عقیق: در این نوشتار با چند رشته از عظمتهای آن حضرت از نگاه حضرت آیت الله صافی
گلپایگانی آشنا میشویم و از هر یک برای سازندگی شخصیّت خود درس و سرمشق
میگیریم:
- معلّم مساوات و برابری
پیغمبر عظیم
الشان اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود علاوه بر آنکه به وسیلهی
وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسانها را اعلام داشت عملاً
نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی
نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمیشد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر
همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او
نزدیکتر بنشینند. این حرفها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار
دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا
همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر
مسلمانها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور
متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و
پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک
نفر از آنها علی علیهالسلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن
پیغمبر و فرماندهی کل قوا میشد علی علیه السلام و نفر دیگر میگفتند: «یا
رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده میآییم.» اما پیغمبر
قبول نمیفرمود و پیاده میشد و قریب به این مضمون میگفت: «نه شما از من
در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما
کمتر است.» (1)
در یکی از غزوات و جنگها میخواستند گوسفندی را ذبح و
طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهدهدار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم
هیزم جمع میکنم.» گفتند: «ما شما را از کار بینیاز میسازیم.» فرمود:
«نمیخواهم بر شما امتیاز داشته باشم.» (2)
میفرمود: «کلکم لآدم و آدم
من تراب»، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدالهِ» أَتْقاکُمْ»، «و لیس لعربی
على عجمی فضل إلا بالتقوى»، «الناس سواء کاسنان المشط» همهی مردم با هم
برابرند؛ کسی را بر کسی برتری نیست.
- یگانه و سرآمد تمام زهّاد
پیامبر
گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهَاد بود. از نشانههای زهد آن
حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته
بود با دست خود نعلین خود را میدوخت و لباس خود را وصله میکرد و از
تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه میدید
میفرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به
یاد دنیا افتم.»(3)
بسیار اتفاق میافتاد که روزها و بلکه ماه میگذشت و
در خانهی آن حضرت غذایی طبخ نمیشد و فقرا و مستمندان را بر خودش و
فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم میداشت.
در آن عصر محرومترین طبقات که
از هر جهت حالشان تأسفانگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات
طاقتفرسا به آنها میشد غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند.
پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و
حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید دربارهی آنها به طور مؤکّد سفارش
شده و برنامهای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و
پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنیتر و
لذیذتر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مینشست. پول و
درهم ذخیره نمیفرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته
بود.
پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام
هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و
مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و
در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سالهای پایان عمر
تمام شبه جزیرهی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بیاعتنا به دنیا بود. به
جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار میگرفت.
- عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی
در
تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام
در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد.
منفلوطی میگوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمیدانیم
با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّتهای بزرگ
دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غلها و زنجیرهایی که خود را به
آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت سالهاش را که زنده
به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمیکنم وقتی میخواستم دختر
زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم دامنم را گرفته
بود و التماس میکرد و میگفت پدر چرا با من این گونه رفتار میکنی؟ اما
هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت
بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت سالهام را
زنده به گور کردم. تو ای پیغمبر! بر ما منّتها داری که ما را از این عادات
پلید و غیر انسانی نجات دادی.»
تولستوی میگوید: «شک نیست که محمّد صلی
الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ
کردند. همین قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از
خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسانها بازداشت و مردی
مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»
پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین
بتپرستی در شبه جزیرهی عربستان از بین رفت و از بتها اثری نماند و
خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامههای اسلام عملی شد و
رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که بسیار رواج داشت به محض نزول
آیهی تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطرهای از آن
یافت نمیشد. در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمرههای شراب را خود مردم روی
زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق
واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و
تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامههای آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات و
بازرگانیها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بیعفتیها و ناپاکیها و زنا و
رفیق گرفتنهای زنها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و
استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و
ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء
موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال
نمیشد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاقهای مکرر و
نامحدود و رجوعهای پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان
اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس
صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت مییافتند.
شرح عظمت پیغمبر در
اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بیتوقف و هر زمان و هر مکانی اسلام،
بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این
همه رشتههای گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی - در
این مدت کوتاه - مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمیدهد.
1. دلائلالنبوه، ج3، ص39.
2. مکارم الأخلاق، ص: 251؛ بحار الأنوار، ج73، ص 273.
3. نهج البلاغه، خطبه 160.
منبع: قدس آنلاین
کدخبرنگار:211001