عقیق:قرار بود با حاج سعید حدادیان گپ و گفتی جامع از کودکی، جوانی، سالهای خون و حماسه، دانشگاه تهران و .. داشته باشیم؛ اما همین که در اولین سالگرد پدرشان در منزلش حاضر شدیم، از دغدغه های مهمتری سخن گفت که حتما باید در طلیعه محرم الحرام مطرح می شد. لذا پای حرفهای او نشستیم. حرفهایی که به قول خودش برای الان نیست و مدتهاست منتظر فرصتی بوده تا آنها را مطرح کند. او در صحبت های خود -به جز یکی دو مورد- وارد مصادیق نشد و کلی سخن گفت. آنچه مقابل دیده گان شماست، گفتگو با این مداح دلسوخته اهل بیت(ع) است.
در حوزه تبلیغات و رسانه در چند سال اخیر با رشد خیره کننده ای مواجه بودیم
در دو دهه اخیر، به ویژه در 10 سال اخیر، رشد رسانه ای جامعه بشری به حدی رسیده که، آنچه در پستوهای مردم می گذرد، به یکباره در آنتن جهانی پخش میشود. چندی پیش بود که در یکی از میادین شمال غرب تهران، دو نفر با هم دعوا کردند که یکی دیگری را کشت، ساعتی نگذشته بود که دیدیم این اتفاق در خارج از کشور بازتاب پیدا کرد.
حال مسئله ای پیش می آید و آن این است که برخی از روش ها در عزاداری و برخی از نمادهای عزاداری، در قومیت و بومیت و در یک جغرافیای ویژه تعریف خود را دارد و مجموعه این ها فرایندی است که مملو از جذابیت هاست؛ اما وقتی قرار شد این مطلب در عرصه جهان اسلام و عرصه جهان بشریت پخش شود، در اینجا الزاماتی را برای ما به وجود خواهد آورد.
ممکن است برخی مطالب در جامعه ما تعریف واحدی داشته باشد؛ اما همین مطلب در یک جامعه و جغرافیای دیگر که صاحب تاریخچه دیگری است و فرهنگ دیگری دارد، تعریف دیگری پیدا کند. وای بر آن زمانی که تعریف معکوس پیدا کند.
من یک مثال می گویم که مصداق آن کاملا روشن است، آن هم مسئله قمه زنی است، اشخاصی که قمه می زدند، در ذهن خودشان قمه زدن را حرکت مثبتی در عزاداری می دانستند، این طور نبود که تعریف جامعی را از آن نداشته باشند. آنها این حرکت را یک مانور نظامی می دانستند. کسی که قمه می زد و با نگاه مثبت این کار را می کرد، اعتقاد داشت که با حرکت خود اعلام می کند که من این قمه را می زنم که اعلام کنم برای امام حسین (ع) چیزی به عنوان درد در عرصه رزم برای امام حسین(ع) نداریم؛ این برای آن فضاست که یک فرد قمه می زند و می گوید که درد برای من مهم نیست.
اما برادر من، امروز این تعریف از قمه زنی شما در جهان بشریت موضوعیت ندارد، بلکه عکس این است و یک تعریف معکوس است. بدین معنی که جریان اسلام ستیزی راه انداختند. از طالبان گرفته و القاعده تا به داعش رسیده اند. چرا جامعه به اینجا رسیده است؟ چرا زمان شاه این اتفاقات رخ نداده بود؟ چون در جهان حالت انقلاب به این شکل نمی دیدیم.
بعد
از انقلاب اسلامی، جهان به این نتیجه رسیده است که دستگاه امام حسین (ع)
انقلاب آفرین است. مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره)
قرار ملاقاتشان با مردم همیشه در حسینیه بوده است. از این حسینیتر چه چیزی می
خواهید. مردم هر زمان خواستند که امام خمینی(ره) را ببینند، گفتند که به خانه امام
حسین(ع) برویم و امام خمینی(ره) را ببینیم. در رابطه با مقام معظم رهبری هم به
همین شکل بوده است. زندگی مقام معظم رهبری در حسینیه است، صدور پیام ایشان از
حسینیه است، من گاهی اوقات غمگین می شدم و می گفتم که حدیث از سید الشهدا (ع) کم
است، بعد با خودم گفتم این ها شاگردان امام حسین(ره) هستند، و منبعث از سیدالشهدا
صحبت کردند، اگر حسین بن علی غریب بود، و حدیث کمی از ایشان رسیده است، انقلاب ما
عرصه ای به این شکل گذاشته است. از حسینیه جماران و حسینیه امام خمینی، چه مقدار
زمینه انقلابات اسلامی و بیداری اسلامی فراهم آمده است.
وقتی در اینترنت شیعه را جستجو می کنیم نتیجه فقط
قمه زنی است
بچه ها می گفتند که ما وقتی در اینترنت شیعه را جستجو می
کنیم نتیجه فقط قمه زنی است. ولی وقتی اهل سنت را وارد می کنیم، عکس های نماز می
آید، به نظر من این یک جریان است.
این که می بینیم در اتحاد جماهیر شوروی تمام تظاهرات و
تجمعات غیر از قمه زنی ممنوع بود، بدون دلیل نیست. آن ها می دانستند که اگر این
افراد بیایند و قمه بزنند، مردم مدرن به این نگاه کنند، چون حال و هوای قمه زنی را
نمی دانند. آنها برای امام حسین گریه می کنند و رجز می خوانند و قمه می زنند، ولی
کسی که این صحنه را می بیند، فقط خون را می بیند و مشمئز می شود.
تازه می فهمیم که حضرت آقا در قضیه قمهزنی تا کجا
را دیده بودند
چند نفر مرد سراغ دارید که با دیدن خون حال آن ها دگرگون می شود، درصد کمی از خود شیعه ها در عزاداری ها اهل قمه زنی بودند و درصد قابل ملاحظه ای با این کار مخالف هستند؛ لذا برخی هم اگر این کار را می کنند در خفا انجام می دهند تا مشکلی پیش نیاید، در مکانی خلوت و نه در ملاء عام. حضرت آقا این کار را نفی کردند و مراجع هم تایید فرمودند، و ما هر مقدار که می گذرد می فهمیم که حضرت آقا تا کجا را دیده بود. چون دشمنان می خواستند از قمه زنی ما برای اسلام ستیزی سوء استفاده کنند، تولید اسلام هراسی کنند به جای جذب به اسلام.
سید محسن امین گفته بود که "قمهزنی حرام است"، برخی از علما در نجف ناراحت شده بودند، برخی گفتند که ما با او کاری نداریم و برخی گفتند که می خواهند او را ببینند و با او صحبت کنند. او هم رفته بود و توضیح داده بود "من یکسال روی مسیحیت کار می کنم آنها هم به شیعه تمایل پیدا می کنند؛ ولی نزدیک عاشورا و قمه زنی که می شود دیگر آنها رها می کنند."
شما فکر می کنید ماموریت داعش چیست، ماموریت آن ها این است که کاری کنند که مردم از اسلام متنفر شوند. ما باید جهان اسلام را ببینیم، شما نمی توانید بگویید که من در فلان نقطه شهر زندگی می کنم و با کسی کار ندارم، اینطور نیست، برنامه شما در چشم دنیا است، دنیا در حال مشاهده است، برای آن چه حرفی دارید.
حال
اگر حرف های خوب شما در آن جا تعریف معکوس دارد باید از بعضی از حرف ها چشم پوشی
کنید، ما می خواهیم این را بگوییم. از این منظر که بنگریم باید به جذابیت ها
بیفزاییم و از دافعه ها بکاهیم. برخی از اعمال ما ممکن است در جامعه بشریت و جهان اسلام
دافعه داشته باشد، باید این ها را حذف کنیم. برخی با این استراتژی که گفتم به جای
این که خوبی ها را حفظ کنند و بدی ها را حذف کنند، میخواهند از ریشه قطع کنند.
