29 مهر 1400 15 (ربیع الاول 1443 - 13 : 23
کد خبر : ۴۱۶۰۳
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۴
گفت‌وگو با آیت‌الله تحریری
سیره عملی آیت‌الله بهجت، عبودیت و خضوع در برابر خداوند متعال بود که با التزام عملی دقیق به دستورات شرع مقدس، انجام واجبات و دوری از محرمات و مستحبات انجام می‌شد...

عقیق: علمای زیادی را می‌شناخت که می‌توانست در کلاس درس خارجشان شرکت کند اما تصمیمش را گرفته بود و چند جلسه‌ای به کلاس درس خارج آیت‌الله بهجت رفت ولی مباحثی که در آن مطرح می‌شد آنقدر سنگین بود که ترجیح داد چند‌سالی سر کلاس خارج علمای دیگر بنشیند و بعد شاگرد آیت‌الله بهجت شود. آیت‌الله محمد‌باقر تحریری درست ۹ سال بعد از گذراندن دوره‌های مختلف، به کلاس درس استاد قدیمی‌اش برگشت و تا قبل از رحلت او، دو سالی در این کلاس شرکت کرد. البته پدر آیت‌الله تحریری از دوستان نزدیک آیت‌الله بهجت بود و همین زمینه ارتباط بیشتر این دو بزرگوار را فراهم کرده بود.


*گویا پدر شما از دوستان آیت‌الله بهجت بودند. حتما به‌خاطر همین بود که رابطه نزدیکی با ایشان داشتید. درست است؟ 

سال ۵۲ بود که به قصد تحصیل در حوزه علمیه از تهران به قم هجرت کردم. آن زمان آیت‌الله بهجت، امام جماعت مسجد فاطمیه(س) بود و من هم توفیق پیدا کردم در نماز او شرکت کنم. از آنجا که اوایل طلبگی‌ام بود، علاوه بر شرکت در نماز از طریق یکی از دوستان به منزل آیت‌الله بهجت رفتیم. البته پدرم یکی از دوستان قدیمی او بود و وقتی خودم را معرفی کردم، با لطف خاصی احوالپرسی گرمی کرد. از آن زمان به بعد علاقه زیادی برای شرکت در نمازهای جماعت آیت‌الله بهجت داشتم. از طرفی حدود سال ۵۴ بود که آیت‌الله بهجت در دهه آخر محرم و صفر برنامه روضه‌خوانی داشت که تا آخر عمر شریفش ادامه یافت. البته اوایل در منزلش برگزار می‌شد اما بعد از مسئله مرجعیت که ارتباطش با مردم بیشتر شد، هم درس و هم روضه به مسجد منتقل شد. مدت‌ها توفیق خدمت کردن در روضه‌هایش را داشتم و از این نظر به من لطف داشتند و با محبت پدرانه و عارفانه خود مرا مورد لطف و عنایت قرار می‌دادند.

*چه شد که توفیق شاگردی ایشان را پیدا کردید؟

سال ۵۹ بود که تصمیم گرفتم در درس خارج حوزه علمیه ادامه تحصیل دهم. به همین دلیل به درس خارج آیت‌الله بهجت رفتم. بعد از چند جلسه متوجه شدم که مطالب خیلی برایم سنگینند. به همین دلیل درس خارج را در خدمت دیگر علما ادامه دادم اما به ارتباطم با آیت‌الله بهجت همچنان ادامه می‌دادم و جمعه‌ها یکی دو ساعت قبل از ظهر در جلسه‌ای که ترتیب داده بود شرکت می‌کردم. در این جلسات قبل از روضه، صحبت‌های عمومی مطرح می‌شد که آیت‌الله بهجت به مقتضای تشخیص خودش، گاهی مباحث اعتقادی را مطرح می‌کرد که بر محور ولایت اهل بیت(علیهم‌السلام) بود. گاهی شرح حال علما را می‌گفت و گاهی مسائل سیاسی را مطرح می‌کرد و بر مسائل سیاسی صدر اسلام تاکید داشت تا جامعه اسلامی بداند تحت ولایت چه کسی قرار دارد. از سال ۶۸ بود که موفق شدم در درس خارج آیت‌الله بهجت شرکت کنم. البته قبل از آن در درس خارج سایر علما شرکت کرده بودم. این بود که فکر می‌کردم می‌توانم مباحث درسی‌ ایشان را متوجه شوم. مثلا حدود 10 سال در درس خارج شیخ جواد تبریزی‌(ره) و 6 سال در درس اصول آیت‌الله بهجت و سایر مراجع شرکت کرده بودم. تا سال ۸۶ یعنی دو سال قبل از فوت آیت‌الله بهجت در درس خارج ایشان شرکت می‌کردم.

