26 دی 1400 13 جمادی الثانی 1443 - 22 : 05
کد خبر : ۴۱۳۱۳
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۸
حاج مرتضی طاهری گفت:برخی می‌گویند گریه برای سیدالشهدا (ع) افسردگی می‌آورد آنها در این وادی نیستند، آنها تا به حال برای امام حسین (ع) گریه نکرده‌اند تا لذتش را درک کنند. شاداب‌تر از بچه‌های هیات در هیچ کجا نمی‌توانید پیدا کنید.
عقیق:برادران طاهری چهره‌های شناخته شده مداحی و ذاکری اهل‌بیت(ع) هستند؛ حاج مرتضی، حاج محسن و حاج محمدرضا طاهری همه ادامه دهنده راه پدر هستند. او نیز به برکت نوکری در دستگاه حضرت سیدالشهداء(ع) ماندگار شد و فرزندانی تربیت کرد که ذاکری اهل‌بیت(ع) را در پیش گرفتند و با نفس گرم خود رونق بخش مجالس و محافل خاندان عصمت و طهارت(ع) باشند.

برادران طاهری از محله مذهبی و قدیمی نازی آباد تهران، بیرق امام حسین(ع) را بر دوش گرفتند و پیشاپیش همه در جشن و سرور و ایام سوگ و عزای اهل‌بیت(ع) به ویژه سالار شهیدان مداحی کردند. حاج مرتضی فرزند بزرگ خانواده طاهری است که  بعد از مدرسه، شاگرد مرحوم کافی بوده و تا حدودی به سبک و سیاق مرحوم کافی می‌خواند. اولین صله دوران مداحی خود را هم از مرحوم کافی گرفته است. اولین باری که در سنین کودکی در مهدیه تهران خوانده است. می گوید: «نظر مرحوم کافی خیلی بلند بود. علاقه داشت که مهدیه تهران یک سالن بزرگ شود و همه برای عزاداری به آ«جا بروند.»

مرتضی طاهری از بعضی گونه‌های مداحی انتقاد کرده و البته گفته نباید مواجهه ما با جوان‌ترها طرد مطلق باشد بلکه باید آن‌ها را با تشویق کردن به سمت غنی‌تر شدن محتوای عزاداری ببریم. او معتقد است که تشویق خیلی کارسازتر است. اما انتقاد اصلی او از جریاناتی است که حرکت‌های خلاف توصیه‌های دین و نظر علما و بزرگان را در سبک‌های عزاداری باب می‌کنند. او معتقد است بخش قابل توجهی از این جریانات نه از سر جهل بلکه عامدانه لطمه زدن به وحدت شیعه و سنی و یکپارچه شدن جهان اسلام را نشانه گرفته‌اند و با خرج‌های چند صد میلیونی سعی در خریداری برخی هیأت‌ها و مجالس و مداحان دارند تا بتوانند خط فکری انحرافی خود را پیش ببرند. او نسبت به پشتوانه خارجی این جریانات خوش بین نیست.

در آستانه ماه محرم "حاج مرتضی طاهری" در خبرگزاری تسنیم حضور یافت و در گفت‌وگویی شرکت کرد. مشروح بخش دوم این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

بخش عمده‌ای از این مشکلات‌‌ همان گونه که فرمودید ناشی از پایین بودن معرفت و شاید نبودن معرفت است. هیئت ابزاری برای رسیدن به معرفت حضرت اباعبدالله (ع) است. مداح به عنوان یک ابزار در این هیئت در کنار روحانی و سایر عوامل چه نقشی در ایجاد معرفت و معرفت افزایی و سوق دادن مسیر هیئت و مستمع به سمت کسب معرفت دارد؟ ما راجع به دستگاهی صحبت می‌کنیم که سرتاسر معرفت و عقلانیت دینی است و اساسا این دستگاه باعث ماندگاری اسلام شد. یک مقدار راجع به ظرفیتی که در خود این دستگاه است، بگویید؟

