عقیق: در را باز کن زهرا جان! نه میخواهم هیزم آتش بی غیرتانِ درب خانه ات شوم... و نه میخواهم ریسمان بر دستان علی بزنم! آمده ام برای عرض تسلیت بانو.. آمده ام گدایی... در را بازکن مادر... *** غربت روزهای مدینه در انتظار شماست! خدا به علی...صبر دهد! و به حسن...طاقت فراوان! کد خبرنگار:211005
شروع شد غربت شما....