مرتضی امیر اسفندقه گفت: امام حسین(ع) زبانم لال سوژه نیست، سوره است و باید تلاوت شود. سوژه نیست که دستمان بگیریم و مضمونی بسازیم برای شعرمان. امام حسین فیلم نمیشود چون واقعیت است. امام حسین استعاره نمیشود. تشبیه نمیشود.
عقیق: موضوع نوآوری در شعر عاشورایی و ماندگاری این گونه از اشعار موضوعی است که این روزها ما آن را از شاعران مختلف کشورمان میپرسیم و هر یک به نوعی به این سوال پاسخ میدهند.
مرتضی امیری اسفندقه شاعر و منتقدی است که از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کرد و سخنان او درباره نوآوری در شعر عاشورایی و راز جاودانه شدن بعضی از این اشعار به صورت یادداشتی شفاهی منتشر میشود:
**حماسه حسینی به هیچ شعر و شاعر احتیاج ندارد
حماسه حسینی بی شعر و با شعر جاودانه است. این حماسه برای ماندگاری نیاز به هیچ چیز خارج از خودش ندارد. یعنی اگر هزار سال دیگر بیاید تا هستی، هستی است، حماسه حسینی زنده است. تازه است. باطراوت است. جاودانه است. احتیاجی ندارد به هیچ شعر و شاعری که بخواهد آن را جاودانه کند.
از این طرف، ماجرا بر اصل است. یعنی این حماسه حسینی است که به شاعر مدد میرساند. شاعر نمیتواند هیچ مددی به حماسه حسینی برساند، چون آن حماسه قائم به ذات خود است. ذاتا جاودانه است. اصلا آن جاودانگی یک بار تمام عیار خودش را در این دنیا نشان داد. قیامت یک بار تمام قد خودش را نشان داد چه در این دنیا و چه در آن دنیا. این حماسه همچنان جاری و جاودانه است.
امکان دارد یک روز در آمریکا به جگر یک نفر بزند و محرمیاش کند، یک روز در آفریقا و یک روز در کانادا کسی محرمی شود. اما در ایران الحمدلله این حماسه با شیر مادر وارد خون ما شده است. معرفت ما نسبت به این حماسه از طریق شیر مادر است نه از طریق کتابها.
**ما از کتابها امام حسین را یاد نگرفتیم
ما از کتابها امام حسین را یاد نگرفتیم. مادرمان شیرمان داده و روضه خوانده است. بلندمان کرده و گفته یا حسین. نشانده ما را و گفته یا ابوالفضل. ما بیمه ابوالفضل بوده و هستیم تا ابد. زندگی ما بیمه این بزرگان بوده است. هستی اصلا به طور کلی وامدار حماسه حسینی است اگر حماسه حسینی نبود، عزت نبود. افتخار نبود. ناموس نبود. رفاقت نبود. انقلاب نبود. هیچ چیز نبود.
بنابراین ما شاعران مثلا، نویسندگان مثلا، هنرمندان مثلا نباید فکر کنند قدمی برای امام حسین برداشتهایم که شعری گفتهایم یا فیلمی بازی کردهاند. این قدم را برای خودشان برداشتند و دو دیگر اینکه امام حسین برای اینها قدمی برداشته است و این همیشه است نه محرم به محرم بلکه لحظه به لحظه اتفاق میافتد و این واقعهای است که واقعیت دارد و واقعهای که واقعیت دارد، جاودانه است.
**یک شاعر باید تمام یزیدهای درونش را سر ببرد
کسانی که شعرشان درباره امام حسین(ع) ماندگار میشود دلیلش این است که حتما آن فرد لیاقت بیشتری داشته است. آیینهتر و صیقلیتر بوده است. بیرون نیامده بگوید حسین حسین و در درون یزید یزید باشد. یعنی یک شاعر باید تمام یزیدهای درونش را سر ببرد. هرچه یزید در درونش دارد باید سر بریده و بیرون افتاده شود. شعری که نشان از امام حسین دارد، هیچ نسبتی با یزید ندارد اصلا به هیچ عنوان. یزید در فرهنگ ایرانی و اسلامی و در فرهنگ خلقت منفور است. یزید یعنی زیاده خواهی، یزید یعنی حرص ، یزید یعنی آز، یزید یعنی نامردی، یزید یعنی ناجوانمردی، یزید یعنی پررویی، یزید یعنی غصب، یزید یعنی بیرحمی، یزید یعنی بیخدایی. شاعری که اینها ندارد یعنی یزید ندارد. آز ندارد. حرص ندارد. ناجوانمردی ندارد. وقتی شعر میگوید شعرش بیشتر به دل مینشیند چون شعرش از یزید خالی است و بوی یزید نمیدهد. شعر امام حسینی فقط بوی امام حسین میدهد.
**امام حسین(ع) سوژه شعر نیست، سوره است
حرص و خشم و شهوت و زیاده خواهی و آز و طمع و بیرحمی و خودبرتربینی همهاش مرض است و یزید است. شعری که از اینها تهی است امام حسینیتر است و بیشتر به دلها مینشیند. مردم هم بیشتر زمزمهاش میکنند و بیشتر دوستش دارند.
امام حسین (ع) زبانم لال سوژه نیست، سوره است و باید تلاوت شود. سوژه نیست که دستمان بگیریم و مضمونی بسازیم برای فیلم یا شعرمان. امام حسین فیلم نمیشود چون واقعیت است. امام حسین استعاره نمیشود. تشبیه نمیشود. شبیه هیچ چیز نیست که شاعر او به کسی دیگر یا چیز دیگر شبیه کند. امام حسین خودش است. خود خود خودش است تا شاعری فکر کند تشبیهی عالی برای امام حسین بیاورد. امام حسین سوره و آیه است نه سوژه. دیده و تلاوت میشود.