09 دی 1400 26 جمادی الاول 1443 - 51 : 05
کد خبر : ۴۱۳۴۴
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۵:۳۲
بر اساس قرآن و روایات؛
با فرا رسیدن مرگ، تکالیفی که انسان در دنیا به آنها مکلف بوده از او ساقط و عمل و کارکردش به پایان می‌رسد و پرونده عملش در دنیا بایگانى مى‏شود، جز استثنائاتی؛ مانند فرزند صالح، دانش و کتاب و کارهای عام المنفعه‌‌ای که دیگران بعد از مرگش از آن استفاده ببرند.
عقیق:تنها کاری که می‌‌توانیم پس از مرگ انجام دهیم چیست؟

پاسخ اجمالی
مرگ یکی از اتفاقات گریز ناپذیر برای تمام موجودات عالم است که قرآن کریم، آن‌را چنین به تصویر می‌کشد: هر نفس زنده‏اى چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوى ما بازگردانده مى‏شوند.
با فرا رسیدن مرگ، تکالیفی که انسان در دنیا به آنها مکلف بوده از او ساقط و عمل و کارکردش به پایان می‌رسد و پرونده عملش در دنیا بایگانى مى‏شود، جز استثنائاتی؛ مانند فرزند صالح، دانش و کتاب و کارهای عام المنفعه‌‌ای که دیگران بعد از مرگش از آن استفاده ببرند.


پاسخ تفصیلی
مرگ یکی از حوادث و اتفاقات گریز ناپذیر برای تمام موجودات عالم است که قرآن کریم، این حادثه گریز ناپذیر را که حرکت و انقطاع از این عالم مادی و رسیدن به مقصد اصلی است، چنین به تصویر می‌کشد و می‌فرماید: «کُلُ‏ نَفْسٍ‏ ذائِقَةُ الْمَوْتِ‏ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ».[1] جمله «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»، از باب استعاره به کنایه است، (گویا مرگ را تشبیه کرده به چیزى که چشیدنى باشد، آن‌گاه حکم کرده به این‌که این چشیدنى را همه خواهند چشید و خلاصه، مرگ عمومى است) و مراد این است که هر کس به زودى و به طور قطع خواهد مرد.[2]
«کلّ» از الفاظی است که دلالت بر عموم می‌کند و با اضافه شدن آن به نفس، شامل تمام نفوس عالم، اعم از نفوس ملکوتى، نفس ملائکه، نفوس فلکى، نفس سماوی و  کرات جویه، نفس جمادى، نفس نباتى، نفس حیوانى، نفس شیطانى و نفس انسانى می‌شود.
علاوه بر عمومیت این آیه، آیات 67 و 68 زمر، 104 انبیا، 1و 2 تکویر، 1 و 2 و 3 انفطار، 21 فجر، 14 حاقه، 14 مزمل، 105 و 107 طه، نیز هر یک از این نفوس را به خصوص مورد خطاب قرار داده و فراگیری مرگ را نسبت به آنها متذکر شده است. البته رجوع به سوی پروردگار برای دریافت نتیجه اعمال، اختصاص به نفوس ملائکه، جن، انسان‌ها و حیوانات دارد نه تمامی نفوس.[3]
هر یک از نفوس بشرى در اثر علاقه تدبیرى که به بدن عنصرى خود دارند، با انجام اعمال و افعال اختیارى خود می‌توانند راه سعادت یا شقاوت را بپیمایند تا زمانی که مدت زندگى آنان بپایان رسد. آن‌گاه در آستانه مرگ قرار می‌گیرند و پس از مرگ، عمل انسان قطع می‌شود دیگر نمی‌تواند کاری انجام دهد که سرنوشت کسب شده خود را تغییر دهد. اما رحمت واسعه پروردگار عالم بر این تعلق گرفته که پرونده اعمال انسان کاملاً بسته نشود و تا  قبل از برپایی قیامت باز باشد تا شاید خیراتی از عالم دنیا برای او ارسال شده و در پرونده اعمالش ثبت و ضبط شود و موجب نجات از بد عاقبتی او گردد.
در همین راستا پیامبر اسلام(ص) فرمود: «وقتی فرزند آدم بمیرد عمل و کردارش منقطع می‌شود، مگر سه کار؛ 1. فرزند صالحی داشته باشد که برایش دعا و استغفار نماید. 2. کتاب و دانشی از خود بجا بگذارد که دیگران از آن استفاده ببرند. 3. «صدقه‏ جاریه»[4] یعنی کارهای خیر عام المنفعتی مانند ساختن مدرسه، مسجد، پل ، راه و...، انجام داده باشد که پس از مرگش باقی باشد و مورد استفاده مردم قرار گیرد.
در روایت دیگری آن‌حضرت فرمودند: «پنج گروه هستند که در قبرند، ولی ثواب ایشان جارى مى‏شود بر دیوان ایشان. آن پنج گروه عبارت‌اند از؛ 1. آن‌کس که درخت خرمائى بکارد. 2.  آن‌کس که چاهى حفر کند. 3. کسی که برای خدا مسجدی بسازد. 4. کسی که کتاب یا قرآنی بنویسد. 5. کسی که فرزند صالحی از خود بجا گذارد».[5]
همچنین امام صادق(ع)فرمود: «مؤمن از شش چیز بعد از وفات استفاده مى‏کند؛ 1. فرزندى که براى او دعا کند، 2. قرآنى که بعد از او بماند، 3. درختى که از وى یادگار بماند، 4. چاهى که مردم از وى سود برند، 5. صدقه‏ جاریه‏ 6. سنت نیکی (راه و روش نیک نه بدعت) که مردم از آن استفاده کنند».[6]
معاویه بن عمار می‌گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: «کدام اجر و پاداشى است که بعد از مرگ هم به انسان می‌رسد مى‏شود؟ امام(ع) فرمود: 1. روش نیکى را پایه گذارى کند که در میان مردم متداول شود و چون مردم به آن روش کار کنند، اجر و پاداش آن به بنیان‌گذار آن روش مى‏رسد، بى‏آنکه اجر و پاداش دیگران کاهش یابد 2. خیرات بادوامى که بعد از مرگ انسان مورد استفاده و بهره‌‏یابى مردم واقع شود. 3. فرزند صالح و شایسته‌‏اى که بعد از مرگ والدین بر آنان دعا کند و به نیابت آنان حج بگزارد، تصدق کند، بنده آزاد کند، روزه بگیرد و نماز بخواند. راوی می‌گوید پرسیدم: مى‏توانم پدر و مادرم را در ثواب حج خود شرکت بدهم؟ امام فرمود: بلى.[7]
ممکن است گفته شود چرا در برخی از این روایات، پنج گروه و در برخی دیگر شش گروه و در عده‌ای دیگر سه عمل ذکر شده است؟! آیا این تعارض و تناقض در روایات یاد شده نیست؟ در جواب باید گفت؛ همان‌‌گونه که رسول خدا فرموده‌اند در حقیقت همان سه عمل و کار[8] است که پس از مرگ انسان نیز سبب نوشته شدن ثواب برای او می‌گردد، ولی صدقه جاریه، عنوانی عام و فراگیر است شامل هر خیری می‌شود که دارای منفعت عمومی باشد؛ از این‌رو روایاتی که قید پنج یا شش را آورده از باب ذکر مصادیق صدقه جاریه بوده و البته منحصر در همین پنج یا شش چیز نیز نمی‌باشد و معصوم(ع) قصد حصر و انحصار نداشتند بلکه از باب نمونه مواردی را ذکر فرموده‌اند.
گفتنی است ذکر صدقه جاریه پس از بیان برخی از مصادیق آن، از باب ذکر عام بعد الخاص می‌باشد که فایده‌اش در علم اصول چنین بیان شده: «ذکر عام بعد از خاص، نسبت به مصادیق و موارد خاص، تأکید است و نسبت به باقی افراد تحت عام تأسیس است یعنی می‌فهماند که حکم نسبت به افراد ذکر شده مورد تأکید است ولی منحصر در همین افراد نیست بلکه شامل افراد دیگری نیز که تحت این عام هستند می‌شود.[9] بنابراین اموری چون کاشتن درخت، ساختن مسجد؛ حفر چاه، بجا گذاشتن سنت حسنه که در روایات ذکر شده اند نسبت به مصادیق دیگر صدقه جاریه دارای تأکید و اهمیت بیشتری هستند.
 