معرفت از واژه‌هایی است که در روایات ما زیاد درباره آن صحبت شده است. مثلا فرموده‌اند ما را عارفاً به حقه زیارت کنید، یعنی زیارتی همراه با شناخت باشد. یعنی بدون معرفت؛ نه عبادت، نه زیارت و نه توسل به درد نمی‌خورد. در اوج زیارت عاشورا می‌گوید: «فاسئل الله الذی اکرمنی به معرفتکم و معرفت اولیائکم... خدایا توفیق شناخت و درک مقام و منزلت حضرت و ائمه معصومین را به ما عنایت کن» یعنی از خدا می‌خواهیم که ما را به وسیلهٔ دادن معرفت شما مورد اکرام قرار دهد. عرفان این نیست که بنشینیم دور هم و «هوهو» کنیم. عرفان این نیست که شب تا صبح «حسین، حسین» بگوییم بدون هیچ اثری. یا این عرفان که دور هم بنشینیم و «علی، علی» کنیم و قلیان بکشیم در حالی که اسلام ضرر رساندن به خود و دیگران را حرام می‌داند و برای آن حرمت قائل است.

اگر کسی خودش معرفت نداشته باشد مگر می‌تواند برای دیگران معرفت افزا باشد معرفت یعنی شناخت، شناخت من مداح، منبری، میان دار، سینه زن تا بفهمیم برای چه دور هم جمع شده‌ایم و هیئت راه انداخته‌ایم و تجمع کرده‌ایم و اقامه عزای سید‌الشهدا (ع) کرده‌ایم که دستور دین است و این راه را باید ادامه بدهیم و این پرچم همیشه در اهتراز باشد که اگر همه عالم و استکبار جهانی این گروههای تکفیری و امثال داعش را ایجاد کرده که امروز با آن‌ها به اهدافشان برسند و اسلام هراسی ایجاد کنند، این پرچم تا موقعی که در اهتزاز باشد و حرکت کند، تمام این حرکت‌های استعماری ساختگی خیالی و مکتب‌های عرفانی کاذب تمام این‌ها مثل کف روی آب می‌آید و از بین می‌رود. «آنکه مانده تا خداوندی خدا برجاست پرچم شاه کربلا بر پاست». پس شناخت امام حسین (ع) و هدف امام مهم است و توسعه و ترویج کردن این شناخت به مردم در صورتی ممکن است که ما به عنوان مداح و سخنران ابتدا خودمان معرفت و شناخت پیدا کنیم.

هیئت باید یک مداح با معرفت و منبری و میاندار و یک هیئت دار با معرفت و یک سینه زن و گریه کن با معرفت تربیت کند. یعنی اگر امروز ولایت را پذیرفتیم باید بدانیم که تجلی ولایت اهل بیت (ع) در ولایت فقیه است که در زمان غیبت نقطه اتصال بین ما و امام زمان (عج) ولی فقیه و مراجع بزرگوار ما هستند. لذا اگر ولایت را پذیرفتیم، باید هر حرف ایشان را با جان و دل بپذیریم. بنابراین یا باید بگوییم ولایت را نپذیرفته‌ایم که تکلیف خودمان مشخص است. زیرا نمی‌شود بعضی را قبول کنیم و بعضی را قبول نکنیم. اگر قائل به این هستیم که ولی به جهت درایت و فهم از مسائل از همه برتر است پس این درست نیست که بگوییم ما ولایت را قبول داریم اما آقا جان این حرفتان را قبول داریم و آن حرفتان را قبول نداریم. این پذیرفتن ولایت نیست بلکه داریم با اعتقاد خودمان بازی می‌کنیم. به حضرت عباس (ع) ما هم جوان بودیم و در جلسات شوق و شور خاصی داشتیم وخیلی کارها می‌کردیم و شب تا صبح هم سینه می‌زدیم و صبح تا شب هم دنبال این کار‌ها می‌دویدیم‌‌ همان موقع هم ما بعضی چیز‌ها را از خودمان در آوردیم الان که به آن فکر می‌کنیم سلیقه و ذائقه شخصی بود.

به حضرت عباس (ع) آن که امام حسین (ع) را می‌خواهد باید به دنبالش برود که آن هم امروز پیدا نمی‌شود مگر در کلام رهبری و فرمایشات ولی فقیه. شخص برای ما در حد شخص مهم است اما این شخص وقتی متصل به مرکز نور شد، نگاه کردن به او می‌شود نگاه کردن به صورت امیرالمومنین (ع) و نگاه کردن به او نگاه کردن به امام حسین (ع) می‌شود. ما اگر پیرو مکتب هستیم باید زندگی قمرمنیر بنی‌هاشم را بنگریم که شخصیتی بود که بعد از معصوم  مثل قمر بنی هاشم نداریم ولی یکبار نشد مقابل امام حسین (ع) کلامی داشته باشد، همیشه دست به سینه می‌گفت:" چشم". حالا امروز مثلا چون آقا فرموده‌اند "برهنه" نشوند چون لخت شدن تبعاتی دارد، بیاییم بگوییم نه آقا این حرف را قبول نداریم و از این حرفها دیگر این ولایت پذیری نیست این نوعی تبعیض است،چرا که ما مو می‌بینیم و ایشان پیچش مو.

