بت شکنی بر دوش نبی(ص)
امیرالمومنین (ع) فرمودند: «پیامبر اکرم (ص) به من فرمان دادند تا به درون خانه کعبه که در آن زمان مجمع و مرکز بتها و بت پرستان بود در معیت حضرتش بروم. من با آن حضرت (ص) روان شدم. در داخل کعبه من پهلو به پهلوی آن حضرت (ص) نشستم، رسول اکرم (ص) پای مبارکشان را بر دوش من گذاشتند و به من فرمودند تا در این حال بپا خیزم. من از جا برخاستم، اما نتوانستم وجود مقدس ایشان را تحمل کنم. پیامبر (ص) این موضوع را دریافتند و بی درنگ به من دستور دادند تا بر جایم بنشینم و من هم نشستم. ایشان از دوشم به زیر آمدند و فرمودند: یا علی! تو بر دوش من قرار بگیر. چون بر دوش آن حضرت (ص) قرار گرفتم، از جای برخاستند، در این حال من آنچنان احساس کردم به کرانههای آسمان رسیدهام. از آن پس بر بالای کعبه قرار گرفتم و دیگر رسول اکرم (ص) از من فاصله گرفتند و دستور دادند تا بزرگترین بتان را از جا برکنده و بر زمین افکنم. آن بت را از مس ساخته و با میخهای آهنین استوار کرده بودند، به طوری که از جا کندن آن کار هر کسی نبود، ولی من به حول و قوه حق آن را فرو فکندم. در این حال پیامبر (ص) با مشاهده این صحنه غیرمنتظره مرا مورد تحسین و آفرین قرار دادند.
جوانمردی در حق دشمن
مروت و جوانمردی یکی از ویژگیهای وجودی امیرمومنان (ع) است، به گونهای که نه تنها دوست و مسلمان بلکه دشمن و کافر نیز از آن بهرهمند شدهاند. روایت است که ایشان با مردی از مشرکان میجنگیدند، مرد مشرک گفت: ای پسر ابیطالب! شمشیرت را به من بده. امیرالمومنین (ع) شمشیر خود را به سوی او افکند. مشرک گفت: شگفتا ای پسر ابیطالب در چنین موقعیتی شمشیر خود را به من میدهی؟ فرمودند: «تو دست سوال پیش من دراز کردی و از کرم نیست که دست سائل را رد کرد.» آن مرد مشرک کافر خود را به زمین افکند و گفت: روش اهل دین همین است. پس قدمهای حضرت (ع) را بوسید و اسلام آورد. ایشان درباره مهرورزى به انسانها در عهدنامه مالک اشتر مىفرمایند: «دلت را از رعایا، پر از مهر و محبت و لطف کن. در برابر آنها درنده و آزارکنندهاى مباش که خوردن آنان را غنیمت شمارى.»
هرگز خدا را به طمع نپرستید
افزون بر این، خداشناسى امیرمومنان (ع) به اندازه عظمت و بزرگى شخصیت آن حضرت (ع) است؛ زیرا خدا را در همه حال حاضر و ناظر بر رفتار و برنامههاى خویش مىداند و او را به چشم دل مىبیند، عبادت او، عبادت آزادگان است که فقط به شکرانه ذات حق و بدون چشمداشت پاداشى صورت مىپذیرد. خود در این باره مىفرمایند: «گروهى خدا را از روى رغبت و میل (به بهشت) مىپرستند که این عبادت تاجران و سودجویان است و گروهى خداى را از روى ترس، پرستش مىکنند که عبادت بردگان است و عدهاى به سبب شکر نعمتهاى الهى و سپاس (و اینکه حضرت حق را شایسته عبادت مىدانند) او را مىپرستند و این عبادت آزادگان است.» آنگاه به نوع عبادت خود اشاره مىکنند و مىفرمایند: «هیچگاه خداوند را از روى ترس یا به طمع و چشمداشت پاداشى نپرستیدم، بلکه چون خداوند را شایسته پرستش دیدم، او را عبادت کردم.»
ساده زیستی در مقام خلافت!
گروهى از انسانها با اینکه مىدانند دنیا، زودگذر است، خود را بنده دنیا مىسازند. اینان چنان در گرداب تجملگرایى غرق مىشوند که گذرگاه بودن دنیا را از یاد مىبرند. در مقابل، برخى زندگى ساده، بىآلایش، پاک و باصفایى دارند و از آلودگىهایى که بر زندگى مردمان دنیاطلب سایه افکنده است، به دورند. و امیرمومنان (ع) نمونهای بیبدیل از آنهایند. ایشان مىفرمایند: «سادهزیستى در دنیا، بزرگترین آسایش است.» ایشان همچنین میفرمایند: «در دنیا زهد بورز. خداوند زشتىهاى دنیا را به تو مىنمایاند.»
پیشگام شدن در کمک به نیازمندان
از آنجا که تقاضا کردن و حاجت خواستن با خجالت و شرمندگى همراه است و به همین دلیل، برخى ترجیح مىدهند از تقاضاى خود بگذرند تا خجالتزده نشوند. از این رو امیرمومنان (ع) همواره در رفع سوال نیازمندان پیشگام بودند و بر این مهم توصیه و تاکید داشتند و فرمودهاند: «بهترین بخشش آن است که پیش از درخواست انجام شود.» ایشان همچنین کمک به نیازمندان را برترین نیکیها برشمرده و میفرمایند: «بهترین نیکوکارى آن است که در حق نیازمندان انجام شود.»
عبور از صراط تا صدای در بهشت!
افزون بر سیره عملی آن حضرت (ع) و برخوردهایی که در مواضع و موقعیتهای مختلف داشتهاند، احادیث نبوی نیز شأن و فضیلت و جایگاه خاص امیرمؤمنان (ع) را ترسیم کرده و اثبات میکنند. چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «شبی که مرا به معراج بردند، پیامبران در آسمان گرد من جمع شدند، آنگاه خداوند به من وحی کرد که ای محمد (ص)، از آنان بپرس بر تبلیغ چه چیز برانگیخته شدند؟ آنان در پاسخ به من گفتند: برانگیخته شدهایم بر شهادت به یگانگی خداوند و اقرار به نبوت تو و ولایت علی علیه السلام.» علاوه بر این از آن حضرت (ص) روایت است که فرمودند: «آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد و ولایت را بپذیرد، خداوند برای او مقرر میفرماید دوری از آتش جهنم و اجازه عبور از پل صراط و نجات از عذاب الهی را.»
منبع:قدس
211008