عقیق:سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) در آن شبی که از مدینه خارج می شدند به زیارت قبر جدشان رسول الله(ص) رفتند و عرض کردند: «درود بر تو ای رسول خدا! من حسین، فرزند فاطمه... هستم و نوه تو که مرا در میان امت خود به جای نهادی، .... گواه باش که این مردم دست از یاری من برداشتند و مرا ضایع کردند و از من نگهبانی نکردند و این است شکوه من نزد تو تا تو را دیدار کنم.»[1] امام حسین(ع) به اراده و خواست خود از مدینه بیرون نرفت. حرکت شبانه ایشان در اواخر ماه رجب به همراه خانواده در شرایطی بود که بر اثر اصرار یزید در بیعت گرفتن از ایشان جان مبارکشان در خطر بود. این نوشتار در پی آن است که به مشابهت موقعیتی که امام حسین(ع) درگیر آن شدند با شرایطی که حضرت مهدی(عج) را ناگزیر از غیبت کرد اشاره کند. خروجی که امام در آن ناگزیر بود حضرت مهدی(عج) در زیارت ناحیه مقدسه درباره قیام جدشان سید الشهداء(ع) می فرماید: «... تا آن زمان که ستم دست تعدی دراز کرد و ظلم و بیداد نقاب از چهره بر افکند و ... در حالی که تو در حرم جدت سکنا گزیده بودی و از ستم پیشگان دوری فرموده و همدم محراب و خانه گشته و از لذت ها و شهوت ها بریده بودی و به مقدار توانایی و امکانات خویش با قلب و زبان به انکار منکرات و رد ناپسند ها پرداخته بودی. پس در آن زمان بود که ... بر تو لازم شد که با فاجران و بدکاران به جهاد برخیزی پس همراه با فرزندان و خویشان و پیروان دوستانت حرکت کردی...» شبی که امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه حرکت کرد شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب سال شصت هجری بود و در هنگام خروج از شهر این آیه را که درباره خروج موسی(ع) از شهر مصر نازل شده بود خواند: «فخَرَجَ مِنهَا خَائفًا یَترَقَّبُ قَالَ رب نجِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین[2] ؛ موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى كه مى] گفت: "پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش".» در این باره امام حسین(ع) در گفتگویی که بین ایشان و ابن عباس در مکه رخ داد موقعیت خود را و ناگزیر بودن خود را برای خروج از مدینه، چنین شرح می دهد: «ای ابن عباس، چه می گویی درباره گروهی که فرزند دختر پیامبر خود را از خانه و جایگاه و محل ولادت خود و از حرم رسول خدا(ص) بیرون رانده و همسایگی قبر پیامبر(ص)، محل ولادت، مسجد و محل هجرت او را، از او گرفتند و چنان رعب و ترس در دل او جای دادند که در هیچ مکانی استقرار نمی یابد و به هیچ مکانی نمی تواند پناه ببرد. اراده کشتن و ریختن خون او را کرده اند در حالی که هرگز به خدا شرک نورزیده و جز او هیچ کس را پشتیبان خود ندانسته و از آرمان های رسول خدا(ص) ذره ای روی نگردانده است».[3] بنابراین سیدالشهداء(ع) به واسطه جور دستگاه خلافت و تعلل خواص امتش و همچنین به دلیل کوتاهی و بی تفاوتی عموم مردم نسبت به حق در شرایطی قرار گرفتند که برای حفظ دین جدشان چاره ای جز خروج و قیام نداشتند. در مورد علت غیبت حضرت مهدی(عج) نیز دلایل مختلفی از طریق روایات رسیده است که به نظر می رسد عمده ترین آن ها شرایطی باشد که به سبب ستم پیشگی مردم در جامعه فراهم شد و عرصه را بر حضور امام دوازدهم(عج) تنگ کرد. غیبتی که چاره ای از آن نبود از محضر امام حسین(ع) سوال كردند: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود: «لَا، وَ لَكِنْ صَاحِبُ الْأَمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ، الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ، الْمُكَنَّى بِعَمِّهِ، یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُر؛ نه من نیستم، بلكه صاحب این امر كسی است كه از میان مردم كناره گیری می كند و خون پدرش بر زمین می ماند و كنیه او كنیه عمویش خواهد بود. آن گاه شمشیر بر می دارد و هشت ماه تمام شمشیر بر زمین نمی گذارد»[4]. "شرید" که در روایت امام حسین(ع) به آن اشاره شده است از القاب حضرت ولی عصر(عج) است که به معنای "رانده شده" می باشد. به این معنا که مردم قدر نعمت حضور ایشان را نشناختند و در مقام ادای حق ایشان بر نیامدند و حضرت از مردم فاصله گرفت چنان چه در روایتی خطاب به علی بن مهزیار ایشان می فرماید: «پدرم به من وصیت نمود که منزل نگیرم از زمین، مگر جایی از آن که از همه جا مخفی تر و دورتر باشد...».[5] علامه مجلسی(ره) درباره این حدیث می فرماید: «الموتور بابیه»; یعنی، كسی كه پدرش را كشته اند و طلب خونش را نكرده اند. مراد از «والد»، امام حسن عسگری(ع)، یا امام حسین(ع) و یا جنس والد است كه شامل همه ائمه(ع) می شود.[6] همچنین حضرت مهدی(عج) به هنگام ظهور، آیه ای را تلاوت می کنند که از نظر مضمون به آیه ای شبیه است که جد بزرگوارشان هنگام خروج از مدینه خواندند: حضرت مهدی(عج) وقتی ظهور کند، این آیه را میخواند[7]: «فَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُكْماً وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِین[8]؛ چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از فرستادگان قرار داد.» تاریخ، شاهد همیشگیِ قدر نشناسی مردم البته آنچه درباره قیام حضرت امام حسین(ع) و غیبت امام عصر(ع) گفته شد و شرایطی که مردم برای ایشان فراهم کردند، اختصاص به این اولیای الهی ندارد بلکه تاریخ همواره درباره پیامبران الهی و ائمه(ع) شاهد قدر نشناسی مردم بوده است. در چنین شرایطی حجت الهی در جامعه ضعیف قرار داده می شود و مورد ظلم واقع می شود. چنان چه مضمون این آیات را نیز در گوشه دیگری از تاریخ، حضرت موسی(ع) خوانده است. بنابراین می توان گفت غیبت و غربت امام مهدی(ع) در امتداد مظلومیت امام حسین(ع) واقع شده است که تا ظهور و حکومت همه جانبه مستضعفان در زمین ادامه دارد. پی نوشت ها: [1]. بحارالانوار، ج 44، ص327. [2]. سوره قصص، آیه 21. [3]. تسلیه المجالس و زینه المجاس (مقتل الحسین (ع))، ج2، ص 166. [4]. بحارالانوار، ج51، ص134. [5]. نجم الثاقب، حاج میرزا حسین طبرسی نوری، ص 78. [6]. به نقل ازمقاله: امام حسین (ع) به انتظار نشسته است. [7]. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص292. [8]. سوره شعراء،آیه 21. منبع:جام 211008