در کتابهای تاریخی آمده است که سر بریده و مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) هنگامی که در شهر دمشق عبور داده می شد، آیه نهم سوره کهف را تلاوت میفرمود: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا؛ آیا پنداشتهای که خفتگان آن غار و آن سنگنبشته از نشانههای شگفت ما بودهاند؟»
در روایت دیگری نیز آمده است هنگامی که سر امام حسین(ع) را از درختی آویزان کردهاند، از لبهای ایشان آیه «سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» شنیده شد.
علامه مجلسی نیز در صفحه 304 جلد 45 کتاب بحارالانوار نقل میکند که در دمشق، صدای خواندن «لا قوة الا بالله» و «أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» شنیده شد. زید بن ارقم وقتی این صداها را شنید، گفت: ای فرزند پیامبر خدا! کار تو بسیار شگفت است.
همچنین شیخ عباس قمی در صفحه 783 جلد نخست کتاب منتهی الآمال، قرائت قرآن توسط رأس مبارک امام حسین(ع) را به این صورت آورده است: قطب راوندی از منهال بن عمرو روایت کرده است که گفت: به خدا سوگند که در دمشق بودم، سر مبارک امام حسین(ع) را بر سر نیزه کرده بودند و در پیش روی آن جناب، کسی سوره کهف می خواند. چون به این آیه رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» به قدرت خدا سر مقدس سید الشهداء(ع) به سخن درآمد و به زبان فصیح گویا، گفت: امر من از قصه اصحاب کهف عجیبتر است.