پی نوشت:
[1] . هر نفس زنده‏اى چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوى ما (به عالم برزخ ما به صحنه قیامت ما، به بهشت و دوزخ ما) بازگردانده مى‏شوند. عنکبوت، 57.

[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 144 - 145، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 342 - 343، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[4]. إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا عَنْ ثَلَاثٍ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ بَعْدَهُ وَ صَدَقَةٍ جَارِیَة.، شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 105، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی‌تا.
[5]. خَمْسَةٌ فِی قُبُورِهِمْ وَ ثَوَابُهُمْ یَجْرِی إِلَى دِیوَانِهِمْ مَنْ غَرَسَ نَخْلًا وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً وَ مَنْ بَنَى لِلَّهِ مَسْجِداً وَ مَنْ کَتَبَ مُصْحَفاً وَ مَنْ خَلَّفَ ابْناً صَالِحاً؛ همان.
[6]. سِتَّةٌ تَلْحَقُ الْمُؤْمِنَ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَلَدٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُخَلِّفُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ صَدَقَةٌ یُجْرِیهَا وَ سُنَّةٌ یُؤْخَذُ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ.؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 7، ص 57، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا یَلْحَقُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ فَقَالَ سُنَّةٌ سَنَّهَا یُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ فَیَکُونُ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْ‏ءٌ وَ الصَّدَقَةُ الْجَارِیَةُ تَجْرِی مِنْ بَعْدِهِ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ یَدْعُو لِوَالِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا وَ یَحُجُّ وَ یَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ یُعْتِقُ وَ یَصُومُ وَ یُصَلِّی عَنْهُمَا فَقُلْتُ أُشْرِکُهُمَا فِی حَجِّی قَالَ نَعَمْ، همان.
[8]. ولد صالح، نوشتن مصحف، صدقه جاریه.
[9]. اردکانی، ملا محمد حسین‏(فاضل اردکانی)، غایة المسئول و نهایة المأمول فی علم الأصول، مقرر، شهرستانی، سید محمد حسین، ص 379، مؤسسه آل البیت(ع)، بی‌جا، بی‌تا.
اسلام کوئست
منبع:روضه
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: