14 فروردين 1401 2 رمضان 1443 - 00 : 02
کد خبر : ۴۱۸۵۴
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۴
عقیق:تمام صفات و ویژگی هاى ارزشى انسان بر محور عقل و علم او سنجیده مى شود و امام دو بینش شیعه کسى است که در عقل و علم و نیز اعمال ارزشى ، سرآمد همه خلق است . و خداوند بر اساس این شایستگى هاى واقعى ، ایشان را به امامت و پیشوایى دینى و دنیایى برگزیده است .

خداوند در قرآن مى فرماید:

قل هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون

یعنى ؛ اى پیامبر! بگو آیا براستى اهل دانش و آگاهى با آنان که دانش و علم ندارند، برابرند! هرگز!

و نیز مى فرماید:

یرفع الله الذین امنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات . یعنى ؛ خداوند از میان شما انسانها، کسانى را که داراى ایمان هستند و نیز آنان را که علم و دانش عطا شده اى ، برترى مى بخشد.

در این آیات ایمان و علم دو ملاک فضیلت و شرافت انسان بر دیگران معرفى شده است . و بى تردید ائمه که در پیشگاه خداوند برگزیده و ممتازند، ملاک این امتیاز را از ناحیه علم برتر و ایمان مستحکم خویش ‍ دارند. با این ویژگى که علم ایشان برگرفته شده از علوم بشرى نیست ، بلکه چونان دانش انبیاء مستند به تعلیم الهى است .

خداوند درباره یحیى مى فرماید:

یا یحیى خذالکتاب بقوة و اتیناه الحکم صبیا.

یعنى ؛ خداوند وحى فرستاد اى یحیى کتاب و مطالب وحى را با قدرت و جدیت دریافت کن . ما به او یحیى حکم نبوت را به هنگامى که خردسال بود عطا کردیم .

علمى که از سوى خداوند به کسى عطا شده باشد، خردسالى یا بزرگسالى آن شخص فرقى نمى کند بلکه در طفولیت مى تواند به همان اندازه و کاردان باشد که در بزرگى !

قرآن درباره گفتن عیسى علیه السلام در کودکى ، مى فرماید:

قال انى عبدالله آتانى الکتاب و جعلنى نبیا.

یعنى ؛ من بنده خدایم و خداوند به من کتاب آسمانى انجیل عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است .

امام سجاد درباره الهى بودن علم ائمه و گستردگى دامنه آن مى فرماید:محمد صلى الله علیه و آله براستى امین خداوند در زمین بود و چون به ملاقات حق شتافت ، اهل بیت او، وارثان وى و امینان خدا در زمین شدند. علم منابا و بلایا،  نسب عرب ، طهارت مولد آنان ، نام شیعیان و نام پدران ایشان نزد ماست . ما برگزیدگان خدا و اوصیاى پیامبریم و از هر فرد دیگر، به قرآن و دین سزاوارتریم . در مراتب عالى علم قرار داریم و علوم همه انبیاء نزد ما به ودیعت نهاده شده است .

به هنگام رحلت امام سجاد علیه السلام ، زمانى که آن حضرت در بستر بیمارى قرار داشت گروهى از شیعیان براى عیادت آن حضرت به حضور وى مى رسیدند. در حضور آن جمع ، امام سجاد علیه السلام رو به جانب فرزندش باقرالعلوم علیه السلام کرد و فرمود: این صندوق را نزد خود حفظ کن ، در این صندوق طلا و نقره ذخیره نشده ، بلکه در آن مجموعه اى از دانشهاست .

آنچه در ادوار بعد از زبان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره معارف دین و فقه و تفسیر عقاید و اخلاق و... صادر شدت تمامى آن و مطالبى است که در نزد امام سجاد علیه السلام وجود داشت و از آن حضرت به سایر امامان بعدى منتقل گردید. ولى آن امام و پیشواى صالحان ، کمتر فرصت یافت تا علوم خویش را در محافل علمى و! برکرسى استادى به شاگردانش ابلاغ کند. با این حال هیچ کتابى را در زمینه زهد و نیایش و موعظه نمى توان یافت ، جز این که سخنان و نیایشهاى امام سجاد علیه السلام زینت بخش آن است

دانش و فضایل امام سجاد علیه السلام چیزى نبود که فقط دوستان و شیعیان بدان معتقد باشند بلکه حتى منکران مقام ولایت و نیز معاندان خاندان رسالت در مواردى به ناگزیر سر تعظیم در برابر کمالات ایشان فرود مى آورند. چنان که عبدالملک مروان در پاسخ نامه امپراطور روم درماند و چاره را در آن دید که نظر امام سجاد علیه السلام را درباره آن جویا شود و پاسخ آن حضرت را به امپراطور روم بنویسد.

احکام و مسایل فقهى

زهرى مى گوید: به حضور على بن الحسین علیه السلام رسیدم ، آن حضرت از من پرسید:

گفتگوى شما با اصحاب چه بود؟

گفتم : بحث ما درباره روزه هاى واجب بود. نظر من و اصحابم بر این بود که ما جز روزه ماه مبارک رمضان ، روزه واجب دیگرى نداریم .

امام فرمود: چنین نیست که پنداشته اید. روزه چهل قسم دارد. ده قسم آن واجب ده قسم آن حرام و ده صورت آن محل تخییر و سه قسم دیگر آن روزه اذن و هفت صورت باقیمانده روزه تأدیب و... است .

سپس امام سجاد علیه السلام به شرح و تفصیل این موارد پرداخت و در هر مورد به آیه اى از آیات قرآن استشهاد مى نمود. و در پایان به نظریات مختلف هر یک از فقهاى عامه در آن مسایل اشاره مى فرمود.

امام سجاد علیه السلام تنها مرجع فقهى شیعیان نبود بلکه فقهاى عامه نیز در بسیارى از مسایل خود به ایشان مراجعه مى کرده اند. چنان که زهرى براى دانستن حکم قتل غیر ممد در صورتى که مقتول برده باشد، به امام سجاد علیه السلام مراجعه کرده و حکم را از وى دریافت داشته است .

امام سجاد علیه السلام سرور فقیهان

در عصر امام سجاد علیه السلام فقهاى زیادى - بویژه در شهر مدینه - مى زیسته اند، از آن جمله اند: ابوحازم ، محمد بن شهاب زهرى ، سفیان عیینه ، نافع بن جبیر، سعیدبن مسیب ، عروة بن زبیر، ابوبکر بن عبدالرحمان بن حارث بن هشام ، قاسم ین محمد بن ابى بکر، سالم بن عبدالله و...

شگفت این است که وفات این فقها در فاصله اى بسیار کم نسبت به یکدیگر واقع شد به طورى که مورخان سال 95 را که بیشترین فقها در آن سال بدرود حیات گفتند سنة الفقهاء نامیدند.

در عصرى که که فقهاى متعدد در آن حضور داشتند، مقام فقهى و علمى امام سجاد علیه السلام به حدى بارز و آشکار بود که ابن جوزى عنوان سید الفقهاء را به آن حضرت مى دهد. و از بسیارى نقل مى کند: ما راءینا افقه من على بن الحسین علیه السلام

یعنى ؛ ما در میان فقیهان ، داناتر و فقیه تر از امام سجاد علیه السلام نیافتیم .

درمیان شاگردان امام سجاد علیه السلام چهره برخى از صحابه ویاران رسول خدا نیز مشهود است . مانند: جابربن عبدالله انصارى متولد 78 هجرى ، واثله کنانى متولد 83 هجرى ، سعید بن مسیب بن حزن و سعید بن جهان کنونى ، مولى ام هانى .

بسیارى از تابعین  نیز افتخار شاگردى در مکتب آن حضرت را یافته اند، مانند سعید بن جبیر، محمد بن جبیر، ابوخالد کابلى ، قاسم بن عوف ، اسماعیل بن عبدالله بن جعفر ابراهیم حسن فرزندان محمد حنفیه ، حبیب بن ابى ثابت ، ابویحیى اسدى ، ابو حازم اعرج وسلمة بن دینار مدنى .

آن دسته از شاگردان امام سجاد - علیه السلام - که توفیق درک محضر برخى از امامان بعدى را نیز داشته اند، عبارتند از:ابوحمزه ثمالى ، فرات بن احنف ، جابربن محمد ابن ابى بکر، ایوب بن حسن ، على بن کیسان حمید بن موسى کوفى ، ضحاک بن مزاحم خراسانى ، طاوس بن کیسان ، حمید بن موسى کوفى ، ابان بن تغلب بن رباح ، سدیرین حکیم بن صهیب صیرفى ، قیس بن رمانه ، عبدالله البرقى و فرزدق بن غالب .

شیخ طوسى در فهرست رجال خود، نام صد هفتاد نفر از اصحاب و شاگردان امام زین العابدین - علیه السلام - را به ترتیب حروف الفبا یاد کرده است  و ما در مطالب آینده بدانها اشاره خواهیم داشت .

اسرار و دانش هاى مکتوم

ائمه معصومین - علیه السلام - علاوه بر علوم بشرى و معارف دینى ، از اسرار و علومى برخوردار بودند که از دیگران مخفى مى داشتند و جز به برخى از اصحاب مخلص و بسیار نزدیک خویش آنها اظهار نمى کردند و علت این مخفى داشتن ، عدم ظرفیت و لیاقت مردم معمولى براى حمل و درک آن معارف بود. چنان که امام صادق - علیه السلام - مى فرماید:

اى ابا! محمد به خدا سوگند، نزد ما سرى از سر الهى و علمى از علوم الهى است و مأموریت داریم که از آن را تبلیغ کنیم و به خلق برسانیم ، ما وظیفه خویش را انجام دادیم ولى موضعى مناسب و تحمل کننده اى لایق براى آن اسرار و معارف نیافتیم ...

اشعارى به امام سجاد - علیه السلام - - علیه السلام - نسبت داده شده است که همین معنا را مى رساند:

انى لا کتم من علمى جواهره

کى لا یرى الحق ذوجهل فیقتتنا

و قد تقدم فى هذا ابو حسن

الى الحسین و وصى قبله حسنا

فرب جوهر علم لو الوح به

لقیل لى انت ممن یعبد الوثنا

و لا ستمل رجال مسلمون دمى

یرون اقبح ما یاءتونه حسنا

یعنى ؛ من گوهرهاى دانش خویش را پنهاان مى دارم .

تا جاهلان ، آن حقایق را دستمایه آزار و اتهام ما قرار ندهند.

در پیشینیان على بن ابى طالب - علیه السلام - سر سلسله این گونه دانشهاست .

و سپس آن حضرت ، دانشهاى خویش را به حسن بن على و حسین بن على منتقل گردانید.

چه بسیار دانشهایى که اگر آنها را فاش سازم .

مرا متهم به بت پرستى خواهند کرد.

و کسانى ، ریختن خونم را جایز خواهند شمرد. و این زشت ترین کارشان را نیک خواهند پنداشت .

منبع:خبرآنلاین
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: