هادی جانفدا در گفتوگوی تفصیلی با تسنیم-بخش دوم
هادی جانفدا، شاعر آیینی معتقد است که زیباشناسی هیأت اولویت بالاتری از آسیبشناسی آن دارد. او مردم را بهترین منتقد شعر میداند و میگوید: منِ شاعر، وقتی شعری میگویم که در سطح بالا عرضه میشود نباید بگویم کسی حق ندارد من را نقد کند.
عقیق:هادی جانفدا از شاعران آئینی جوانی است که در این چند ساله گذشته جایگاه خوبی پیدا کرده است. شعرخوانی او در سال 90 مقابل مقام معظم رهبری در جلسه شعرخوانی ماههای رمضان جلوه دیگری از تواناییهای سرایش شعر او را نمایش داد. او در کنار شاعرانی چون شیخ رضا جعفری، محمد سهرابی، وحید قاسمی، مهدی رحیمی، احمد بابایی و دیگران جریان جدیدی در شعر مذهبی ایجاد کردهاند که امروز بیشتر آن را به عنوان شعر هیئتی میشناسند. اشعاری که بیشترین کارکرد آنها در هیئتهای عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) بویژه امام حسین(علیه السلام) است.
اخیرا از او کتاب جدیدی به نام «کفشداری یازده» منتشر شده است. جانفدا در بخش اول گفتوگویش با تسنیم با اشاره به قرار گرفتن گریه به عنوان هدف در هیئتها گفته بود: نقطه آمال ما و آنجایی که ما میخواهیم به آن برسیم و اوج و هدف ما در اصل آنجا قرار دارد آن است که شعر باید همراه خود پیامی را هم داشته باشد؛ اگر شاعری توانست که شعری بگوید که مردم هم با آن گریه کنند و هم پیام واقعه عاشورا به مردم برسد، این نقطه متعالی است. اما اینکه گفته شود صرف گفتن شعر برای گریه کردن مردم اشکال دارد و خوب نیست، حرف درستی نیست چرا که ما روایت ناظر از حضرات آل الله و حضرت امام صادق (ع) داریم که میفرمایند: «ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له»
این شاعر اهلبیت همچنین معتقد است: در بطن آن گریه، بیداری، جهاد و شهادت قرار گرفته است و اگر گریه هم هدف کسی قرار گرفته باشد، اشکالی نخواهد داشت. اینها ذومراتب هستند و اینگونه نیست که ما یک مرتبهای را بگوییم که ایراد دارد و مرتبه دیگری را بگوییم نه؛ بلکه اینها مراتبی دارد. گاهی شعری فقط به بحث احساسی بودن شعر پرداخته است و مردم به گریه میاندازد، مردم در اینجا در حال گریه برای چه کسی هستند؟ آنها وقتی برای سیدالشهدا گریه میکنند یعنی اینکه دارند برای بزرگمردی، آزادگی، شهادت و ایثار گریه میکنند. اتفاقا باید گفت که در گریه برای امام حسین(ع) حریت و آزادگیای وجود دارد که صدها سال از اسیر شدن شیعه به دست دشمنان جلوگیری کرده است.
وی همچنین در مورد وضعیت کنونی شعرآیینی در هیئتها گفت: آن چیزی که در هیئتها خوانده میشود، شاید بازتاب و آینه تمام نمای شعر اهل بیت امروز ما نباشد، دلیل هم دارد؛ شما نمیتوانید از رصد کردن هیئتها به فضای شعر امروز شعر اهل بیت پی ببرید. کسی نمیتواند بگوید که شعر اهل بیت در روزگار ما شعری راکد، ایستا و پیشرفت نکرده است چرا حرکت رو به اوج واقعا مشهود است. حتی کسانی که این جریان شعری را قبول ندارند این را قبول دارند که از نظر کمی و تعداد آدمهای زیادی در ایران هستند در حال سرودن شعر برای حضرات اهلبیت هستند؛ البته ممکن است برخی کیفیت اینگونه شعرها را قبول نکنند.
جانفدا در مورد شاعران جوان عرصه اهلبیت نیز گفت: این جوانان در حال کار کردن در کشور هستند، آیا به اوج رسیدند؟ خیر! اما تجربههای خوبی داشتهاند. آنها اصلا فضای شعر اهل بیت را عوض کردند، زاویه دیدهای خیلی قشنگی را باز کردند، حرفهای نو و هوای تازه وارد شعر اهل بیت (ع) کردهاند. حالا این جریان همه چیزش کامل است؟ خیر! ناقص است. حرف بد زده نشده؟ چرا حرف بد هم زده شده! مگر میشود هزار نفر در کشور بلند شوند و بیتهای مختلفی در مورد اهل بیت بگویند همه این بیتها بدون اشکال باشد؟ قطعا در آن ها ایراد هم وجود دارد و آن هم یک چیز طبیعی است.
بخش اول این گفتوگو منتشر شد و بخش دوم این گفتوگو در ادامه میآید:
چندسالی است که آسیبشناسی هیئتها بسیار رایج شده. این مسئله اولا باعث کلیشه شدن این واژه شده است به این نحو که آسیبشناسیهای صحیح هم در زیر هیاهوهای این روزها گم میشود،علاوه بر آن حد و مرزش هم مشخص نشده است، یعنی معلوم نیست که این آسیبشناسی تا کجا باید پیش برود و در کجا باید متوقف شود. نظر شما در مورد آسیبشناسیهای کنونی در حوزه ادبیات و شعر هیئتی چیست؟
جانفدا: هنوز مبانی تئوریکی در شعر اهلبیتی ما شکل نگرفته است. برای مثال اگر اکنون به شما بگویند که یک مرثیه خوب از نظر تئوریک و علمی چه ویژگیها و زیربناهایی دارد، به سراغ چه کتابی میروید؟ چرا زمانی که شعر اهلبیت ساحتی با ویژگیهای متفاوت دارد، آن را با همان مبانی شعر آزاد نقد میکنیم؟
آسیبشناسی کردن بد نیست اما آسیبشناسی برای کسانی باید انجام شود که از پیش یکسری از آموزشها را به آنها یاد دادهایم و بعد باید از آنها بخاطر اقداماتشان سوال کنیم. وقتی که یک نفر با استعداد خود و خودجوش به این عرصه وارد شده است ما نمیتوانیم او را بدین شکل بازخواست کنیم.
شما وقتی با یک جریان جوان مواجه هستید باید ابتدا تواناییهای او را به او گوشزد کنید. یکی از اساتید بزرگوار این عرصه تعدادی از شعرهای ضعیف را انتخاب کرده بود و میگفت که این شعرها در شان اهلبیت نیستند و این حرف باعث بوجود آمدن قیل و قالی شد. سال گذشته جوانی شعری را خواند که توجه آن استاد را جلب کرد و نظرش را به کلی عوض کرد.
نقد باید به این شکل باشد که وقتی چند بیت جلوی شما میگذارند، شما بگویید این 2 بیت خوب نیست و این 3 بیت خوب است، این باعث میشود که آن جریانی که توانسته اینچنین بیتهای خوبی بگوید تقویت میشود. محتشم هم که در ابتدای راه آن شعر را نگفته است قطعا بعد تقویت جریان شعری خود به آن شعر رسیده است. اگر به جوان بگوییم که تو که انقدر توانمند هستی که این بیتهای خوب را بگویی پس چه بهتر که این بیتهای ضعیف در شعر تو نباشد.
اما اگر برخورد ما به این شکل باشد که به او حمله کنیم و بگوییم که این چه شعری است که گفتی؟ و این شعر در شان اهلبیت نیست، قطعا آن شاعر از فردا در مقابل من موضعگیری میکند و دیگر حرف من را گوش نمیدهد. در اینجا باید تعاملی در هر دو جریان شکل بگیرد. امروز تمرکز ما باید روی زیباییشناسی باشد نه روی آسیبشناسی. ما باید به جوان بگویم که این راهی که رفتی اگر درست است همان را ادامه بده و آن را قویتر کن و در کنار آن ایرادها را هم ببیند و گوشزد کند.
ولی متاسفانه برخی یک شاعری را در عمرشان هم ندیدهاند ولی شروع میکنند و علیه شعرهای ضعیف او 20 مقاله مینویسند. آسیبشناسی کار هرکسی نیست. متاسفانه برخی از شعر امامحسین(ع) حرف میزنند که هیچگاه یک بیت هم در این عرصه نگفتهاند.
برخی میگویند که شعر اهلبیتی قداست دارد و نباید در آن عرصه نقد و بررسی انجام داد. طرح این مسئله ممکن است در ذهن برخی این مسئله را ایجاد کند که شاعران آیینی میخواهند به دور خودشان یک حصار بکشند. همچنین ضمن توضیح این مطلب لطفا شاخصههای درست این زیباییشناسی را مطرح کنید.
جان فدا: من وقتی شعری را برای حضرات اهل بیت میگویم و ارائه میدهم حق ندارم بگویم این شعر نقد نشود. یک وقت شعری را میگویم و پیش خود نگه میدارم آن موقع اوضاع فرق میکند. ما نیتها را نمیدانیم و به نیتها نمیخواهیم خدشه وارد کنیم ولی این را میتوانیم بگویم: من شعری که برای سیدالشهدا گفتهام را پیش خودم نگه میدارم و به امام حسین (ع) میگویم که این بیت شعر من است که گفتهام. معصوم میفرماید: "یک بیت شعر برای ما بگو، خداوند در بهشت خانهای به تو میدهد" نمیگوید این بیت باید این طور باشد؛ باید خوانده شود؛ همه تأیید کنند، نه این را نمیگویند. حالا یک وقت است من شعری برای اهل بیت میگویم و آن را در کمد خانهام میگذارم و این سند ارادت من به اهل بیت است چون برای خودم نوشتم، دلی است و بین خودم و اهل بیت (ع) میماند.
یک وقت هست یک شعری را میگویم و در سطح رسانه و در سطح بالایی در هیئت عرضه میشود.آن وقت دیگر نباید گفت که کسی حق ندارد من را نقد کند چرا که من آن شعر را عرضه کردهام. پس شعری که در جامعه عرضه میشود نقد هم میشود. مثلا مردم بعد از هیئتها نظرشان را در مورد شعر میگویند این نباید باعث ناراحتی شاعر و مداح شود. پس شعری که در جامعه عرضه میشود یا توسط اهل فن یا توسط مردم نقد میشود.
بزرگترین منتقد شعر از اول تاریخ هم مردم بودهاند؛ مردم شعرهای خوب هیئت را سینه به سینه جلو آوردهاند. برای مثال مردم ما دیوان حافظ را کنار قرآن جلو آوردهاند. شعر اهلبیتی هم همینطور بوده است. برای مثال مردم «مکن ای صبح طلوع» را با خود جلو آوردهاند. در مورد شعر حرف زدن باعث پیشرفت و رشد شعر میشود اما با چه نگاهی خیلی مهم است. ما نگاهمان آسیبشناسی باشد یا نگاهمان واقعا نقد واقعی باشد! وقتی میگویم آسیبشناسی یعنی داریم دنبال آسیبها میگردیم. در این بین به غیر از حضرات معصومین که معصوم هستند از چه کسی میتوانیم ایراد نگیریم؟ اینکه شعر ما نقد نشود اصلا خوب نیست و باعث هیچ پیشرفتی نمیشود ما باید به اهل فن بگوییم این شعر را برای اهل بیت گفتهام شما بیایید نقد کنید که من چگونه شعر بهتری برای اهل بیت بگویم.
حدود شعر اول از همه شأن اهل بیت است. به نظر من چیزی که شأن اهل بیت را خدشه دار نکند نباید نگاه عزتمندانه عاشورا را نباید از ما بگیرد. آن چیزی که در شأن اهل بیت باشد چه بهتر که والاتر و رفیعتر گفته شود. من حق ندارم این شعر را که برای اهل بیت گفتم را بگویم نقد نشود بلکه باید نقد علمی درست شود بحث علمی همین است که واقعا بحث علمی بدون تعصبها و خرافاتها است. بحث علمی یعنی این که بدون خرافات و تعصب بیایی شعر را بگذاری جلو و بگویی که این بیتهایش خیلی عالی است این بیتها متوسط و این بیت ضعیف است. البته به این نکته هم توجه کنید که حضرت به آن شاعر فرمود تو موید به روح القدس هستی هر بیت شعری که برای ما گفته میشود جبرائیل آن را تأیید میکند.
ما متأسفانه همیشه میرویم آن موید به روح القدس بودن را میچسبیم و میگوییم این شعرموید روح القدس است چرا در مورد آن حرف میزنی? و یا به جنبه شاعر میچسبیم که این شاعر چرا این شعر را گفته است بلکه باید به همه چیز با هم توجه کنیم وگرنه بارها در بزرگان هم بوده که و یا خود حضرات معصومین به شاعر گفته اینجا را این طور بگو؛ اینجا این طور درست کن؛ حالا چی شد! اگر اهلبیت به او بگویند که شعر را اصلاح کند یعنی اینکه اون بنده خدا از روح القدس بودن به پایین ساقط شد و دیگر شاعر اهل بیت نیست؟ اتفاقا این توجه حضرت است که میگوید اینجا را درست کن. این بارها در تاریخ تکرار شده است.
باید توجه کرد که این عنایتی است که به شاعر بگویند اینگونه شعر نگو. حضرت معصوم با شاعری که شعر مناسبی نگفته دعوا نمیکند و او را از خود نمیراند. پس در این شرایط برخورد با شاعر باید اینگونه باشد.
برخی میگویند شعرهای که برای اهل بیت گفته میشود جوششی است و از بالا و ملکوت به شاعر میرسد برخی هم آن را کوششی میدانند؟ رسیدن به مرحله جوششی بودن شعر چه آدابی را دارد؟ اگر که همه شعرهایی که برای اهلبیت سروده میشود را الهام بدانیم، پس ضعیف و قوی بودن شعر در این بین چه معنایی دارد؟
جانفدا: شاعر آیینهای است که الهامات عالم معنا را منعکس میکند و در مورد شعرهای اهلبیت هم همین است. حوزه شعر، حوزه ملک و زمین نیست بلکه به حوزه معانی تعلق دارد. اصلا معنا در جای دیگری قدم میزند و معنا را به زمین راه نمیدهند. معنا در ملکوت قدم میزند و شاعر میرود از آن ملکوت آن شعر را شکار میکند. شاعر آیینهای است که آن معنا را از ملکوت به زمین بازتاب میدهد. یکسری معانی در ملکوت قدم میزنند و شاعر آنها را منعکس میکند.
اگر شعر ملکوتی خوب منعکس نمیشود این اشکال از شاعر است و ایرادی به نورمطلق وارد نیست
شاعر در اینجا فقط مجرا است، شاعر ممکن است کوششی داشته باشد اما برای شعر کوشش نمیکند. شاعر شاید برای سواد، فهم و معرفت خودش کوشش کند اما برای انعکاس آن نیازی به کوشش ندارد. شاعر وقتی وارد ملکوت میشود برای فهم و معرفتش کوشش کند ولی برای انعکاس آن کوششی نمیخواهد. وقتی وارد ملکوت میشود آن تصاویری که از جلوی آیینه منعکس کرده کوششی میکند و زحمتی میکشد؛ آیینه ذاتش این است که تصاویر را منعکس میکند اگر یک آیینهای یک تصویر را در ملکوت بد منعکس کرد یا تمام حقش را ادا نکرد آیا اشکال از آن تصویر است یا اشکال از آن آینه است؟ اشکال از آیینه است؛ چون حد آینه در همین است که یک ارزشی را از ملکوت و در سطحی پایین منعکس میکند.
آن آیینه ممکن است کدورتی داشته باشد و یا لبهاش پریده باشد. اگر من این مفهوم و شعر را بد گفتهام آیا شان حضرت پایین میآید؟ خیر! هادی جانفدا آیینهاش اینگونه است که شعر را اینگونه بازتاب داده است. حقیقت مطلق در وجود سیدالشهدا(ع) و یا حضرت صدیقه کبری(س) قرار دارد. اگر من غزل را در رسای این افراد گفتهام، یک مسئلهای را در حد توان خودم بازتاب دادهام. قطعا توان افراد با هم فرق میکند، ظرفیتها هم با هم فرق میکند، ظرفیت آینهها هم با هم فرق میکند، آن حضرات اهل بیت (ع) هستند که آیینه تمام نمای حقیقت هستند آنها فقط میتوانند حقیقتی را کامل منعکس کنند.
من اندازه فهم خودم از مولا، از آن اقیانوس، یک قطره برمیدارم، میآورم و میدهم به شما و میگویم این را بگیرید چون این اندازه فهم من است، غنیمت است، از یک اقیانوس است، سید بحرالعلوم میرود از مولا یک سبد پر میکند، علامه امینی میرود از مولا یک تشت پر میکند، میگوید این تشت را بگیر، این از اقیانوس است. حالا این مولاست؟ چه کسی مولا را میشناسد؟
شعر هم همین طور است، بله شعر از ملکوت است، مجراهای انتقال معنی قوی و ضعیف دارد؛ حتی پاک و ناپاک دارد. خب منِ ناپاک این همه شعر برای اهل بیت گفتم؛ هر کس خودش را بهتر میشناسد اگر ناپاکی در آن شعر هست من آن را منتصب به اهل بیت کردم من نمیخواستم منتصب به اهل بیت کنم، خدا نکند اما من ضعیف هستم و باید به من کمک کنند و این کمک کردن منافاتی با این ندارد که شعر از عالم بالا است. ما به مجرا و آیینه کمک میکنیم اما نمیتوانیم به جلوه کمکی کنیم، جلوه وجود دارد، جای آن هم دست است، اگر همه این عالم نیست شود، آن جلوه هنوز وجود دارد، کما اینکه در آن زمانی که این آدم هم نبود، این جلوه وجود داست. ما باید کمی نگاههایمان را گسترده کنیم؛ وقتی نگاههایمان را گسترده کنیم و از تنگ نظریها خارج شویم مسائل حل میشود.
اصلا آیینههایی هستند که تصاویر را خراب نشان میدهد جلویش میایستی بد نشان میدهد؛ اصلا این طور به قضیه نگاه کنیم که وقتی محرم شروع میشود انگار یک اتفاقی در عالم میافتد؛ این را کسانی که حسشان قوی باشد متوجه میشوند. فکر نکنیم فقط ما هستیم که در این عرصه فعالیت میکنیم. در خیابان همه در حال فعالیتهای مختلف از جاروزدن تا آماده تکیه هستند. شاعر هم بخشی از این آستان است.
ذاکر اهل بیت هم بخشی از این داستان است، اینها همه بخش هستند و محور سیدالشهداست. درخدمتکردن هم شاعر، مداح یا چایریز بودن فرقی نمیکند، همه برای امام حسین(ع) است، مگر آن چایریز برای عمرابنالسعد چای میریزد؟ ما باید از این دید به مسئله نگاه کنیم. شعری که این توفیق را داشته باشد که وارد مردم شود، مردم بشنوند و بخوانند و از آن لذت ببرند، چه بهتر. این توفیقی و موفقیتی است؛ این توفیق است که شعر شخصی قوی باشد و در هیئت خوانده شود!
البته این نباید ما را گول بزند و هر شعر ضعیفی را در هیئت بخوانیم. من باید این حس را داشته باشم که خوانده شدن شعر من در هیئتی که 20 هزارنفر در آن هستند و یا فقط 5 نفر در آن هستند هیچ فرقی نمیکند.
اگر که نیت ما واقعا سیدالشهدا(ع) باشد، قطعا خواندهشدن آن در یک هیئت بزرگ خیلی بهتر است. اما این حضور شعر در چنین هیئتی نباید نیت من را خراب کند. وقتی نیت من برای امام حسین(ع) باشد همه چیز خود به خود درست میشود؛ آن کسی که گفته "امشبی را شه دین در حرمش مهمان است" برای سیدالشهدا شعر گفته است نه برای هیئت فلانی؛ شعر را برای امام حسین (ع) گفته است و چه بهتر که در هیئت بزرگتر خوانده شود و مردم بیشتری آن را بشنوند. من و قطعا همه این مسئله را دوست دارند اما باید نیت شعر گفتن مشخص شود.
ادامه دارد...