کبر، غرور و خودخواهی یکی از آفاتی می باشد که همواره در میان جوامع انسانی وجود داشته است، اما جالب است بدانید یکی از معروف ترین افراد به این صفات در زمان پیامبر (ص) ابوجهل بوده است، به نحوی که حتی در لحظه ی مرگ نیز این صفت خود کنار نگذاشت!
عقیق: عبدالله بن مسعود از یاران پیامبر(ص) اولین کسی بود که قرآن را در مکه آشکارا میان جمعیت قرائت کرد. او در تمام جنگ های پیامبر(ص) حضور داشت، مردی بسیار کوتاه قد بود که هرگاه میان جمعیت نشسته می ایستاد از آن ها بلندتر نبود! به همین جهت، در جنگ بدر به پیامبر(ص) عرض کرد: من قدرت جنگیدن ندارم ممکن است دستوری بفرمایید که در ثواب جنگجویان شریک باشم؟ پیامبر(ص) فرمودند: میان کشتگان کفار برو و اگر کسی را [مانند ابوجهل] یافتی که زنده است، او را به قتل برسان. عبدالله می گوید: میان کشتگان به ابوجهل (دشمن سرسخت پیامبر(ص)) رسیدم که هنوز رمقی داشت، روی سینه اش نشستم و گفتم: خدا را سپاسگزارم که تو را خوار ساخت. ابوجهل چشم گشود و گفت: وای بر تو! پیروزی با کیست؟ گفتم: پیروزی با خدا و پیامبرش است، به همین دلیل تو را می کُشم، آن گاه پا بر سینه اش گذاشتم، او متکبرانه گفت: ای چوپان کوچک! قدم در جای بلندی گذاشته ای، هیچ دردی بر من سخت تر از این نیست که تو قد کوتاه مرا بکُشی، چرا یکی از فرزندان عبدالمطلب مرا به قتل نمی رساند؟! اکنون که می خواهی سرم را از تن جدا کنی از پایین گردن قطع کن تا در نظر محمد و اصحابش با هیبت و بزرگ جلوه نماید. گفتم: حال که چنین است من از دهان سرِ تو را جدا می کنم تا کوچک و حقیر جلوه کند. سرش را بریدم و چون خدمت حضرت رسول(ص) آوردم به پاس شکر این نعمت به سجده رفت، سپس فرمودند: ابوجهل از فرعون زمان موسی(ع) بدتر بود؛ چون فرعون هنگام هلاکت شدن خدا را قبول کرد؛ ولی ابوجهل هنگام مرگ از لات و عزّی می خواست که او را نجات دهند. پی نوشت ها: 1- قمی، عباس. سفینة البحار، ج1: 200. 2- صداقت، سید علی اکبر. یکصد موضوع، پانصد داستان، ج1: 169- 170. * محمدی، محمدحسین. هزار و یک حکایت اخلاقی: 147. منبع:قدس 211008