 با این مباحثی که مطرح شد یک بحثی هم شاهد هستیم که در سالهای اخیرا هم در مواجه با فتنه خیلی شاهد آن بودیم، این بود که یکسر‌ی ها معتقد هستند که هیات ربطی به سیاست ندارد و اصلا هیات و سیاست از هم جدا هستند. این را بهانه‌ای قرار می‌دهند و در روضه‌ها و شعر خوانی‌ها نه یادی از شهدا می‌کنند نه یادی از این مباحث می‌کنند و بهانه قرار می‌دهند که این چون ربطی به سیاست دارد ما وارد این مباحث نمی‌شویم. شاید هم به قول شما به نظر خودشان هم آدم ولایی باشند ولی این را بهانه قرار می‌دهند. حتی در بعضی هیئت‌ها اجازه نمی‌دهند حرف از شهدا زده شود. می‌خواستم ببینیم این فکر از کجا نشات می‌گیرد و نظر شما در این مورد چیست؟

همه این‌ها به نظر من یک پازلی است که آمریکا و اسرائیل و انگلیس این پازل را درست کرده‌اند و یک گوشه آن را چهرهٔ اهل علم یک گوشه آن با چهره مداحی و یک گوشه آن با چهره خیرخواهی برای جلسات است. این را می‌شود از روند تأمین بودجه آن هیئت‌های خاص دریافت کرد.برخی می‌گویند؛ آقا در هیات برای امام حسین (ع) عزاداری کنید، مگر برای امام حسین (ع) عزاداری نمی‌کنید؟ ما یاد شهدا و خاطره رزمندگان دلاور اسلام را جدای از مام حسین (ع) نمی‌دانیم. بله این که هیات نباید سیاسی باشد یعنی این که هیئت حزبی نشود، یعنی موقع انتخابات هیئت سمت این و آن نرود. اما اگر منظور این است که اطاعت از ولایت را سیاسی‌گری می‌دانیم، اصلا دین را نفهمیده‌ایم.

اگر اینطوری است از امام حسین (ع) هم دم زدن خودش یک نوع سیاسی‌گری است چون آن موقع هم دو دسته بودند یکی یزدیان، دیگری حسینی‌ها. حق و باطل را از هم تشخیص دادن و جداکردن و دنبال حق رفتن و با باطل درگیر شدن و جنگیدن معنی آن سیاسی‌گری نیست این یعنی دین داری، ولایت مداری و حسینی بودن، حسینی بودن بدون سیاسی بودن که نمی‌شود. ولی سیاسی به معنای سیاسی بازی و سیاسی‌گری و رفتن پشت این آقا و آن آقا برای اینکه او بشود نماینده مجلس و بعد برود هر کاری که می‌خواهد بکند، نیست. بله به این عنوان هیات نباید سیاسی باشد، مداح نباید سیاست‌باز باشد منبری نباید سیاست‌باز باشد، متدین نباید سیاست‌باز، دین نباید عاملی برای این سیاست‌بازی‌ها بشود. دسته بندی و جناح بندی‌ها می‌خواهند فلان آقا را به هدفش برسانند. اما ما سیاسی هستیم و پشت سر ولایت حاضریم، به او کمک می‌کنیم. ملاک برای ما ولایت است و اطاعت از ولایت، سیاسی بازی و سیاسی‌گری نیست و این متفاوت است با اینکه بگویم آقا هیات سیاسی نباشد.


در واقع باز مساله به عدم درک پیام عاشورا از سر معرفت برمی‌گردد و شاید بتوان گفت آنهایی که چنین برداشتی از جدایی هیئت و سیاست دارند در واقع باز هم نسبت به آن موضوع معرفت ندارند؟

بله این افراد نسبت به امام حسین (ع) معرفت نداشته اند که اگر داشتند اینگونه نمی‌گفتند. یعنی امام حسین (ع) نعوذبالله  بعد از شهادت تمام شد و چون  امام زمان (عج) الان در پس پرده غیبت است شما می‌خواهید چیکار کنید، تمام مسائل قطع شد؟ نه باید در زمان غیبت کسی را به عنوان ولی انتخاب و از او اطاعت کنیم. این سیاسی‌گری نیست این دین داری است و پیروی از امام حسین (ع) و مکتب امت است. امروز مخالفت با ولی یعنی بازی کردن در زمین یزید به اسم امام حسین (ع)، یک روز ممکن بود دریای خون هم در قمه زنی به راه بیفتد و به نفع امام حسین (ع) بود، اما امروز اگر از یک قطره خون در حین قمه زنی‌ یک شیعه دو تصویر نشان داده شود وهن شیعه و از بین رفتن هدف امام حسین (ع) است، حالا پشت این جریان هر کس با هر چهره و قیافه‌ای که می‌خواهد باشد. واقعیت‌ این نیست که ما به ظاهر افراد توجه کنیم باید به عملکرد افراد توجه کنیم. امروز اگر امام حسین (ع) بود جلوی خیلی از کارهای ما را می‌گرفت.

 حاج آقا بحث توجه به دستگاه امام حسین (ع) همواره در روحیه مقاومت و دفاع از مقدسات و آرمان‌ها تاثیر داشته است با توجه به سوابق شما در جبهه‌ها اگر خاطره‌ای در این زمینه دارید، بفرمائید. به نظر شما چقدر بازگو کردن این پیام و روضه‌ها توانسته بود این روحیه مقاومت را در بین رزمنده‌ها تقویت کند. مثلا نمونه ای داشتید که اگر در عملیاتی شکست خوردید اما با یک روضه دوباره روحیه گرفته‌اید.

یکی از چیزهایی که جبهه را تقویت می‌کرد و دفاع مقدس را به پیروزی رساند همین عزداری و توسل‌ها برای سید‌الشهدا‌ (ع) بود، دعای کمیل و عزاداری و سینه زنی بود که آن عشق واقعی و درونی و باطنی بچه رزمنده‌ها به امام حسین (ع) را شکوفا می‌کرد و به جوشش در می‌آورد. چون این عشق در همه است گاهی یک موتور محرکی می‌خواهد که این را به جوشش در بیاورد. رزمنده‌ها "حسین حسین" می‌گفتند ومی جنگیدند، "حسین حسین" می‌گفتند سیم خاردار بدن آن‌ها را پاره می‌کرد اما باز رد می‌شدند و آن‌ها توجهی نمی‌کردند و این همان عشق واقعی بود که رزمنده‌ها از سیدالشهداء می‌گرفتند. ما معمولا قبل و بعد از هر عملیات می‌خواندیم، از قبل برای آماده سازی رزمنده‌ها و بعدش برای مصائب و صدماتی که دیده بودند. بالاخره با گریه برای سید‌الشهدا (ع) آرامشی برای آن‌ها ایجاد می‌شد و آبی روی آتش دل آن‌ها می‌ریخت.

متاسفانه بعضی فکر می‌کنند گریه برای سید الشهدا (ع) افسردگی می‌آورد چون در این وادی نیستند، آنهایی که فکر می‌کنند گریه برای امام حسین (ع) افسردگی می‌آورد تا به حال برای امام حسین (ع) گریه نکرده‌اند و این لذت را درک نکرده‌اند. شاداب‌تر و سرزنده‌تر از بچه‌های هیات در هیچ کجا نمی‌توانید پیدا کنید و درجه افسردگی در بین بچه‌های هیات به مراتبط کمتر از سایر افراد است. اینکه جوان بنشیند در ماشین و یک آهنگ غربی بگذارد و صدای آن را زیاد کنند شاید فکر کند که این شادی است درصورتی که این گونه نیست همه آن‌ها افسردگی دارند و از بیچارگی دست به هر کاری می‌زنند. توصیه می‌کنم بیایند در خانه امام حسین (ع) دو دقیقه بنشینند و یک قطره اشک بریزند، انگار آبی می‌ریزند بر روی افکار موهوم درونشان. مطمئن باشند آنها شاد‌ترین و بشاش‌ترین آدم‌ها خواهند شد که ما در هیات‌ها می‌بینیم. گریه برای امام حسین (ع) اثرات مختلفی دارد و یکی از آن هم همین است.

 برآوردها این است که یک مقدار از مجالس مناجات خوانی غفلت شده است در صورتی که بزرگان این راه و پیر غلامان تکیه اول را بر بحث مناجات دارند پیرامون این موضوع هم صحبت بفرمایید؟

هیات‌ها نباید از دو چیز خالی باشد، یکی منبر و سخنرانی دینی و اعتقادی است. متاسفانه در جامعه ما بعد از انقلاب بعضی از مشکلات فرهنگی و اقتصادی در جامعه است که آن را از چشم روحانیت می‌بینند، در حالی که روحانیت آمد به مردم خدمت کند و خدمت هم می‌کند و خدمتگزار است حالا شاید در هر صنفی هم یکی دو تا آدم بد و خوب هم باشد. در میان مداحان، منبری‌ها، مذهبی‌ها، هیاتی‌ها هم شاید این دست افراد باشد اما وجودشان حتی کم هم باشد، خیلی نشان می‌دهد، یعنی یک نفر یک لشکر نشان داده می‌شود. یک هیاتی بد می‌بینند، می‌گویند هیاتی‌ها حقه باز و کلاه بردارند پس باید دقت کنیم که ما یک نفر بدمان زیاد و زود نشان می‌دهد لذا جوان اگر بخواهد صرفا دینش را از من مداح بگیرد فقط یک احساس و شور و شعار است و ظرفیت روحی و روانی‌اش پر می‌شود و در جامعه هیچ تأثیری ندارد.

وقتی این جوان  به عشق فلان مداح می‌آید که قشنگ می‌خواند و می‌گوید برویم هیات فلانی و از دو ساعت جلو‌تر هم می‌رود که جا بگیرد در این 2 ساعت حضور یک سخنران هنرمند می‌تواند بسیار موثر باشد و او را در بعد معرفتی و شعور آماده کند و مداح هم بعد شور و احساس را بپردازد تاخروجی و نتیجه‌ آن خوب شود. سخنرانی که هنرمند باشد یعنی این جوان را طوری در مسیر بیاورد که آن فرد عاشق این آقا بشود، داریم و فراوان هم داریم که کلام وحی و اهل بیت (ع) را در مغز جاسازی کند که این اگر از هیات هم رفت و دست از شور برداشت این شعور را داشته باشد که در خانه و بیرون هم حسینی باشد.

یکسالی در دهه عاشورا رفتم فرانفکورت آلمان 2 تا 3 تا جوان آمده بودند و گریه می‌کردند و سینه می‌زدند که اگر قیافه‌های آن‌ها را می‌دیدید، قیافه‌ عجیب و غریبی داشتند، اگر فندانسیون اعتقادی خوب ریخته شده باشد، ظاهر عجیبی هم داشته باشد، وقتی نسیم امام حسین (ع) به او بخورد می‌شود "حر‌‌" اگر آلوده آلوده هم باشد. جلسات از دو چیز خالی نشود یک منبر دو دعا و مناجات، منتهی مناجات خوان می‌خواهیم که نداریم یا خیلی کم داریم اول باید تربیت کنیم بعد بیاوریم. من در کلاسی که در شهرستان‌ها داشتم یک بحث من بحث دعا بود، دعا را اگر دعاخوان خوب بخواند دیگر نیازی به ترجمه ندارد، خود آدم باید معنای آن را بفهمد و باید به عبارات آشنایی داشته باشد، خودش بفهمد چه می‌خواند. یک دعای سحر تلویزیون پخش کرد به خدا من خاموش کردم و زدم کانال دیگر با آنکه به آن آقا ارادت دارم. ولی دعای سحر روضه نیست در آن دعا می‌خواهیم خدا را به اسم الله قسم بدهیم، باید با بهجت و سرور و عظمت همراه باشد.اگر دعا خوان و مناجات خوان هنرمند و دعا فهم باشد جوان چنان لذتی می‌برد که می‌گوید دیگر نمی‌خواهیم شور بگیریم و هروله کنیم.



