مرد قصابی از تهران نزد «آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی آمد» تا سهم امام خود را پرداخت کند.
عقیق:مرد قصابی از تهران نزد «آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی آمد» تا سهم امام خود را پرداخت کند. اما او که از نکتهای غافل شده بود با رفتار متفاوت آیتالله مواجه شد؛ چیزی که ممکن بود نماز صبح طلاب را قضا کند:
سالها پیش از انقلاب شخصی به محضر مرحوم آیتالله گلپایگانی رسید تا مبلغی حدود 200 هزار تومان (که در آن زمان پول بسیار زیادی بود) به عنوان سهم امام (یعنی بخشی از خمس) بپردازد. آقا پرسیدند: شغل شما چیست؟ ــ قصابم. ــ در کجا؟ ــ در تهران. ــ با گوشتهای ذبح غیراسلامی و یخ زدهای که در این ایام وارد کشور میشود و به فروش میرسد، چه میکنید؟
ــ ما فروشندهایم، کاری به حلال و حرام گوشت نداریم! آیتالله گلپایگانی با تغییری که در رنگ و صورتشان پیدا شد، فرمودند: چطور مسایل شرعی مربوط به شغل خود را یاد نگرفتهای و دست به این شغل خطرناک زدهای؟! تو غذای مردم را تامین میکنی!
قصاب گفت: مردم خودشان مسؤول خوراکشان هستند. آقا فرمودند: مردم به بازار اسلامی مراجعه میکنند و شما از این مصونیت سوءاستفاده کرده بازار حرامخوری آماده میکنید و ذبح غیراسلامی در اختیار مردم قرار داده و مردم را به حرامخواری عادت میدهید. پولها را از برابر من بردارید! قصاب پرسید: چرا؟ فرمودند: این پولها مشکوک و اموال حرام است و شما مسئول باز گرداندن آن به صاحبانشان هستید.
قصاب گفت: حضرت آیتالله من سهم امام و خمس میپردازم و امیدوارم خداوند از این طریق مرا ببخشد. آیتالله گلپایگانی فرمودند: این نه سبب نجات تو میشود و نه من اجازه دارم که جهت حوزه علمیه و طلاب و برای نشر اسلام مصرف کنم. ما در حوزه علمیه به طلاب شهریه پاک میدهیم که از سهم امام سلامالله علیه است تا طلاب نماز شبشان فراموش نشود؛ اما این پول حرام نماز صبح طلاب را نیز به قضا و فساد میکشد!