عقیق:از دشت پربلا و مکانش که بگذریماز ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم یک راست می رسیم به طفل سه ساله ایاز انحنای قد کمانش که بگذریم از گم شدن میان بیابان کربلایا از به لب رسیدن جانش که بگذریم تازه به زخم های کف پاش می رسیماز زخم های گوش و دهانش که بگذریم حتی زنان شام به حالش گریستنداز حال عمه ی نگرانش که بگذریم خیلی نگاه حرمله آزار می دهداز خاطرات تیر و کمانش که بگذریم با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کننداز گوشواره های گرانش که بگذریم دروازه کودکان بدی داشت لااقلاز ازدحام پیر و جوانش که بگذریم در مجلس یزید زبانش گرفته بوداز حرف های سخت و بیانش که بگذریم حالا به گریه کردن غساله می رسیماز دستهای زجر و توانش که بگذریم... ( السلام علیک یا بنت الحسین علیه السلام ) منبع:فردا