آیت الله العظمی جوادی آملی در نهمین برنامه از سلسله برنامه های "نهضت سيّدالشهداء بر مدار عقل و عدل" با بیان این مطلب که ميوهٴ جامعه انساني فقط عقل و عدل است فرمودند: اگر ملتی بخواهد سالم زندگي کند، راهي جز پيروي اهل بيت نيست؛ اينها آمدند جامعه را عاقل کنند، نتايج دنيوي اين نهضت آن است که جامعه عاقل و عادل شود.
عقیق:حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در نهمین برنامه از سلسله برنامه های "نهضت سيدالشهداء بر مدار عقل و عدل" که به مناسبت ایام محرم الحرام به مدت 10 شب قبل از اخبار ساعت 21 از شبکه یک سیما پخش می شود، با بیان این مطلب که ميوهٴ جامعه انساني فقط عقل و عدل است فرمودند: ميوهٴ يک ملت, عقل آن ملت است و ميوهٴ يک ملت, عدل آن ملت است. اگر بخواهند سالم زندگي کنند، راهي جز پيروي اهل بيت نيست؛ اينها آمدند جامعه را عاقل کنند، البته ثوابهاي فراوان اخروي سر جايش محفوظ است اما نتايج دنيوي اين نهضت آن است که جامعه عاقل و عادل شود.
متن کامل فرمایشات معظم له در نهمین برنامه از نهضت سيدالشهداء بر مدار عقل و عدل در ادامه تقدیم علاقمندان می گردد.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم أعظم الله أُجورنا و أُجورکم بمصابنا بالحسين(عليه السلام) و جعلنا و إيّاکم من الطالبين لثاره(عليه الصلاة و عليه السلام)
سرايت طهارتِ امام به تاريخ، سرزمين و رهروان او
نهضت سيّد شهداي جهان حسينبنعلي(سلام الله عليهما) در مدار عقل و عدل بود; يعني «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِي الله»[1] تا مردم عاقل شوند از نظر علمي و عادل شوند از نظر عملي، زيرا تمدّن در سايه همين دو عنصر محوري است. جامعهاي که جاهل باشد و راه را از بيراهه تشخيص ندهد، کجراهه ميرود و جامعهاي که عادل نباشد و ظلم را از عدل تشخيص ندهد يا بعد از تشخيص عمل نکند آن هم بيراهه ميرود و بيراهه رفتن هم پايان آن سقوط است، ﴿عَلي شَفا جُرُفٍ هارٍ﴾[2] است و کجراهه رفتن هم اينچنين است. وجود مبارک سالار شهيدان(سلام الله عليه) کاملاً اعلام کرد و فرمود ما هوس هيچ مقام سلطنتي را نداريم، هيچ جاه و امارت و حکومتی منظور ما نيست، منظور ما عقلمداري و عدلمحوري است، چون ما بر حقّ هستيم و حق، اين دو مطلب را به همراه خود دارد.
قرآن کريم از تعبيرات لطيف و اديبانه کمک ميگيرد تا اين مطلب را به ذائقه انسان نزديکتر کند؛ در تعبيرات روايي از جهل و ظلم به آلودگي ياد شده است، در قرآن کريم از شهادت و شهامت در راه خدا به طيّب و طاهر بودن ياد شده است, گاهي از ذوات قدسي اهل بيت(عليهم السلام) به مطهّر ياد ميکنند[3] و گاهي ميفرمايد کسي که طيّب و طاهر شد، سرزمين طيّب و طاهر, ميوه طيّب و طاهر ميدهد ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾.[4] ما در زيارت اين ذوات قدسي ميخوانيم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»؛[5] شما دو وصف داريد يکي براي خود شماست و ديگر اينکه در سرزميني که شما زندگي ميکنيد؛ آن را هم به وصف خود متّصف کرديد. شما طيّب و طاهر هستيد و در قلمرو طهارت آلودگي راه ندارد؛ سرزميني هم که شما آرميدهايد، آن سرزمين را طيّب و طاهر ميکنيد; يعني امام معصوم وقتي شربت شهادت مينوشد، گذشته از اينکه خودش طيّب و طاهر است، آن عصر و تاريخ را طيّب ميکند؛ آن «مصر» و سرزمين را طيّب و طاهر ميکند؛ آن مردمي را که با او آشنا هستند و راه او را طي ميکنند، طيّب و طاهر ميکند. اگر ما تاريخ حضرت را نگاه کنيم، ميبينيم تاريخ طهارت است؛ چه اينکه اگر تاريخ اموي و مرواني را بنگريم، ميبينيم آلودگي است؛ آنها کساني هستند که جاهليّت «بِأَنْجَاسِ» خود آنها را آلوده کرده است و حسينبنعلي(سلام الله عليه) عنصر طيّب و طاهري است که جاهليّت «بِأَنْجَاسِ» خود، او را آلوده نکرده است[6] و قرآن فرمود اگر سرزميني طيّب و طاهر شد: ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾.
آمدند وجود مبارک حسينبنعلي را با آن وضع شهيد کردند، گرچه آنها عصر خود را آلوده کردند؛ اما در اين طرف, عصر امامت جز طهارت و پاکي چيز ديگري نبود. وقتي از وجود مبارک امام سجاد(سلام الله عليه) در جلوي دروازه شام سؤال کردند که در اين نهضت و مبارزه دو طرفه چه کسي پيروز شد؟ فرمود: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ»؛[7] اگر خواستيد بفهميد چه کسي پيروز شد، هنگام نماز اذان و اقامه بگو، ببين چه کسي پيروز شد! در اذان و اقامه وقتی نام مبارک پيغمبر را ميبريد؛ يعنی مسئله توحيد زنده شد, مسئله وحي و نبوّت زنده شد و همچنين مسئله نماز و صلاح و فلاح زنده شد؛ ما رفتيم با اين نهضت و فداکاريمان دين را زنده کرديم و برگشتيم و مخصوصاً نام مبارک پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) زنده شد، وقتي نام پيغمبر زنده باشد «حُسَيْنٌ مِنِّي»[8] هم زنده خواهد بود.
عقل و عدل، دو ميوه جامعه انسانی
ميوه طيّب و طاهر يک مملکت ميوه عقل و عدل است. ممکن است در کشوري در اثر مساعدتهاي فضايي و هوايي و فصلي، ميوههاي شيريني داشته باشد، لکن اين ميوهٴ آن مملکت نيست؛ ميوهٴ جامعه انساني فقط عقل است و عدل, اگر اين ميوههاي ظاهري معيار بود خداوند در بخشي از آيات نميفرمود بعضي از شهرها بودند که در دو طرف اين شهر باغهاي پرثمر بود ﴿فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ﴾؛[9] ما به حيات اينها خاتمه داديم و اينها را عذاب کرديم، پس معلوم ميشود داشتن ميوههاي شيرين و شاداب مادّي معيار قرآني نيست؛ ميوهٴ يک ملت, عقل آن ملت است و ميوهٴ يک ملت, عدل آن ملت است. اگر بخواهند سالم زندگي کنند، راهي جز پيروي اهل بيت نيست؛ اينها آمدند جامعه را عاقل کنند، البته ثوابهاي فراوان اخروي سر جايش محفوظ است و هر قدمي که انسان براي زيارت آن حضرت برميدارد يا زيارت آن حضرت را از دور ميخواند يا از نزديک وارد حريم حرم مطهّر آن حضرت ميشود، اينها ثوابهاي فراواني دارد که قابل وصف نيست؛ اما نتايج دنيوي اين نهضت آن است که جامعه عاقل و عادل شود.
از بيانات نوراني امام مجتبي که مرحوم کليني نقل کرد اين است که امام مجتبي(سلام الله عليه) فرمود: «کُونُوا أَوْعِيَةَ الْعِلْمِ وَ مَصَابِيحَ الْهُدَی»؛[10] شما چراغ علم و چراغ هدايت باشيد, عالِم باشيد راه خود را ببينيد، چراغ هدايت باشيد و به ديگران هم راه را نشان دهيد؛ اين دو عنصر محوري را حسنبنعلي(سلام الله عليهما) طبق نقل مرحوم کليني بيان کرد که همين دو عنصر را وجود مبارک سيّدالشهداء در خطبهها و نامههای خود چه در مکه، چه در مدينه, چه در بين راه و چه در کربلا بيان کرده است؛ مکرّر در خود کربلا فرمود: مردم آرام باشيد! حضرت قرآن را بر بالاي سر گذاشت و سوار بر شتر شد و به ميدان آمد، طوری که همه فهميدند به قصد جنگ و حمله نيست، چون شمشيري در کار نبود؛ قرآن را بر سر گذاشت و فرمود: ای مردم! در مشرق و مغرب عالَم فرزند دختر پيغمبر غير از من احدي نيست و من هيچ جُرمي هم در اين مملکت مرتکب نشدم؛ نه جرم سياسي دارم, نه جرم فرهنگي دارم, نه جرم اقتصادي دارم, نه جرم اجتماعي دارم و نه جرم ديني؛ ما بدعتي نگذاشتيم, حلالي را حرام نکرديم, حرامي را حلال نکرديم «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِي»،[11] مثل يک مُشت ملخ اينجا جمع شديد و بر کُشتن من اصرار داريد، جُرم من چيست؟! اين جامعه جاهل را که آلوده بود، وجود مبارک حضرت با اين خون پاک و طيّب و طاهر معنوي خود شستشو کرد، امويها و مروانيها را به زبالهدان تاريخ انداخت و آنچه از نهضت اسلامي در ايران اسلامي میبينيد و در ساير کشورها که به لطف الهي زمزمه بيداري آنها به گوش ميرسد، همه اينها محصول فداکاري سالار شهيدان است. بنابراين در زيارتنامه ميخوانيم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ» و در قرآن کريم هم ميخوانيم: ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾؛ ميوه کشور طيّب و طاهر, استقلال و امنيت و آزادي و عقل و عدلمداري است که اميدواريم ذات اقدس الهي همگان را به بهرهبرداري از اين نعمت سالار شهيدان(سلام الله عليه) موفق بدارد. «غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»