*چه ویژگی‌ای در نحوه ارائه مطالب از سوی آیت‌الله بهجت وجود داشت که تسلط بیشتری از سوی طلبه‌ها را می‌طلبید؟

شیوه درس آیت‌الله بهجت این‌گونه بود که در درس فقه، کتابی را محور قرار می‌داد. به‌عنوان مثال زمانی که در کلاس درسش شرکت می‌کردم، کتاب‌های «صلاه» یا «جواهرالکلام» مورد بحث بودند که در سطح عالی نوشته شده‌اند. آیت‌الله بهجت این کتاب را به‌طور عمیق بررسی می‌کرد ولی آن روش عمومی درس‌های خارج را نداشت که مطلبی را با دلایل بیان کرده و به نقد یا تایید بپردازد. مرحوم آیت‌الله بهجت نظرات خودش را بیشتر در بین مطالب و بیانات سایر افراد مطرح می‌کرد و به‌طور مستقیم نمی‌گفت نظر من چنین است. به همین دلیل شرکت‌کنندگان در درس آیت‌الله بهجت باید بر مطالب مسلط بودند تا بتوانند نظرات ایشان را متوجه شوند. آیت‌الله بهجت هنگام درس مطالب را جمع‌بندی می‌کرد و مطالب بسیار عمیقی مطرح می‌شد. به همین دلیل هر کسی که می‌خواست در درس آیت‌الله بهجت شرکت کند، باید با مطالب آشنایی داشت. به همین دلیل در سال ۵۹ بعد از چند جلسه شرکت در کلاس درس آیت‌الله بهجت انصراف دادم تا اول با مطالب آشنا شوم و چند سال بعد به کلاس درس ایشان رفتم.

*به‌عنوان یکی از شاگردان آیت‌الله بهجت، شخصیت ایشان را از بعد علمی و عرفانی تا چه اندازه می‌شناختید؟

‌شخصیت علمی و معنوی این بزرگان آنقدر بالاست که بنده و امثال من کوچک‌تر از این هستیم که بخواهیم شخصیت علمی و عرفانی آنها را اندازه‌گیری کنیم. چون هر کسی به اندازه ظرفیت خودش می‌تواند مطلبی را مطرح کند. ما هم در کلاس درس آیت‌الله بهجت شرکت می‌کردیم اما این بدین معنا نیست که از آن کلاس کامل استفاده کرده‌ایم بلکه هر کسی به اندازه درک و استعداد خودش مطالب را متوجه می‌شد. از طرف دیگر جنبه‌های معنوی شخصیت آیت‌الله بهجت نسبت به جنبه علمی او مخفی‌تر است. چون جنبه‌های علمی بازگو شده و مورد بحث قرار می‌گیرند اما هر کسی نمی‌تواند جنبه‌های معنوی شخصیت ایشان را درک کرده و بازگو کند. بنابراین هر کسی که درباره بعد معنوی و عرفان آیت‌الله بهجت مطلبی می‌گوید در حقیقت آن چیزی است که از ظهور و بروز حالات ایشان در نماز یا امور دیگر درک کرده. افرادی هم مطالبی را از زبان استاد ایشان نقل می‌کنند. مانند آیت‌الله شیخ عباس قوچانی که از شاگردان برجسته آیت‌الله قاضی بود و کراماتی را به‌طور اجمال از آیت‌الله بهجت درک کرده و ملتزم بود در زمان حیات ایشان بازگو نشود.

*سبک زندگی اجتماعی ایشان به چه صورت بود؟

سیره عملی آیت‌الله بهجت، عبودیت و خضوع در برابر خداوند متعال بود که با التزام عملی دقیق به دستورات شرع مقدس، انجام واجبات و دوری از محرمات و مستحبات انجام می‌شد. هر کسی که آیت‌الله بهجت را می‌دید متوجه دائم‌الذکر بودن او می‌شد. نکته جالب این است که آیت‌الله بهجت تلاش داشت کمالات معنوی خود را بروز نداده و مخفی کند. به همین دلیل بیشتر از هر چیزی زندگی زاهدانه آیت‌الله بهجت برای مردم قابل دیدن بود اما او نمی‌خواست در جامعه مطرح شود. در چنین شرایطی بزرگان دین و هم‌ردیفان آیت‌الله بهجت به جلالت قدر ایشان اعتقاد داشتند. به‌عنوان مثال امام خمینی‌(ره) مجلس خبرگان و شاگردانشان را در کسب معنویت به آیت‌الله بهجت ارجاع می‌دادند.

*با این وجود چه شد که ایشان مرجعیت را پذیرفتند؟ به‌هر حال با توجه به مرجعیت، میزان ارتباطات اجتماعی و مراجعه مردم به ایشان بیشتر می‌شد و طبیعی بود که فرصت درس و بحث و ذکر تا اندازه‌ای محدود‌تر شود.

مسئله مرجعیت آیت‌الله بهجت یک مسئله تکلیفی بود که احساس کرد بعد از وفات آیت‌الله العظمی اراکی و آیت‌الله العظمی گلپایگانی خلائی در مرجعیت وجود دارد. به همین دلیل قبل از اعلام مرجعیت، حاشیه بسیار عمیقی بر کتاب فقهی استاد‌ش شیخ محمدحسین اصفهانی معروف به کمپانی نوشت و تا مدت‌ها مراجعین خود را به مطالب‌‌ همان حاشیه ارجاع می‌داد. این کتاب بعد‌ها به‌صورت رساله متعارف درآمد.

*‌آیت‌الله بهجت ارادات خاصی به آیت‌الله العظمی قاضی داشتند. هیچوقت از ایشان چیزی درباره آیت‌الله قاضی(ره) شنیده بودید؟

آیت‌الله بهجت سعی می‌کرد در مورد مسائل عرفانی، چندان بروز و ظهور نداشته باشد. بیشتر مطالبی که می‌فرمود از مضمون روایت‌ها و مسائل اخلاقی و اعتقادی بود و از شخصیت‌ها در لفافه یاد می‌کرد. آن اندازه‌ که به‌یاد دارم نام آیت‌الله قاضی‌(ره) را در جلسات نمی‌آورد و از کرامات‌ و درس‌هایی که از ایشان آموخته بود مطلبی نمی‌گفت.

*در همین خصوص گفته شده که آیت‌الله بهجت شاگرد سلوکی هم نداشته‌اند، هرچند که به مراجعین خود تعلیم ذکر می‌فرمودند. فکر می‌کنید برای چه چنین رفتاری داشتند؟

در مورد شاگرد سلوکی از آیت‌الله بهجت مطلبی نشنیده‌ام اما اساتید ما این طور تحلیل می‌کردند که وقتی آیت‌الله بهجت با آن جدیت در نجف نزد آیت‌الله قاضی سیر و سلوک کرد و ‌بعد از آن به قم آمد، آن حالات والای معنوی ادامه پیدا کرد. به همین دلیل گفته شده که آیت‌الله بهجت در آغاز ورودش به قم جلسات پنهانی در سیر و سلوک داشت اما بعد از مدتی آن را تعطیل کرد. به‌نظر می‌رسد که تعطیل کردن آن جلسات به این دلیل بوده که او چندان امیدی به شاگردانش نداشت. البته همواره سفارشات عمومی داشت و نوع سفارشات و موعظه‌هایش بر‌اساس روایت‌های ائمه اطهار(علیهم‌السلام) بود که شامل ذکر‌ها و دعاهایی برای رفع مشکلات و گشایش در امور مادی یا معنوی می‌شد اما اینکه مانند استادش آیت‌الله قاضی افرادی را تحت تربیت قرار بدهد چنین مطلبی از او سراغ نداریم. از سبک و سیاق آیت‌الله بهجت برمی‌آمد که چندان در این مورد خوشبین نبود.  

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: