عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۱۱۶
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۲
وجود مقدس حضرت محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله جامع انواع عظمت‌های انسانی و بزرگواری‌های یک فرد بی‌نظیر و بی‌مانند بشری است .
عقیق: در این نوشتار با چند رشته از عظمت‌های آن حضرت از نگاه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی آشنا می‌شویم و از هر یک برای سازندگی شخصیّت خود درس و سرمشق می‌گیریم:

- معلّم مساوات و برابری
پیغمبر عظیم الشان اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود علاوه بر آن‌که به وسیله‌ی وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسان‌ها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمی‌شد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیک‌تر بنشینند. این حرف‌ها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر مسلمان‌ها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیه‌السلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرمانده‌ی کل قوا می‌شد علی علیه السلام و نفر دیگر می‌گفتند: «یا رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده می‌آییم.» اما پیغمبر قبول نمی‌فرمود و پیاده می‌شد و قریب به این مضمون می‌گفت: «نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما کمتر است.» (1)
در یکی از غزوات و جنگ‌ها می‌خواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهده‌دار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع می‌کنم.» گفتند: «ما شما را از کار بی‌نیاز می‌سازیم.» فرمود: «نمی‌خواهم بر شما امتیاز داشته باشم.» (2)
می‌فرمود: «کلکم لآدم و آدم من تراب»، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدالهِ» أَتْقاکُمْ‏»، «و لیس لعربی‏ على‏ عجمی‏ فضل إلا بالتقوى‏»، «الناس سواء کاسنان المشط» همه‌ی مردم با هم برابرند؛ کسی را بر کسی برتری نیست.

- یگانه و سرآمد تمام زهّاد
پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهَاد بود. از نشانه‌های زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را می‌دوخت و لباس خود را وصله می‌کرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می‌دید می‌فرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.»(3)
بسیار اتفاق می‌افتاد که روزها و بلکه ماه می‌گذشت و در خانه‌ی آن حضرت غذایی طبخ نمی‌شد و فقرا و مستمندان را بر خودش‌ و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم می‌داشت.
در آن عصر محروم‌ترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسف‌انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت‌فرسا به آنها می‌شد غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره‌ی آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامه‌ای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنی‌تر و لذیذ‌تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها می‌نشست. پول و درهم ذخیره نمی‌فرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.
پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سال‌های پایان عمر تمام شبه جزیره‌ی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بی‌اعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار می‌گرفت.

- عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی
در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی می‌گوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمی‌دانیم با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّت‌های بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غل‌ها و زنجیر‌هایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت ساله‌اش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمی‌کنم وقتی می‌خواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم دامنم را گرفته بود و التماس می‌کرد و می‌گفت پدر چرا با من این گونه رفتار می‌کنی؟ اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت ساله‌ام را زنده به گور کردم. تو ای پیغمبر! بر ما منّت‌ها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»
تولستوی می‌گوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین‌ قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسان‌ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»
پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین بت‌پرستی در شبه جزیره‌ی عربستان از بین رفت و از بت‌ها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامه‌های اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. می‌نوشی و می‌گساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیه‌ی تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطره‌ای از آن یافت نمی‌شد. در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمره‌های شراب را خود مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامه‌های آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات و بازرگانی‌ها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بی‌عفتی‌ها و ناپاکی‌ها و زنا و رفیق گرفتن‌های زن‌ها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمی‌شد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاق‌های مکرر و نامحدود و رجوع‌های پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت می‌یافتند.
شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی‌توقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته‌های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی - در این مدت کوتاه - مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمی‌دهد.

1. دلائل‏النبوه، ج‏3، ص39.
2. مکارم الأخلاق، ص: 251؛ بحار الأنوار، ج‏73، ص 273.
3. نهج البلاغه، خطبه 160.

منبع: قدس آنلاین
کدخبرنگار:211001


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین