چون هدیه ها به دست رسول خدا (ص) رسید، آنها را میان یاران خویش تقسیم نمود و برای خود جز یک نگین عقیق سرخ چیز دیگری برنداشت، سپس آن را به علی (ع) دادند و فرمودند: یا علی، این را ببر و تنها یک سطر آن بر آن بنویس: «لااله الا الله»
علی (ع) به نزد حکاک رفتند و فرمودند: بر روی این سنگ آنچه را که رسول خدا (ص) دوست می دارد بنویس که «لااله الاالله» است. و سپس فرمودند: «و بنویس آنچه را من دوست دارم و آن «محمد رسول الله» است.»
هنگامی که انگشتر را نزد رسول خدا (ص) آوردند، سه سطر بر روی آن نوشته شده بود. پیامبر (ص) فرمودند: «به تو گفتم تنها یک سطر بر آن بنویس و تو سه سطر بر روی آن نوشته ای؟»
علی (ع) عرض کرد: «ای رسول خدا (ص)! به حق شما سوگند که من آنچه را امر نکردم مگر به آنچه شما دوست می داشتید یعنی لااله الاالله و آنچه که خود دوست می داشتم یعنی محمد رسول الله»
در این هنگام جبرئیل امین (ع) فرود آمد و گفت: «پروردگارت می فرماید: تو آنچه را دوست داشتی نوشتی یعنی لا اله الا الله و علی آنچه را دوست داشت نوشت یعنی محمد رسول الله من نیز آنچه را دوست داشتم نوشتم یعنی علی ولی الله.»
سبب خوشبویی ملائکه آسمان
ام سلمه گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمودند: «هیچ گروهی گرد هم نمی آیند تا فضل علی بن ابیطالب (ع) را یاد کنند جز آنکه فرشتگان آسمان فرود آیند و گرداگرد ایشان را بگیرند و چون پراکنده شوند فرشتگان به آسمان بالا روند و فرشتگان دیگری در آسمان هستند به آنان می گویند ما از شما بویی می شنویم که از سایر فرشتگان نمی شنویم و تا به حال بویی خوش تر از این نشنیده ایم. گویند نزد گروهی بودیم که محمد (ص) و خاندان او را یاد می کردند و از بوی آنان به ما رسید و ما خوشبو شدیم. آن فرشتگان گویند: ما را نزد آنان فرو برید. گویند: پراکنده شدند و هر یک به منزل خود رفتند. گویند: ما را فرو برید تا از بوی آن مکان خوشبو شویم.
دیدار علی (ع) در معراج
روایت است رسول خدا (ص) در شب معراج فرشته ای را به صورت علی (ع) دید و پنداشت امیرالمومنین (ع) است پس فرمود: «ای ابوالحسن! به امدن اینجا بر من پیشی گرفته ای؟»
جبرئیل گفت: این علی بن ابیطالب (ع) نیست، فرشته ای است به صورت او. فرشتگان مشتاق علی بن ابیطالب شدند و از پروردگارشان درخواست کردند که صورتی از علی (ع) بسازد تا او را ببینند.
این دوستی سبب حلال زادگی است
انس گوید: پس از جنگ خیبر عادت چنان شده بود که مرد فرزند خود را بر دوش می گرفت و بر سر راه علی (ع) می ایستاد چون چشمش به آن حضرت (ع) می افتاد، با انگشت به او اشاره می کرد و به کودک خود می گفت: پسرکم این مرد را دوست داری؟ اگر می گفت آری او را می بوسید و اگر می گفت نه او را بر زمین می نهاد و می گفت به مادرت بپیوند.
پی نوشت ها:
امام علی (ع)
بحارالانوار
اول مظلوم عالم
منبع:قدس
211008