عقیق: (۱) مرحوم شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه میگوید: در کربلا، روز عاشورا خدا برای تشنگان چهار سقا قرار داد.
سقای اول: حضرت خاتم الانبیاء، محمدبن عبدالله و شاهد این قسم قول علی اکبر (ع) است. که عرض کرد: بابا، این جدم پیامبر (ص) است که مرا سیراب میکند.
سقای دوم: حضرت حسین (ع) بود که خودش سقای این تشنگان بود.
سقای سوم این تشنگان، «العظیم المراس، المکین الاساس، ابوالفضل العباس (ع) بود.
سقای چهارم: چشمهای دوستان بود.
ابوالقربه، ص۱۰۸
***
(۲) اصابت تیر به چشم مقدس حضرت ابالفضل (ع)
مرحوم سید محمد ابراهیم قزوینی متوفای سال۱۳۶۰ هجری در صحن مطهر حضرت عباس (ع) امام جماعت بود و مرحوم آقا شیخ محمد علی خراسانی متوفای سال ۱۳۸۳ هجری که واعظی بینظیر بود، بعد از نماز ایشان به منبر میرفت.
یک شب مرحوم واعظ خراسانی مصیبت حضرت ابالفضل (ع) را خوانده و از اصابت تیر به چشم مبارک آن حضرت یاد کرده بود، مرحوم قزوینی که سخت متاثر شده و گریه کرده بود به ایشان گفته بود چنین مصیبتهای سخت را که سند خیلی قوی هم ندارند را چرا میخوانی؟
مرحوم قزوینی شب در عالم رویا به محضر مقدس حضرت ابالفضل (ع) مشرف شده و آقا حضرت ابالفضل (ع) خطب به ایشان فرموده بود، سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟ پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید دشمن مرا تیر باران کرد در این زمان تیری به چشمم رسید هرچه سرم را تکان دادم تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانوها را بالا آوردم خم شدم که به وسیله دو زانو تیر را از چشم بیرون بکشم، ولی دشمن با عمود آهنین به سرم زد.
چهره درخشان قمربنی هاشم (ع) ج۱ص۲۳۵
***
(۳) شیخ کاظم سبتی و مصیبت حضرت عباس (ع)
صاحب کتاب مقتل الحسین (ع) مینویسد: دانشمند بزرگ شیخ کاظم سبتی برای من نقل کرد که: یکی از علمای برجسته و مورد اطمینان نزد من آمد و گفت: من رسول و فرستاده حضرت قمربنی هاشم (ع) هستم و افزود: من آن حضرت را در خواب دیدم، به من فرمود: چرا شیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمیخواند؟ عرض کردم: من همواره میشنوم که شیخ کاظم، مصیبت شما را میخواند. فرمود: به شیخ کاظم بگو این مصیبت را بخوان و بگو هرگاه سوار کاری از پشت اسب بر زمین سقوط کند و دستهایش قطع شده باشد، چگونه و با چه سختی به زمین برخورد خواهد کرد.