عدهای به ظاهر روشنفکر اما تیرهدل با اصل
سیدالشهدا(ع) مخالف هستند
همیشه ما عده ای به ظاهر روشنفکر تیره دل داریم، که با
اصل و اساس و وجود سیدالشهدا(ع) مخالف هستند، آن ها می خواهند بزنند، برای این کار
و برای این مطلب خود من خیلی کار کردم، من قائل بر این معنا هستم که بخشی از جامعه
توده ها هستند، یک بخشی از جامعه فرهیخته ها هستند.
باید مراقب عزاداری های قومی و بومی باشیم. عزاداری های بومی - قومی و هنرهای مقدسی دست به دست هم داده تا این سبک به وجود بیاید. نباشد که قومیت ما را خدشه دار کنند. نکند که تبر به اصل و ریشه ی عزاداری های قومی ما بزنند. از سالهای قبل و حتی قبل از انقلاب سینه زنی در بوشهر و آبادان و خرمشهر و تنگستان، مدل سینه زنی یک شکل مخصوصی است، حال اگر شخصی بر این سینه زنی اسم گذارد و بگوید که این رقص است یا سینه زنی، با این توهم جلو بیاید، این فرد می خواهد اصل و اصول و ریشه این منطقه را بزند. این نیست که شما بگویید که هیچ کس حق ندارد مانند بوشهری ها سینه بزند، خدا به این کارها راضی نیست.
به طور مثال برخی از اقوام در عزا و عروسی کِل می کشند. فرض کنید ما الان جشن گرفتیم - با توجه به اینکه حضرت آقا می فرمایند که مولودی های شما مانند عزاداری هایتان است، به این معنی که آن را طرب انگیز کنید- حال می خواهیم این کار را انجام دهیم، موسیقی که جزو ابزار کار ما نیست، بلکه ما می توانیم از همین شعرها و سرودها استفاده کنیم، حال شخصی کِل هم می کشد، همین کِل کشیدن که ما در عروسی و جشن های خود داریم. به محض اینکه این کار انجام می شود دوباره عده ای انتقاد می کنند که چرا در جشن کِل می کشید. در ایران و کشورهای عربی کِل کشیدن در جشن ها بوده است، ما شادی خود را با کِل کشیدن نشان می دهیم.
خود من هم این کار را بلد نیستم، من یک ضربه که به سینه ام می زنم دچار مشکل می شوم، صدایم می گیرد، من اصلا نمی توانم سینه بزنم، لذا مجالسی که سینه زنی دارد بر شخص من مصداق پیدا نمی کند، می خواهم بدانید این موضوع، مشکل من نیست، ما در دنیایی هستیم که لحظه به لحظه اتفاق رسانه ای جدیدی در آن رخ می دهد، این مطلبی که به شما می گویم طوری نیست که با مشورت سایر مداحان حل شود، باید به آن یک نگاه کلی کرد. این کار باید انجام شود، اما منجر به حذف هنرهای قدسی و بومی عزاداری ما نشود، اصالت ها و سنت ها تخریب نشود، ما باید کاملتر شویم، نه به سمت نقصان برویم.
