امیرمؤمنان(ع) زمامداران و مدیران را متوجه موضوعی اساسی دانسته که آن آسیبشناسی مدیریت در سایه سرکشی نفس است چراکه قدرتزدگی، اختیار انسان را سلب کرده و زمامدار و مدیر را راه میبرد.
عقیق:یکی از نامههای امیرالمؤمنین علی(ع) در کتاب شریف نهجالبلاغه، نامه 53 یا همان عهدنامه مالک اشتر است. زمانی که حضرت امیر(ع) مالک را به عنوان فرماندار مصر تعیین کرد آییننامه مدیریتی و حکومتی را به وی دستور داد تا رعایت کند.
از آنجایی که مفاد عهدنامه مالک اشتر از سوی امامی معصوم صادر شده است توجه به آن برای مدیران و کارگزاران جامعه ما نیز میتواند بسیار راهگشا باشد از این رو سلسله مباحثی را از کتاب «دلالت دولت» اثر مصطفی دلشاد تهرانی مدیرگروه نهجالبلاغه دانشگاه قرآن و حدیث برای عموم علاقهمندان ذکر کنیم.
این نوشتار را با موضوع «خودسازی در مدیریت» در ادامه میخوانید:
1- قدرت جولانگاه شهوت
قرار گرفتن آدمی در مراتب مختلف حکومتی و مدیریتی ملازم قدرت است، و قدرت جولانگاه شهوت است؛ زیرا قدرت به امیال و خواستهها میدان میدهد، و اگر خودسازی لازم صورت نگرفته باشد، هر کس در هر مرتبهای که باشد، قدرتزده میشود و خواهشهای نفس خود را میدان میدهد و ستمگری و تباهگری میکند.
امیرمؤمنان علی (ع) درباره این واقعیت فرموده است:
«مَنْ مَلَکَ اسْتَأْثَرَ»
هر که بر مُلک دست یافت، خودگزینی نمود و تمامتخواهی کرد.
«مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ»
کسی که به جایی و مقامی رسید، خود را از دیگران برتر دید.
تعابیر امام (ع) مشخص میکند که کار حکومت و مدیریت تا چه حد خطیر است و چه وسوسههایی را میتواند در زمامداران و مدیران دامن بزند.
نیست قدرت، هر کسی را سازوار/ عجز، بهتر مایه پرهیزگار
2- لزوم مهار درونی
انسان در جایگاه حکومت و مدیریت، علاوه بر مهارهای بیرونی، نیازمند مهار درونی است؛ عاملی که انسان را از درون حفظ کند و مانع خودمحوری، قدرتطلبی، تندی و تیزی و تجاوزگری او شود. هر چند وجود مهارهای بیرونی برای سرپرستان و کارگزاران ضروری است، اما کافی نیست، و مهارسازی درونی کاری اساسی است؛ و امام (ع) بدین فراخوانده و فرموده است: «وَ أَمَرَهُ أَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ اَلشَّهَوَاتِ وَ یَزَعَهَا عِنْدَ اَلْجَمَحَاتِ فَإِنَّ اَلنَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِسّوء»؛ و او را فرمان داد که نفس خویش را از پیروی شهوتها مهار سازد، و در هنگام سرکشیها آن را [از نافرمانیها] باز دارد، زیرا نفس فرماندهنده به بدی است.
این بیان نشان میدهد که مهار درونی در جایگاه قدرت تا چه حد ضرورت دارد؛ و امام (ع) درباره این مهارسازی دو عبارت به کار برده است:
الف) «أَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ اَلشَّهَوَاتِ؛ نفس خویش را از پیروی شهوتها مهار سازد.»
ب) «وَ یَزَعَهَا عِنْدَ اَلْجَمَحَاتِ؛ و در هنگام سرکشیها آن را [از نافرمانیها] باز دارد.»
تعبیر «کْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ اَلشَّهَوَاتِ» در اصل شکستن خواستههای نفسانی و خواهشهای درونی و شهوانی است که بیانگر نهایت مهارسازی و بازدارندگی است؛ و این شدت بیان میرساند که تهدید خواهشهای درونی تا چه حد است که لازم است این گونه نفی شود و مهار شود. همچنین تعبیر «وزع عِنْدَ اَلْجَمَحَاتِ» جلوگیری و بازدارندگی نفس است آن هنگام که خواهشهای آن چون اسبان سرکش سوارکاران خود را به سوی هلاکت میبرند و از دست سواران هیچ کاری بر نمیآید.
امیرالمؤمنین (ع) با به کار گرفتن واژه «جمحات»که جمع «جَمَح»است، شدت خطر قدرتزدگی را بیان کرده است و این که قدرتزدگی اختیار انسان را سلب میکند و قدرت بر انسان مسلط میشود و آن است که زمامدار و مدیر را راه میبرد. به بیان حضرت علی (ع):
آگاه باشید، پروا پیشگی چون شتران رام و آرامیاند که پرواپیشگان سوار بر آنها، عنان به دست و آرام، میرانند تا سواران خود را به بهشت درآرند.
3- آسیبشناسی مدیریت و حکومت در سایه سرکشی نفس
امیرمؤمنان علی (ع) در این بیان، زمامداران و مدیران را متوجه موضوعی اساسی نموده که آن آسیبشناسی مدیریت و حکومت در سایه سرکشی نفس است. بنابر این کسانی که در جایگاه حکومت و مدیریت قرار میگیرند، از مهمترین اموری که لازم است بدان توجه نمایند و آن را جدی بگیرند، این آسیب شناسی است. بدانند که ساز و کار قدرت چگونه ساز و کاری است و اگر قدرت مهار نشود چه روابط و مناسباتی ظهور مییابد.
از این رو گذشته از مهار درونی، لازم است ساز و کار مدیریت و حکومت به گونهای باشد که به سرکشی نفس میدان ندهد و عرصه یکهتازی برای هیچکس فراهم نسازد.
امیرمؤمنان علی (ع) در این باره چنین هشدار داده است:
همنشین قدرت همچون کسی است که بر پشت شیر، سوار است؛ (دیگران) حسرت سواری او خورند و خود بهتر بداند که در چه کار پرخطری قرار دارد.
4- عمومیت آسیبهای نفسانی در جایگاه مدیریت و حکومت
نوع بیان امیرمؤمنان علی (ع) به گونهای است که نشان دهنده عمومیت آسیبهای نفسانی در جایگاه مدیریت و حکومت است، و در این عرصه هیچکس مصونیت ندارد، در هر مرتبهای که باشد.
زان غنا و زان غنی مردود شد/ که ز قدرت، صبرها مردود شد
هر انسانی، از آنجا که انسان است در معرض وسوسه و خطا و خلاف نیز هست، مگر آن که خداوند رحمت آرد و آدمی را- با تلاشی که خود او میکند و زمینهای که فراهم میآرد- حفظ فرماید. خدای پاک از کاستی، این حقیقت را از زبان حضرت یوسف چنین بیان کرده است: