04 مهر 1401 1 (ربیع الاول 1444 - 59 : 00
کد خبر : ۴۰۷۰۰
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۹
شاید شما نیز در اطراف خود گَه گاه افرادی را دیده باشید که پیوسته در جست و جوی مجالس با شکوه و پر جمعیت عزاداری امام حسین (ع) در بحبوحه ماه محرم می باشند و در این بین مجالسی را که گاه با کمترین امکانات برگزار می شود ناخواسته مورد کم لطفی قرار می دهند، اما این افراد باید بدانند که هیچ فرقی به لحاظ معنوی میان این مجالس وجود ندارد.
عقیق: دانشمند محترم حاج شیخ مهدي تاج لنگرودي نقل نموده است: یکی از دوستانم حجت الاسلام آقاي ام ثیلی نقل کرد که در مسجد صاحب الزمان (ع) واقع در خیابان هلال احمر، چهار راه عباسی، پاي منبر آقاي حاج میرزا علی محدث زاده بودم، که ایشان بر فراز منبر فرمود: یکی از واعظان مشهور تهران، عصر روز آخر ذي الحجه از منزل بیرون آمد که شب اول محرم به منبرهاي دهه عاشورا که وعده داده بودبرود اما در جلوي در وسط هاي کوچه پیرزنی آمد و گفت: آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم، لطفاً تمام شب ها را تشریف بیاورید و براي ما روضه بخوانید.
واعظ گفت: من وقت ندارم.
پیرزن گفت: هر وقت از شب که به منزل برگشتید، تشریف بیاوید اگر چه به اندازه چند دقیقه باشد!
واعظ با کمال خونسردي و بی میلی جواب مثبت داده و گفت: می آیم.
شب اول محرم که دیر وقت از روضه برگشته بود به همان منزل رفت پرچم سیاه کوچکی دیدي که بالاي در آویزان است روي پرچم «سلام بر حسین شهید» نوشته شده بود.
چون در باز بود، با گفتن یک «یا الله» وارد شد .وي را به درون اطاقی راهنمایی کردند. دید سه یا چهار زن چادر مشکی بسر نشسته اند و چون صندلي نداشتند، خشت و آجر را بر روي هم گذاشته اند تا به عنوان منبر، از آن استفاده شود.
واعظ روي منبر نشست و بعد از خطبه، چد جمله از فضائل حضرت سید الشهداء، گفت و روضه خواند و زن هاي حاضر در مجلس گریه کردند و با جمله « ادامه « صلی الله علیک یا اباعبد الله» و دعا کردن، به مجلس خاتمه داد. این کار تا چند شب ادامه داشت، ولی شب پنج یا ششم، وقتی از مجالس مهم شهر برگشت، با خود گفت: خوب است امشب منزل پیرزن را نادیده انگاشته و نروم! پس او به منزل خود رفت و شام خورد و به درون بستر رفت که بخوابد. به محض آنکه خوابید، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا را در خواب دید و خدمت آن حضرت عرض ادب کرد. ولی آن مخدره و بی بی دو عالم نسبت به واعظ، بی اعتنا بودند!
واعظ لرزید و گفت: مگر از من خطایی سرزده است که این گونه به من بی مهر هستید؟
حضرت فرمودند: چرا آن پیرزن را منتظر نگهداشتی و نرفتی؟
واعظ از خواب برخاست وبه سرعت لباس پوشید و به مجلس پیرزن رفت و پس از رسیدن مشاهده نمود، پیرزن دم در ایستاده است و به راه نگاه می کند و به محض آنکه آقا را دید، گفت: چرا اینقدر دیر کردي؟ واعظ که قلبش می تپید و از چشمانش اشک می بارید، چیزي نگفت و به دورن منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت. ایشان خوب فهمید که هر جا روضه امام حسین (ع) هست، آنجا صاحب عزاء حضرت فاطمه زهرا هستند.



پی نوشت ها:
1-باقي اصفهاني، محمدرضا. آثار و برکات حضرت امام حسين (عليه‌السلام): 39.
2- نجاتی نارنجکلی، عبدالله. صد زن صد داستان: 19.
منبع:قدس
211008
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: