25 بهمن 1400 13 رجب 1443 - 11 : 17
کد خبر : ۴۱۶۴۱
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۷
صبا سلام ما به حضور عزیز ما برسان
علامه حسن‌زاده آملی در مثنوی بلندی به رثای استادش، علامه طباطبایی، پرداخته و در خلال این سروده به ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی ایشان اشاره کرده است. این سروده به مناسبت هفته کتاب از سوی خبرگزاری تسنیم منتشر می‌شود.
عقیق:نخستین روز از هفته کتاب به یاد استاد فقید زنده‌یاد علامه طباطبایی به نام روز «کتاب و کتابخوانی» نامگذاری شده است. علامه طباطبایی علاوه بر تألیف آثار متعدد و تأثیرگذاری در حوزه‌های مختلف علوم دینی، یکی از سرچشمه‌های علم در دروه حاضر بودند که بسیاری از اساتید و بزرگان علوم دینی از حضور ایشان فیض بردند.

علامه حسن‌زاده آملی یکی از شاگردان ایشان بودند که در باب مقام علمی استاد خود چنین گفته است: «یشان [علامه طباطبایی] از اولیاءالله بودند، همواره در حضور، در مراقبت، در توجه بودند... علامه طباطبایی بدون گزاف و بدون اغراق در فن اصول و فقه هر دو مجتهد بود.»

وی در مثنوی بلندی نیز به ویژگی‌های شخصیتی و سیره عملی استاد پرداخته است که برای نخستین‌بار منتشر می‌شود:

صبا به کوى عزیزان روضه رضوان‏
سلام ما به حضور عزیز ما برسان‏

حضور قدسى قدیس عیسوى مشرب‏
که مرده زنده نمودى به حکمت و عرفان‏

حضور فخر اماثل جناب علامه‏
حضور صدر افاضل مفسر قرآن‏

حضور نور دل و دیدگان اهل ولا
حضور صاحب تفسیر فرد المیزان‏

حضور مالک درج نهایةالحکمة
حضور سالک مجذوب اولیاى زمان‏

پیام ما برسانش که اى فرشته خصال‏
که اى خجسته فعال و که اى ستوده بیان‏

«بین تفاوت ره از کجاست تا به کجا»
ترا است شادى وصل و مرا غم هجران‏

لقاى روى توام آن زمان که شد حاصل‏
نموده‌ام به حقیقت زیارت انسان‏

ز امهات و اصول مجالس فیضت‏
رسیده‌ایم به معنى واقع احسان‏

سکوت تو همه فکر و کلام تو همه ذکر
بیان تو همه بکر و نوشته‌ات برهان‏

به حکمت نظرى صنو بو على سینا
به حکمت عملى بوسعید و توسیان‏

داراست به معیار خواجه و صدرا
قداست تو نمودار بوذر و سلمان‏

اشارت تو نجات و عبارت تو شفا
روایت تو نصوص روایت و قرآن‏

عنایت تو فتوحات فیض عین حیات‏
حکایت تو فیوضات جلوه سبحان‏

ز عقل کل پدرى وز نفس کل، مادر
سزاست مثل تو فرزند حى بن یقظان‏

فغان و آه که نشناختیم قدر ترا
گرفت از کف ما نعمتى چنین کفران‏

کنون بسوگ تو بنشسته‌ایم در حسرت‏
کنون ز دورى تو اوفتاده در حرمان‏

نه من ز هجر تو اندر خروش و افغانم
ک‏ه در خروش و فغانست خطه ایران‏

قیامتى شده بر پا به قم که واهمه گفت‏
مگر که «زلزلت الارض» را رسیده زمان‏

مگر که یونسى اندر دهان ماهى شد
مگر که نوح به کشتى نشست در طوفان‏

مگر که مه به محاقش رسید ناهنگام‏
مگر که نیر اعظم به ظل شده است نهان‏

مگر که عرش برین بر زمین فرود آمد
و یا جنازه علامه شد به عرش روان‏

صداى ضجه مرد و زن و صغیر و کبیر
ز ارتحال چنان عالم عظیم‌الشان‏

قلم شکسته و دل خسته و زبان بسته‏
چگونه وصف تو را مثل من کند عنوان‏

ز درس و بحث و ز تعلیم و تربیت تا هست‏
سخن فیوض الهى ترا رسد هر آن‏

تو جان جان حسن‌زاده کى روى از یاد
اگر چه پیکرت از دیدگان شده پنهان‏

منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
|
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
صبر بسيارببايد پدر پير فلك را
تادگر مادر گيتي چوتو فرزند بزايد
خداوند علامه فقيد را رحمت وعلامه جليل را حفظ كناد آمين