21 ارديبهشت 1401 10 شوال 1443 - 43 : 23
کد خبر : ۴۰۸۶۹
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۱
حجت‌الاسلام پناهیان در دومین شب از دهمین سوگوارۀ «هنروحماسه»:
ما باید به صلابت بها بدهیم. زیرا زیرساخت فرهنگیِ حماسه است. این همه انعطاف‌پذیری به لجن‌کشیدن حیات بشر است؛ به لجن‌کشیدن فرهنگ است. جایی که نباید فرهنگمان تغییر کند، محکم باشیم.
عقیق:مراسم دومین شب از دهمین سوگوارۀ «هنروحماسه» با آیین دمام‌زنی آغاز شد که از مقابل درِ دانشگاه هنر تا خیمۀ عزای حضرت اباعبدالله(ع) بود. در میان این آیین، نقالیِ شهادت حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) در فضایی حماسی توسط یکی‌از دانشجویان دانشگاه صداوسیما اجرا شد و سپس یکی‌از دانشجویان دانشگاه هنر با لحنی سوزناک به مداحی پرداخت.

پس از اتمام آیین‌های دمام‌زنی و نقالی، قرائت دعا و نوحه‌خوانی و سپس سینه‌زنی برگزار شد. شعرخوانی «محمدرضا طهماسبی» برنامۀ بعدی هیئت بود و پس از اشعاری که طهماسبی در مدح امیرالمؤمنین(ع) قرائت کرد، کلیپی از «هادی محمدیان» نمایش داده شد.

همزمان با برگزاری مراسم، مهدکودک‌های پسران و دختران فعالیت می‌کردند و فضاسازی مسیر خیمۀ عزا نیز، به‌تناسب، مفاهیم و فضاهایی از حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) را به نمایش گذاشته بودند. فروشگاه محصولات هنری عاشورایی نیز دایر بود.

سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان آخرین بخش از برنامۀ هیئت بود. در زیر خلاصه‌ای از این سخنرانی را خواهید خواند:


انعطاف‌ناپذیریِ بجا، زیرساخت فرهنگیِ حماسه است

بنده بحث خود را ذیل عنوان «فرهنگ حماسه و حماسۀ فرهنگی»، از مقولۀ «انعطاف‌پذیری» شروع می‌کنم. انعطاف‌پذیری مفهوم اخلاقیِ خوب و معقولی است، اما در لغت، نقطۀ مقابل حماسه است. در اصطلاح هم می‌شود گفت که انعطاف‌پذیری، لااقل تاحدی، نقطۀ مقابل حماسه است. حماسه یک لفظ عربی است و به معنای صلابت است. اولین معنایی که برای حماسه می‌آورند، صلابت است؛ یعنی سفتی و محکمی.

یکی‌از مفاهیمی که در علوم تربیتی مطرح است، انعطاف‌پذیری است. می‌گویند شخص باید بتواند متناسب با هر موقعیتی، رفتاری متناسب با آن موقعیت داشته باشد. این حرف تاحدی درست است و می‌شود گفت آدمی که متصلب باشد و نتواند رفتار متناسب با هر موقعیتی را در پیش بگیرد، تربیت نشده و روی خودش کار نکرده است؛ مردی برای همۀ فصول نیست. انعطاف‌پذیری خیلی خوب است، اما بنا نیست مقابل همه انعطاف‌پذیر باشیم. در روایت داریم که اگر کسی باشد که همه با او موافق باشند، او منافق است. چه‌طور می‌شود که دشمن نداشته باشی؟! انعطاف‌پذیری حدی دارد و این سؤال که اصلاً کجا باید انعطاف‌پذیر بود و کجا نه، این‌قدر سؤال مهمی است که کم‌کم باید گفت که چه کسی گفته شاخصۀ تربیت انعطاف‌پذیری است؟ همان‌قدر که شاخصۀ تربیت و یکی‌از اهداف تربیت، انعطاف‌پذیری است، شاخصۀ دیگر این است که فرد اصلاً انعطاف‌پذیر نباشد.

فرهنگ حماسه، چه فرهنگی است؟ فرهنگی است که همان‌قدر که به انعطاف‌پذیری بها می‌دهد، به صلابت بها دهد. چرا باید به صلابت و انعطاف‌ناپذیری کمتر بها بدهیم و بیشتر به انعطاف‌پذیری بها بدهیم؟ فرهنگ حماسه، فرهنگی است که برای انعطاف‌پذیری حد قائل است؛ برای انعطاف‌ناپذیربودن هم ارزش قائل است. نمی‌گوید مطلقاً انعطاف‌پذیر باش. کسانی از ما می‌خواهند مطلقاً انعطاف‌پذیر باشیم که ما را از اول کارمند و کارگر می‌بینند. اگر کارخانه‌داران بزرگ مدرسۀ تعلیم و تربیت بزنند، همین تعلیم و تربیتی می‌شود که الآن در کشور ما و بسیاری از کشورها هست. اروپایی‌ها هم همین‌طور تربیت می‌شوند. برای‌این‌که نوکران خوبی برای اربابان ثروتمند چپاول‌کنندۀ عالم باشند.

آیا موفقیت همه‌اش به انعطاف‌پذیری است؟ مدیران ارشد در جامعه‌ای که بد تربیت شده است، عده‌ای را که انعطاف‌پذیر باشند اتوبوسی با خودشان می‌برند تا بتوانند با آن‌ها کار بکنند. این حرف تاحدی درست است، اما جانم به فدای امیرالمومنین علی(ع) که همۀ جان‌های عالم به فدای او باد، مدیری بود که با اتوبوس نرفت و گفت من با همین‌ها کار می‌کنم. حکومتش 5 سال هم بیشتر دوام نیاورد، اما نام و مرامش تا ابد جاودانه خواهد ماند.


جامعه‌ای که مدیرانش اتوبوسی کار بکنند و انعطاف‌پذیری برایشان ملاک اول باشد و صلابت برایشان هیچ امتیازی نباشد، بعد از سی سال چگونه می‌شود؟ آدم‌های باصلابت کم‌کم به حاشیه می‌روند و بعد [این مدیران] بر سر قدرت به جنگ هم می‌افتند و....

هر چیزی اندازه دارد. اگر انعطاف‌پذیری را یک ارزش مطلق تلقی کنیم، زیرساخت فرهنگیِ حماسه را نابود کرده‌ایم. حماسه، زیرساخت فرهنگی می‌خواهد. دین هم زیرساخت فرهنگی می‌خواهد. یکی‌از زیرساخت‌های فرهنگیِ دین، حیاست؛ به‌حدی‌که انبیای الهی می‌فرمایند که «إذَا لَمْ تَسْتَحِ فَاصْنَعْ مَا شِئْت». به‌فرمودۀ پیامبر گرامی اسلام، این مشهورترین حدیثی است که از همۀ انبیای الهی باقی مانده است و مثل ضرب‌المثل، در همۀ دوران‌های جاهلیت و نبودنِ پیامبران، این یکی باقی مانده است؛ یعنی اگر حیا نداشتی، هرکاری دلت می‌خواهد بکن؛ یعنی دیگر نمی‌توان [برای چنین شخصی] کاری کرد. حیا زیرساخت فرهنگی دین است، زیرساخت فرهنگی حماسه چیست؟ صلابت. در فرهنگی که انعطاف‌پذیری ارزش مطلق باشد، نمی‌توان حماسه ساخت. باید به صلابت بها داد! اگر همه بهره‌ای از انعطاف‌ناپذیری داشته باشند، اتفاقی که می‌افتد این‌است‌که بعضی‌ها که غُدبازی درمی‌آورند، نمی‌توانند به همه زور بگویند. اگر دو نفر غُد در میان هزاران نفر انعطاف‌پذیر باشد، همۀ آن‌ها را سرکیسه می‌کنند؛ استثمار و استعمارشان می‌کنند. زیرا هیچ‌کدام از آن‌ها بلد نیستند غُدبازی دربیاورند.

آقا امیرالمومنین علی(ع) با جمعی برای وضوگرفتن ایستاده بودند. یک نفر مدام هل می‌داد. آقا امیرالمومنین برخوردی اخلاقی با او کردند: یقه‌اش را گرفتند و بلندش کردند و روی زمین کوبیدند. بعد فرمودند این کار را کردم تا دیگر کسی را هل ندهی. صلابت هم چیز خوبی است. یکی از ویژگی‌های فرهنگ حماسه، صلابت است. فرهنگ غرب اکنون به اوج انعطاف‌پذیری رسیده و از حماسه خیلی دور شده است.

ما باید به صلابت بها بدهیم. زیرا زیرساخت فرهنگیِ حماسه است. فرهنگ هر چیزی، زیرساخت‌های آن چیز را درست می‌کند: فرهنگ دین، زیرساخت‌های دین و فرهنگ حماسه، زیرساخت‌های حماسه را می‌سازد. حماسه، فرهنگی دارد و آن این‌است‌که از اول کمی سفت باشیم.

به فرهنگ دست‌زدن توفیق بزرگی است. فرهنگ بستری برای پذیرش دین است. قرار بود چند نفر را اعدام کنند. از دشمنان بودند و می‌خواستند پیغمبر اکرم(ص) را اسیر یا ترور کنند. خدا به جبرئیل امین دستور داد که این یکی را اعدام نکنید. آن شخص خیلی هم قلدر بود، گفت چرا مرا اعدام نمی‌کنید؟ من آمدم شما را بکشم. پیامبر(ص) فرمود خدای ما می‌فرماید خیری در تو هست: تو عادت داری پنهانی به فقرا کمک می‌کنی. گفت کسی از این کار من خبر نداشت... مسلمان شد. این همان زیرساخت فرهنگیِ آماده برای دین است. [شخص] چاقوکش و عرق‌خور است، اما نامردی نمی‌کند؛ نامرد نیست. به روضۀ ابوالفضل‌العباس(ع) می‌رود و می‌گوید او مرد است. بعد کم‌کم با ابوالفضل‌العباس(ع) تغییر پیدا می‌کند.

بعضی‌ها به‌دلیل فرهنگشان هیچ نسبتی با دین ندارند. آن‌هایی که فرهنگ ما را نابود می‌کنند و فرهنگ حیوانی را به ما تلقین می‌کنند، می‌خواهند نسبت‌های ما را با دین که قدرت‌آفرین و سعادت‌آفرین است، از بین ببرند. آن‌ها حواسشان هست که چه می‌کنند: زیرساخت‌ها را از بین می‌برند. کسی که می‌گوید نباید در کلاس اول ابتدایی بنویسید «بابا آب داد... بابا نان داد»، زیرا مردسالاری را در خانه به‌وجود می‌آورد و با این «بابا آب داد» زیرساخت درست می‌کنید، راست می‌گوید. او این را فهمیده است. این بحث را در روانشناسی آلمان تجربه کردند که برای این‌که مردم آلمان مرید هیچ پیشوایی نشوند، باید پدرسالاری را در خانواده‌ها از بین ببرند. راه‌های آن را هم نوشتند. با بازی زیرساخت فرهنگی درست می‌کنند... .

دین، زیرساخت فرهنگی می‌خواهد. در فرهنگ هر ملتی عنصر فداکاری باشد، آن ملت با کربلا راحت‌تر انس می‌گیرند. فرهنگ، زیرساخت دین است. عناصر فرهنگی باید درست باشد، ربطی هم به دین ندارد. دین کمک و راهنمایی می‌کند، اما می‌شود با ادبیات غیردینی هم فرهنگ را درست کرد. فرهنگ آن‌قدر مهم است که پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید تا وقتی که لباس و غذای امت من مثل کفار نشده، رو به سعادتند. از وقتی لباس و غذایشان مثل کفار شد، رو به بدبختی خواهند رفت. اسلام گفته حرام نخور؛ قورمه‌سبزی و قیمه بودنش را که نگفته است. وقتی در فرهنگ تو قورمه‌سبزی بوده، غذای خودت را راحت عوض نکن. غذای غربی که مریضت هم می‌کند. حالا مثلاً جایی آشی می‌پزند که با طبع ما ایرانی‌ها می‌سازد. اما تو هرچه مال آن طرف آب است، شیرجه می‌روی! این همه انعطاف‌پذیری به لجن‌کشیدن حیات بشر است؛ به لجن‌کشیدن فرهنگ است. جایی که نباید فرهنگمان تغییر کند، محکم باشیم.

امیرالمومنین(ع) دربارۀ خوبانی می‌فرمایند که «واشوقا» و «واحسرتا» که این‌ها را ببینم؛ چقدر دلم گرفته که این‌ها را ببینم، گریه می‌کنم که این‌ها را ببینم... تعابیر عجیب و غریب در این روایت هست. وسط این روایت، شخصیت این خوبان را تعریف می‌کنند. در یک قسمت آمده: «صُلَّبٌ صِلابٌ أَصْلَبُ مِنَ الْجِبال»: این‌ها آدم‌های محکم و استواری هستند، محکم‌تر از کوه. بعد می‌فرمایند با تیشه می‌شود کمی از کوه را کَند، اما هیچ‌چیز از این‌ها را نمی‌توان کَند. این زیرساختِ فرهنگ حماسی است.


منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: