين پيامبر(ص) جلوه گر ساخت».وی آن گاه پيروزى خون بر شمشير را به عنوان یکی دیگر از پیامدها مطرح کرده و بر این باور است که: "قيام عاشورا نشان داد كه خون بر شمشير پيروز است و اين شعار به عنوان يك ويژگى ماندگار در تاريخ اسلام به يادگار خواهد ماند”.نویسنده سپس با پرداختن به عظمت يافتن مكتب تشيّع به منزله یکی دیگر از پیامدهای عاشورا، مینویسد: «اين قيام خونين، نه تنها مورد اعجاب و تحسين مورخان اسلام واقع گرديد، بلكه مستشرقان و بعضى اسلام شناسان اجنبى نيز آن را حركتى عظيم و تحسينبرانگيز دانستند».تزلزل دولت اموى، آخرین پیامدی است که نویسنده در این فصل بدان میپردازد.حجت الاسلام رضوی در فصل دوم این کتاب با عنوان «شورش در حجاز» مینویسد: «واقعه خونبار عاشورا، جهان اسلام را تكان داد و در دو مركز مهمّ آن، يعنى حجاز و عراق، قيامها و شورشهاى پى در پى بر ضدّ حكومت ننگين امويان پيش از جاهاى ديگر به وجود آمد. قيام مقدّس امامحسين(ع) پيش از هر چيز، ماهيّت ضدّ اسلامى و ارتجاعى حكومت شام را بر مسلمانان افشا نمود».به گفته وی، قيام در دو مركز وحى- مكّه و مدينه- و شورش مردم آن سامان به معناى نفى خلافت ضدّ دينى و حكومت غاصبانه امويان و روشن شدن بسيارى از مسایل سياسى براى جامعه اسلامى بود. همچنين مشروعيت نداشتن خلافت كسانى را كه پس از پيامبر(ص) در مقابل اهل بيت(ع) او موضع گرفته و مرتكب جنايات بسيارى گرديده بودند، بر همگان آشكار ساخت.درست دو سال پس از واقعه عاشورا، يعنى آغاز سال 63 ه. ق- مردم مدينه و مكّه دست به قيام بر ضدّ دستگاه اموى زدند. واقعه حّره در روز بيست و هشتم ذىالحجّه اين سال رخ داد.نویسنده، در ادامه و در فصل سوم با نام قيام در عراق، به آشوب در بصره و قیام در کوفه پرداخته و به مباحثی چون شکلگیری نهضت توابین میپردازد.وی در ادامه و در فصل چهارم کتاب، به قيام مختار پرداخته و مینویسد: «يكى از مهمترين پيامدهاى معروف عاشورا، قيام خونين و حماسه تاريخى مختار بن ابى عبيده ثقفى است. اين قيام در سال 66 ه. ق آغاز شد و ضربه هولناكى بر عاملان واقعه عاشورا و حكومت شام وارد ساخت». رهبرى اين قيام بر عهده دو تن از چهرههاى تابناك تاريخ- يعنى: مختاربنابىعبيده ثقفى و ابراهيم اشتر، فرزند قهرمانِ مالك اشتر- بود.نویسنده، در فصل پنجم به قيام زيدبنعلى(ع) میپردازد و بر این باور است که: «يكى از پيامدهاى مهم قيام عاشورا و يكى از بزرگترين قيامهاى شيعه به رهبرى خاندان پيامبر(ص) و از اصلىترين نهضتهاى اسلامى، قيام زيدبنعلى است».وی در اين فصل، به اختصار به اين قيام اشاره و اثبات مىکند كه خميرمايه اصلى اين قيام، نهضت عاشورا بود. رهبر قيام به پيروى از جدش، امام حسين(ع)، و براساس اهداف ايشان قيام كرد و قيامش موجب سقوط دولت امويان گرديد.و سرانجام، مؤلف این اثر در فصل ششم و پایانی کتاب، به قيام در ايران(خراسان) و سقوط امويان پرداخته و در نهایت، هدف از اين تحقيق را اثبات اين حقيقت تاريخى میداند كه قيام عاشورا مبدأ تحوّل و حركت و جنبشهاى بزرگى بر ضدّ غاصبان خلافت و حكومتهاى جور گرديد و مهمترين عامل سقوط امپراتورى امويان، خون امام حسين(ع) و شهداى اهل بيت(ع) و فداكارىها و از جان گذشتگىهاى خاندان پيامبر(ص) و شيعيان مخلص آنان بود و در اوايل حكومت عباسيان، همه جا بحث از خاندان پيامبر(ص) و حاكميّت آنان بود، بنىعبّاس از اين اعتقاد مردم استفاده كردند، اما با كمال تأسّف، پس از گذشت چند سال آنان همه چيز را فراموش نمودند و آنان نيز همانند سلف خود، با شيعيان و علويّان و خاندان پيامبر(ص) به مبارزه پرداختند، به طورى كه در زمان حكومت منصور دوانيقى، دومين خليفه عبّاسى، وضعيّت خاندان پيامبر(ع) و علويّان و شيعيان بدتر از زمان بنىاميّه گرديد. و امام جعفر صادق(ع) و امام موسى كاظم(ع) و امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و امام هادى(ع) و امام حسن عسكرى(ع) به دست همين عباسيان به شهادت رسيدند.متوكل عباسى چندبار بارگاه امام حسين(ع) را تخريب كرد و سرانجام حضرت ولى عصر(عج) در زمان عباسيان، از نظرها غايب شد. بنابراين، باز هم فرزندان فاطمه(س) مشعل انقلاب را به دست گرفتند و بىوقفه، پرچم انقلاب بر دوش مردى از خاندان پيامبر و شيعيان او بهعنوان جناح فعّال سياسى اسلام، قرار داشته كه ادامه راه امام حسين(ع) و قيام عاشورا بوده است. به هر حال، جنبشهاى آزادىخواهانه به رهبرى فردى از اولاد حضرت على(ع) و شيعيان مخلص ايشان در مقابل حكّام عبّاسى ادامه يافت و آنان موفّق شدند در اقصى نقاط جهان اسلام آن روز، در اوج قدرت عبّاسيان، حكومتهاى علوى و شيعى و مردمى را بر اساس كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص) و رهبرى اولياى خدا و خاندان پيامبر(ع) تشكيل دهند.حكومت ادريسيان شمال آفريقا، حكومت علويان در شمال ايران (طبرستان)، حكومت امامان در يمن، حكومت فاطميان در مصر، حمدانيان در شامات، آل بويه در شرق جهان اسلام، سربداران و كيائيان در گيلان و مشعشعيان در خوزستان و صفويان و ديگر حكومتهاى مقتدر و مستقلّ شيعه در سراسر گيتى در همين راستا، بهوجود آمد و اين جنبشها و نهضتها هرگز از حركت باز نايستاد و منشأ همه اين قيامها و الگوى واضح آنان قيام عاشورا بود.
منبع:قدس
211008