در ادامه این نشست رجبیدوانی با بیان روایتی از پیامبر اعظم(ص) عنوان کرد: در دورانی که حضرت رسول (ص) مکه و طائف را فتح کرد، شخصی به نام سِنان دو سال پیش از فتح مکه فوت کرد، وی شعرهایی از توحید و نفی شرک گفته بود و امید داشت که خدا او را به پیغمبری مبعوث کند، وی با پیامبر اسلام (ص) هم دورادور میانه خوبی نداشت پس از فتح مکه، دختر این فرد با پیامبر (ص) بیعت کرد و اشعار پدر را برای ایشان قرائت کرد. پیغمبر (ص) فرمود شعرش ایمان آورده بود درحالیکه قلبش کفر ورزیده بود. یعنی شاعر اگر شاعر باشد در مقام سرایش ممکن است اصلاً خودش نباشد.
وی در ادامه توضیح داد: فاصله یک فرد و شعرش شاید از ایمان تا کفر باشد: «بارها گفتهام و بار دگر میگویم/که من دلشده این ره نه به خود میپویم» بنابراین بنده صحبتهای دکتر داوری را تأیید میکنم که وقتی شعری میخوانیم کار نداشته باشیم، او کیست چرا که جایگاه شعر فراتر از شخص شاعر است. البته بنده حق میدهم به کسانی که در زندگی شاعران هم جستجو میکنند چرا که عدهای نام شعر و هنر را برداشتهاند، در حالی که بویی از شعر و شاعری نبردند و راحت از راه تحلیل شخصیت آنها میتوان به واقعیت پی برد با این حال آن شاعری که شعرش ورای شخصیت خود سروده شده و خودش نخستین خواننده شعر خود است،جایگاه دیگری دارد.
وی با اشاره به اینکه تمایل داشته کتاب نیستانگاری را با تمایل و دقت بیشتر بخواند اما تنها یک روز کاری فرصت این کار را پیدا کرده است، گفت: نخست تبریک میگویم که جناب میرشکاک خیلی بخشها متکلم به کلام الله است. به فرموده فردید کار مهمی است که قرآن را کسی مصرف نکند چرا که عدهای هستند حرف خود را میزنند و بعد یک آیه قرآن هم میآوردند این استناد است در حالی که میرشکاک نوعی هم سخنی با کتاب خدا کرده است.
رجبی با بیان اینکه خداوند در قرآن کریم موجودات را به کلمه تعبیر کرده است، توضیح داد: کلمه عین خواست است شعر اصیل شعری است که عین روح هنرمند باشد که یا دائماً با آن روح در ارتباط یا از آن غربت پیدا میکند. نکته دیگری که میرشکاک چندین بار در کتاب خود آورده، مسئله اجمال و تفصیل است که اجمال مقام وحیانی و الهام است و تفصیل مکانی برای فعالیت و میدان شیطان است بنده اینطور تفسیر میکنم که مقصود از اجمال، حضور است و تفصیل، حصول یعنی در وقت حضور انسان در اجمال است و وقتی به حصول میآید در تفصیل است.
منبع:فارس
211008