برخی مدام بر طبل اختلاف روحانیون و علما با
مداحان می کوبند
یکی از مهمترین توطئه ها این است که همواره برآنند که
بین طبقه مداحان با طبقه خیلی بالاتر از آن ها یعنی علما اختلاف بیندازند. درشت
بنویسید که ما نوکر علما هستیم. جایگاه ما جایگاه تعارض با علما نیست. ما سرباز
علما هستیم. هیچ کدام از افرادی که من به عنوان
ذاکر اهل بیت شناختم، هیچ کدام نه تنها تعارضی با ساحت عزیز سلسله روحانیت ندارند،
بلکه تمام این ها عاشق این سلسله هستند و هر کسی از علما با تقواتر و نورانی تر
بوده او را بیشتر دوست داشتند. این یک توطئه است. مگر ما در حال حاضر چند مداح
داریم که مجلس دارند که آن هم لطف خدا به آن هاست. این در مقایسه با منابر عظیم
علما خیلی نیست، چون ما در حال حاضر علمایی داریم که در حد 50 نفر هستند، وقتی
بالای منبر می روند جمعیت های کلان نزد ایشان می آیند، ضمن این که ما بیش از 100 نماز
جمعه داریم، کجا برنامه هفتگی ما به اندازه یک نماز جمعه شهر کوچک جمعیت دارد، این
ها توطئه است، جمعیت ما به پای هیچ نماز جمعه ای نمی رسد، جمعیت ما به پای منبر
علمای بزرگ نمی رسد، اگر هم روزی برسد، یقین بدانید که در خواندن ما علم علما
تزریق شده که این جمعیت آمده اند.
ما بدون علما نمی توانیم زندگی کنیم، راه را بلد نیستیم و اصلا کور هستیم، هادی ما علما هستند، این ها صالح هستند که لباس پیامبر را بر تن کرده اند، وگرنه من گناهکارم، ما به علما چسبیده ایم، تا کور شود هر آن که نتواند دید.
نمی توانند رابطه بین ما و این بزرگان را خراب کنند، وقتی می توانند بین دو نفر دشمنی ایجاد کنند که آن ها با هم مساوی باشند، ولی ما کی با آن ها مساوی هستیم، ما خاک پای علما هم نیستیم، ما سرباز علما هستیم. این حرف هایی را که می زنم از روی چاپلوسی نمی گویم، ما به آن ها عشق می ورزیم؛ این در وجود ماست. من در وصیتنامه خود در جنگ نوشتم، آرزو داشتم تا طلبه شوم، آرزو داشتم تا فرزندانم طلبه شوند. ما گرد نعلین طلبگی را با عالم عوض نمی کنیم. درست است که امام(ره) فرمودند، ای کاش که من پاسدار و بسیجی بودم، اما از این طرف هم هست، همه بسیجی ها و همه پاسدارها خاک نعلین پای امام خمینی(ره) را با عالم عوض نمی کنند؛ چون امام خمینی(ره) به ما امام حسین (ع) را نشان داد و ما آثار و برکات آن را هم دیدیم.
در برخی مجالس از علما استفاده نمی شود!
اصلا این طور نیست، شما در جلسات ما و علما را توجه
کنید، ما همیشه زیر سایه علما بوده ایم. حتی در نسل بعد ما هم این نکته صادق است،
به طور مثال آقای هلالی، یک هفته در درب منزل یک عالم می نشیند تا او را به مجلس
خود دعوت کند، سایرین هم همینطور هستند، که چه کسانی را دعوت می کنند، گاهی
مجتهدین را دعوت می کنند، من نمی دانم این صحبت ها از کجا به وجود می آید. اگر یک روحانی
برجسته مداح را قابل بداند و به او قول دهد، مداح بسیار خوشحال می شود.
اصلا
مسئله چیز دیگری است. ما واعظ به تعداد کافی نداریم. به قدر لازم هم نداریم. برخی
از حرف ها را نمی توانیم جواب دهیم. نماز در جمهوری اسلامی ایران فوق العاده
پیشرفت کرده است، فوق العاده از کمیت و کیفیت برخوردار شده است. به جز مساجد، تمام
ادارات و مدارس امام جماعت می خواهند، سر ظهر که می شود امام جماعت نیست، من در
نهاد رهبری بودم، رئیس کل نهاد رهبری به من گفت که من 400 روحانی کم دارم، دانشگاه
های ما برای نماز و اقامه 400 روحانی کم دارند، یعنی روحانی و منبری کم داریم.
شما اگر خوب نگاه کنید، روحانی که به مجلسی قول نداده
باشد پیدا نخواهید کرد، ما روحانی کم داریم. ما در محله های مختلف چندین و چند
هیات داریم، از کجا برای آن ها روحانی پیدا کنیم، این هیات ها مداح هم ندارند.
البته اشتباهی وجود دارد و این است که هر کسی که بلندگو به دست می گیرد، مداح خطاب
می شود، به این شکل نیست، بالاخره همانطور که وقتی بزرگان عمامه بر سر طلاب می
گذارند، مداح هم باید تحت تعلیم چند بزرگتر قرار گیرد، و بعد بخواند. همین افراد
هستند که مشکل ساز شده اند، در هر محله ای هر کسی که صدای خوبی دارد، چند خط شعر
از مداحی بر می دارد که ممکن است اشتباه هم کند، این کار مردمی است، ما توقع
نداریم که در هر کوچه ای یک مداح حرفه ای باشد، کمااینکه توقع نداریم در هر محله
ای بتوانیم یک روحانی خبره و اهل فن پیدا کنیم. وگرنه روحانی معزز و بزرگ که ما در
سایه آن رشد پیدا کردیم و به امید خدا به فضل رسیده ایم، آقایان بزرگواری بودند از
نسل گذشته مانند آقای شجاعی، آقای انصاریان، آقای صالحی خوانساری، آقای حق شناس،
آقای خوشوقت، آقا مجتبی تهرانی و ...برای مثال آقا مجتبی تهرانی منبر هم داشتند،
ما به آن جلسات می رفتیم. بیش از 40 جلسه ایشان راجع به مرگ صحبت می کردند، مردم
از این جلسات و منابع استفاده می کردند، جمعیت زیادی در مسجد جامع برای گوش دادن
به صحبت های ایشان می آمدند.
میخواهند انتقام حبس آقای موسوی و کروبی را از
مداحان بگیرند
اما برخی از افراد مغرض و دشمن مداح ها را هدف گرفتهاند،
علت آن هم این است که آن ها در فتنه رفوزه نداشتند، انتقام حبس آقای موسوی و کروبی
را می خواهند از مداحان بگیرند، این افراد از جایگاه خود حرفشان را مستقیم نمی زنند،
به کسانی که کنار ما و بالاتر از ما هستند تزریق می کنند، اتفاقا با این که حرف
ضعیفی دارند ولی قلم های آن ها قوی است.
شنیدم آقای شریعتی در اواخر عمر خود در یکی از کشورهای خارجی قصد داشت تا روشن فکران را دور هم جمع کند، هر مقدار که سعی کرد این اتفاق رخ نداد؛ ولی شما نگاه کنید یک پرچم سیاه افراشته میشود، همه مردم جمع می شوند،. الان شما بخواهید همایشی راه بیندازید و پول غذا بخواهید آن را به شما نمی پردازند، ولی اگر بخواهید برای امام حسین (ع) روضه ای بگیرید، به شما پول خواهند داد. آقای شریعتی می گوید، اسم امام حسین (ع) که به میان می آید، معجزه می شود، او در اواخر عمر خود به این شکل بود. آقای شریعتی می گوید "ما بیهوده با این مسائل مخالفت می کردیم، نام امام حسین (ع) که می آید مردم دور هم جمع می شوند."
گفتند که طاهری ها و حدادیان ها، جوان ها را بردند
جالب است بدانید در سالی که متجاوز از 100 هزار نفر در
شب 21 ماه مبارک رمضان به فضل خداوند، به خیابان آزادی[مهدیه امام حسن(ع)] آمده
بودند و جلسه داشتند، در آن زمان در یکی از کانون های به اصطلاح روشنفکری، 60 نفر
در شب 21 ماه رمضان جمع شدند، خودشان گفتند که
طاهری ها و حدادیان ها، جوان ها را بردند. البته ما نبردیم، امام حسین (ع) برد، ما
چه کسی هستیم که بخواهیم این کار را انجام دهیم، دستگاه امام حسین (ع) است و مردم
عاشق ایشان هستند.
سالی یک بار 22 بهمن در کشور راهپیمایی برگزار می شود. کل دنیا به ما چشم دوخته، دنبال این هستند که چند نفر از پارسال کمتر باشند، که آن را رسانه ای کنند، ولی به فضل خداوند سال به سال به تعداد شرکت کنندگان افزوده می شود، و کمتر نمی شود، مادر 22 بهمن، عاشوراست، مادر جبهه های ما همین روز عاشوراست.
چرا مردم برای برگزاری همایش ها و سمینارهای سیاسی و فرهنگی پول نمی دهند، ولی برای مجلس امام حسین (ع) برنج می خرند، هزینه می کنند، سطح مردم خیلی بیشتر از این آقایان به اصطلاح روشنفکر است. من این را به همه علما عرض می کنم، که بزرگان ما هستند، جریان به اصطلاح روشنفکر که تیره دل هستند، کمر به قتل دستگاه سیدالشهدا(ع) بستند، با ایشان نیستم، ولی بدانید و آگاه باشید که دشمنان به دنبال ریشه کن کردن این دستگاه هستند، گریه برای امام حسین (ع) را نمی خواهند، وقتی مردم به امام حسین (ع) عشق نشان می دهند آن ها را آزار می دهد، مردم با شما چه کار دارند.
چندی پیش یکی از این آقایان روشنفکر راجع به عزاداری ها و نذر دادن های مردم سخنانی را گفته بود که البته بعداً عذرخواهی کرد. بنده خطاب به این اقایان می گویم این همه حماسه و معرفت و عشق و از جان گذشتگی در نوحه ها موج می زند، چرا به آن ها گوش فرا نمی دهید، شما این را ندیدید، این که صغیر و کبیر با هم آمدند این را هم ندیدید، فکر کردید که این افراد از کجا آمده اند، این ها خواهران و برادران شما هستند، چرا چنین حرفی را می زنید.
مواظب باشیم که وسوسه خناس باعث ایجاد تفرقه نشود
در بعضی از امور باید زرنگی بخرج دهیم و تفرقه ایجاد نکنیم، اگر در برخی از موارد حضرت آقا نظر شخصی دارند و هم نظر فقهی برای من و امثال من نظر شخصی ایشان نظر فقهی است، برای امثال من شخصیت ایشان دو نفر نیست، هر دو موضوعیت دارد.
زمانی
که پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت، امیر المومنین (ع)، همه دنیا و خلافت را رها کرد
و کنار پیکر مقدس پیامبر ماند، این بدن برای ایشان موضوعیت دارد، حال ایشان معصوم
است و عصمت تام دارد، ما در رده های پایین که به این فضاها می رسیم یا به طور مثال
به یک پدر که می رسیم، شان پدر موضوعیت دارد. شان ولی فقیه برای ما موضوعیت دارد؛
اما این برای من و برای هم اندیشان من است.
گروهی ممکن است بگویند که ما می خواهیم گناه نکنیم و
تقوای ما همین مقدار است، چون شرعا اشکال ندارد، ما می خواهیم این طور زندگی کنیم،
نظر شما راجع به این افراد چیست، من یک جمله عرض می کنم، می گویم شما و ما دنبال
این هستیم که اهل فحشا و منکرات یا مریض های فساد های سیاسی و یا حتی مذاهب و
مکاتب و دین های دیگر را به پای دستگاه امام حسین بیاوریم، در این صورت نباید با اندک
حرفی، کسی که از کودکی در دستگاه امام حسین (ع) بوده است را طرد کنیم، یکی از آن
ها را هم نباید گذاشت تا بروند، باید مدارا کرد.
یعنی شما مراقبت از این معنا را انجام دهید، که قطعا مقام معظم رهبری راضی به تفرقه نیست، قطعا این سنگر، سنگری بوده که خیلی بیش از سنگرهای دیگر مدافع ولایت بود، هست و خواهد بود، مواظب باشید که وسوسه خناس باعث ایجاد تفرقه نشود.
منبع:مشرق
211008