شما از جمله مداحانی هستید که همواره در محضر مقام معظم رهبری و جلسات روضه‌ای که در بیت ایشان برگزار می‌شود حضور دارید. از این حضور خاطر‌ه‌ای دارید که ایشان توصیه‌ای اکید به شما داشته‌ باشند و یا خاطره‌ای که جذابیت داشته باشد؟

بنده الحمدالله در جلساتی که محضر حضرت آقا بودم همیشه سعی کردم طوری بخوانم که مورد انتقاد و ایراد دیگران قرار نگیریم و به ندرت هم بوده شاید یکی دو بار در طول این مدت تذکر داده باشند ولی جالب برای من این است که حضرت آقا پیرامون این مسائل با کسی شوخی و تعارف ندارند و‌‌ همان جا می‌گویند ضمن اینکه خوبی را هم می‌گویند، عیب ها را هم می‌گویند و خود این درس است. منتهی طوری نمی‌گویند که باعث تخریب آن فرد شود بلکه باعث تعلیم آن فرد و اعتلای او می‌شود. الحمدالله آقا همیشه به ما محبت و لطف فرموده‌اند و ما هم سعی کرده‌ایم منویات و نظرات ایشان را در خواندن و شعر‌هایمان لحاظ کنیم. در جلسه ای‌ که من شعری می‌خواستم در مورد ازدیاد نسل بخوانم به یکی از مسئولان بیت در آن اتاق پشت منبر گفتم، می‌خواهم این شعر را امشب بخوانم، گفت مردم به ما نخندند. جالب بود که مداح بیاید در مورد ازدیاد نسل بخواند، گفتم من طوری می‌خوانم که گریه هم بکنند. الان آن شعر را از سال گذشته تا به حال بیش از 100 جا در 100 شهر در 100 یادواره شهدا خوانده‌ام چون شعر مال شهدا هم است این یک دغدغه است که آقا فرموده‌اند اما متاسفانه آنگونه که باید کسی در منبر و مداحی‌ها به آن نپرداخت وحداقل من که ندیدم و این یک دغدغه است.

حاج آقا جایی گفته بودید من دو تا عشق دارم یکی همین عشق به اهل بیت (ع) و مداحی است و عشق دوم هم خدمت به زائران بیت الله و کارگزاران حج است اگر خاطره‌ای از حج دارید، بفرمایید؟

عشق به زائران حج و بیت‌الله حرام از سال 62 که به اولین سفر حج مشرف شدم در من ایجاد شد. جوانی بودم که تازه ریشم درآمده بود و تازه ازدواج کرده بودم هنوز فرزند اولم به دنیا نیامده بود تازه خدا داشت او را به ما عنایت می‌کرد من اولین حج‌ام را به عنوان خدمه کاروان رفتم، بعد تا سال 66 که سال درگیری بود و من معاون کاروان بودم چه کشیدیم آن سال بماند، 400 نفر از ایرانی‌ها کنار مسجدالحرام به شهادت رسیدند که خیلی از آنها خانواده شهدا بودند. سال 74مدیر عمره شدم و یک سال در میان می‌رفتم، ما عشق داشتیم و دنبال این بودیم هر سال برویم در سال 85 از داخل استعفا دادم و کاروان ایرانیان خارج از کشور را برعهده گرفتم به چند دلیل اول اینکه هر سال بروم، دوم خدمت به زائرانی که از اروپا و آمریکا می‌آیند یک تکانی می‌خوردند و تحولی ایجاد می‌شود، بیشتر شیعه بودند و گاهی هم در میان آن‌ها از اهل سنت بودند.من حج را دوست دارم و عاشق آن هستم و از حج کسی خسته نمی‌شود، حج جزء آرزوهای ائمه ما بود. ولی خوب این عشق و این خدمت و این‌ها خواسته یا نخواسته از بین رفتند ان‌شاء الله که خدا از همه ما قبول کند.

با توجه به اینکه تسلط کامل به بحث‌ دعای ندبه و کمیل دارید کدام فراز این دعا را شما پیش خودتان و در خلوت خودتان زمزمه می‌کنید؟

زیبا‌ترین فراز دعای کمیل این فراز است که من با آن حال می‌کنم «فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ )الْآلِمِینَ(وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ‏ وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّکَ أَیْنَ کُنْتَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ‏ یَا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ‏»  این فراز بسیار زیباست و یکی آنجا که می‌گوید: «إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی‏» می‌گوید با من مهربان باش و با عاطفه رفتار کن چرا چون من غیر تو کسی را ندارم که بخواهم دردم را بگویم. از فرازهای دعا ندبه هم از«لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ» فرازهایی است که من خیلی دوست دارم.

گفت‌وگو: غفار مهردوست
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: