عقیق:مائیم و مستی دستانی که به لرزش افتاده ،نه از سرمای استخوان سوز شب های هیئتی ،که از تمام توان به خرج سینه زنی رفته مان.
و سینه ای که به خس خس افتاده.
من عهد بسته ام،محکم بکوبم.محکم تر از عرف .آهنگین تر از عرف.مردانه تر شاید.مجنون تر قطعا.
که سینه ی سالم،به درد عبدی که سینه ی مولایش را ،"مضغه" کرده باشند،نمی خورد...
"وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب".تقوی،سهم فدایی های راستین توست ای بزرگ ترین شعار خدا...حج/32
تو "ح س ی ن " ای
من اویس قرنی
زیر سایه ت
سمتم سینه زنی...
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام...؟ بماند بقیّه اش
کد خبرنگار:211005