علم به غیب ذاتاً از آن خدا است و غیر او کسی مستقلاً علم به غیب ندارد، امّا هر موجودی که خداوند به او اجازه داده باشد، میتواند علم غیب داشته باشد و افکار ما را بخواند.
عقیق: علم به غیب ذاتاً از آن خدا است و غیر او کسی مستقلاً علم به غیب ندارد، امّا هر موجودی که خداوند به او اجازه داده باشد، میتواند علم غیب داشته باشد و افکار ما را بخواند.
به عبارت دیگر، فقط خدا علم غیب دارد. هر گاه که بخواهد و صلاح بداند باب آنرا براى پیامبران و فرشتگان خود میگشاید، و هر گاه بخواهد آنرا بروى آنان میبندد و ایشان را از فهمیدن آن ممنوع مینماید.[1] مطمئناً برخی از فرشتگان نگهبان، به پارهای از افکار ما آگاهی دارند،[2] اگرچه بر اساس برخی روایات، برخی افکار نیز از نگاه آنان مخفی بوده و تنها خدا است که آنرا میداند. امام علی(ع) در مناجات با خداوند میگوید: «... وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُم...»[3] و تو آن فرشتگان را شاهدانی بر من قرار دادی که (فردای قیامت) همراه با اعضا و جوارحم اقامه شهادت کنند و تو خود نیز شاهد اموری هستی که از دید آنان مخفی مانده! شیاطین نیز تا حدودی بر افکار ما احاطه دارند و به همین دلیل تلاش میکنند تا نیتهای ما را در جهت شر ساماندهی کنند. مطابق آیه شریفه «وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ»،[4] شیاطین با شیطنتشان به بالا میرفتند تا کلام فرشتگان را بشنوند وقتى به زمین میرسیدند ادعا میکردند ما علم غیب میدانیم؛ لذا پروردگار، آسمان را از شر شیاطین محفوظ داشت و هر وقت بخواهند بالا بروند آنان را با شهاب ثاقب دفع میکنند.[5]
پی نوشت: [1]. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 4، ص 386، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1398ق. [2]. انسان هیچ سخنى را بر زبان نمىآورد، مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است، ق، 18. [3]. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 849، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق. [4]. صافات، 7. [5]. صافات، ۱۰، «و از شر شیطان سرکش و گمراه حفظ نمودهایم آسمان را». منبع:اسلام کوئست