با توجه به شواهد و دلايل فراوان، مسئله شهادت امام حسن عليهالسلام را بايستي از موضوعاتي دانست که از نظر تاريخي کوچکترين ترديدي در صحت آن وجود ندارد؛ علاوه بر اين امام حسن عليهالسلام از نحوه رحلت خود خبر داده است.
عقیق: درباره علّت وچگونگي رحلت آن حضرت سه قول متفاوت از سوی مورخان نقل شده که دو قول از آنها بنا بر اساس شواهد تاریخی نادرست و غیر متقن است.
فوت به مرگ طبيعي
دکترحسن ابراهيم از مورخان معاصر مي نويسد: امام حسن عليهالسلام چهل روز بعد از بازگشت از عراق به مدينه، با مرگ طبيعي از دنيا رفت.
اين قول نادرست است؛ زيرا بر اساس شواهد تاريخي، امام عليهالسلام حداقل دو سال تمام بعد از بازگشت از عراق، در مدينه سکونت داشت.
فوت بر اثر ابتلا به بيماري سل
ورنلدس، شرق پژوه معاصر، درباره علت فوت امام حسن عليهالسلام چنين نگاشته است: به بيماري سل مبتلا شد و در سن چهل و پنج سالگي از دنيا رفت.
سند اين قول، گزارشي از بلاذري يکي از مورخان اهل سنت است؛ در حالي که خود بلاذري اين خبر را بدون سند و تنها به عنوان يک قول ضعيف ذکر کرده که قابل استناد نیست.
فوت بر اثر مسموميت به دستور معاويه
اين قول مستند به منابع تاريخي ـ حديثي متعددي است که جمع آوري همه آنها مستلزم نگارش يک کتاب است و ما در اين جا تنها به برخي از اين نقلها اشاره ميکنيم:
الف. شيخ مفيد چنين نوشته است: معاويه فردي را نزد جعده، دختر اشعث بن قيس فرستاد كه من تو را به همسري پسرم يزيد درخواهم آورد؛ به شرط آن كه تو حسن را زهر دهي و صد هزار درهم نيزبراي او فرستاد و آن زن اين كار را انجام داد وبه امام حسن عليهالسلام زهر داد.
معاويه، پول را به او داد؛ ولي او را به همسري يزيد در نياورد و او پس از رحلت امام عليهالسلام با مردي از خاندان طلحه ازدواج کرد و فرزنداني براي او آورد و هر گاه ميان آن فرزندان و ساير قبايل قريش سخني و گفتوگويي پيش ميآمد، قريش آنان را سرزنش کرده، ميگفتند: اي پسران آن زني كه به شوهرش زهر ميخوراند!
ب. علامه طبرسي چنين آورده است: معاويه به منظور قتل امام حسن عليهالسلام، زهري براي جعده دختر اشعث که همسر امام عليهالسلام بود، فرستاد و به او مژده ازدواج با پسرش يزيد را داد و گفت: چون اين زهر را به خورد حسن بن علي عليهماالسلام دهي، من تو را به عقد يزيد، پسر خود در آورده، ملكه جهان گردانم و چون آن ملعون امام حسن عليهالسلام را زهر خورانيد و امام عليهالسلام به شهادت رسيد، به شام رفت و گفت: من به عهدم وفا کردم و اينک وقت احسان توست. معاويه گفت: از پيش من دور شو؛ زني كه با مثل حسن بن علي عليهالسلام نسازد، به يقين با پسرم هم سازش نخواهد کرد؛ زيرا كه شرافت و کرامت نسب با حسن عليهالسلام بود و تو که با فرزند رسول خدا صلياللهعليهوآله سازش نکردي، با پسر من سازش نخواهي کرد.
ج. بلاذري نيز چنين نوشته است: گفته شده که معاويه توطئهاي کرد و توسط جعده دختر قيس، حسن بن علي [عليهماالسلام] را مسموم کرد.
وي همچنين تصريح کرده که امام حسن عليهالسلام را چهار بار مسموم کردند و آن حضرت در آخرين بار فوت کرد.
بنابراين، با توجه به شواهد و دلايل فراوان، مسئله شهادت امام حسن عليهالسلام را بايستي از موضوعاتي دانست که از نظر تاريخي کوچکترين ترديدي در صحت آن وجود ندارد. علاوه بر اين امام حسن عليهالسلام از نحوه رحلت خود خبر داده است.
امام حسن عليهالسلام به خواندان خود فرمود: من به وسيله زهر، شهيد ميشوم همان طور كه پيغمبر خدا صلياللهعليهوآله شهيد شد. گفتند: چه كسي تو را مسموم مينمايد؟ فرمود: جعده، دختر اشعث بن قيس؛ زيرا معاويه وي را تحريك ميكند و اين دستور را به او مي دهد.
گفتند: پس جعده را از خانهات خارج و از خودت دور كن! فرمود: چگونه او را خارج كنم؛ در صورتي كه هنوز عملي انجام نداده است. اگر من وي را خارج كنم، باز هم مرا ميكشد! و علاوه بر اين نزد مردم عذري خواهد داشت.
بايد توجه داشت که هر چند خداوند متعال برخي از اخبار غيب را در اختيار معصومان عليهمالسلام قرار داده، اما آنان در زندگي شخصي و ديگر امور از علم غيب استفاده نميکنند و همانند ساير مردم زندگي ميکنند و مورد آزمايش وسختيهاي دنيايي قرار ميگيرند.
زمان و مکان شهادت
درباره سال، ماه وروز شهادت امام عليهالسلام نقلهاي متعددي در منابع تاريخي - حديثي ذکر شده، اما اغلب منابع به يکي از سالهاي41، 50 يا 51 تصريح کردهاند. کليني، شيخ مفيد و شيخ طوسي، تاريخ شهادت را ماه صفرسال 49 دانستهاند که اين قول، مورد اعتماد علما قرار گرفته است. محل شهادت امام را نيزبدون اختلاف، مدينه و قبرستان بقيع ذکر شده است.
لحظات پاياني عمر امام حسن عليهالسلام
شيخ صدوق چنين نقل کرده است: موقعي كه زمان شهادت امام حسن عليهالسلام نزديك شد، آن حضرت شروع به گريه كرد. به آن بزرگوار گفته شد: آيا گريه ميكني؛ در صورتي كه مقام و منزلتي بزرگ نزد پيغمبر خدا صلياللهعليهوآله داري؟ شما بيست حج با پاي پياده به جاي آورده ايد و سه مرتبه مال خود (حتي نعلين خود را) با خدا تقسيم نموده اي... آن حضرت فرمود: من براي دو موضوع گريه مي كنم؛ يكي هول [وحشت] موقع حساب و ديگري فراق دوستان.