عقیق: شناخت هر چیزی از این منطقه ـ از محیط و پیشینه تا فرهنگ امروزش ـ در موضوع شرقشناسی قرار گرفت و این رشته از همان سالها استادان و شاگردانی پیدا کرد. حتی میتوان تلاشهای شرقشناسی به معنای دینشناسی و اسلامشناسی را خیلی قدیمیتر دانست. به این تلاشهای نسبتاً قدیمی در شناخت شرق «استشراق» میگویند که معرب واژه«orientalismL» است و به کسانی که در این راه تلاش میکنند، مُستشرق (شرقشناس) گفته میشود. پیامدهای مطالعات مستشرقان را از دیدگاههای گوناگونی میتوان بررسی کرد؛ دولتمردان غربی با انگیزه «سلطه بر شرق» و دانشوران و اندیشهورزان مغربزمین با هدف «برتریدادن تمدن و فرهنگ غربی بر تمدن شرقی» به چنین مطالعاتی پرداختند. به بیان دیگر، در طول تاریخ، شرقشناسان به استعمار کمک بسیاری کردهاند و در مقابل، استعمار نیز به شرقشناسان یاری رسانده است. اما در این میان، متفکران آزاداندیشی هم بودهاند که هنگام مطالعه زندگی اسطورهها و شخصیتهای تکرارناشدنی شرق، تحت تأثیر قرار گرفتهاند و لب به اعتراف، تحسین و تمجید گشودهاند. یکی از این شخصیتها که مستشرقان در مدح و منقبت او سخنسراییهای بسیار کردهاند، امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب(ع) است.
کلام علوی، زینتبخش مزار بانوی آلمانی
«آنهماری شیمل» چهار سال پس از جنگ جهانی اول متولد شد. این خانم آلمانی از آن دست مستشرقانی است که هم مورد تحسین قرار گرفته و هم دشنام شنیده است. او در برخی ممالک اسلامی بشدت تکریم میشد، اما در سرزمین خودش به دلیل اظهارات بیمحابا درباره سلمان رشدی لعین، مطرود بود و تحت فشار قرار داشت. شیمل طی 81 سال عمر خود، بیش از یکصد عنوان کتاب و مقاله درباره اسلام و ایران تألیف کرد و سعی داشت، در این پژوهشها، خود را از پیشفرضهای اسلامشناسان اروپایی رها کند تا نگاه واقعگرایانهای داشته باشد. تسلط او به زبانهای عربی و فارسی و استفاده از منابع دستاول نیز در این میان کمک شایانی به وی کرد. شاید به همین دلیل است که منصفانهترین دیدگاهها را نسبت به اسلام دارد و درباره آخرین دین آسمانی مینویسد: «اسلام مثل یک خانه به نظر میرسد، خانه شرقی محکمی که از سنگهای محکم و خوشنقش مرکبی ساخته شده است و با استحکام فراوان بر پایه محکم شهادتین و چهار اصل محکم نماز، زکات، روزه و حج قرار دارد. ما به تحسین معماری این بنا میپردازیم، هر چند در نگاه اول آن را بسیار ساده و غیرپیچیده میبینیم، اما هنگامی که به این بنای عظیم وارد میشویم، در داخل آن با باغهای بزرگی روبهرو میشویم که حقیقتاً شبیه به باغهای بهشت هستند.» او چنان تحت تأثیر اسلام و بزرگان آن قرار دارد که وصیت کرد روی سنگ مزارش این کلمات نورانی امیرالمؤمنین(ع) حک شود: «الناس نیام، فإذا ماتوا انتبهوا؛ مردم خوابند و وقتی میمیرند، بیدار خواهند شد.»
صداقت، دلیل عظمت علی(ع) نزد پیامبر(ص)
صداقت و راستی از بارزترین خصوصیات اخلاقی در هر دین و فرهنگ است و در آموزههای اسلام نیز جزو والاترین صفات انسانی برای اصلاح امور فردی و اجتماعی محسوب میشود، چنانچه امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره میفرماید: «اَلصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شَیْ». آن حضرت از صداقت و راستی به عنوان پایه دین و ستون ایمان یاد میکند: «اَلصِّدْقُ عِمادُ الاِسْلامِ وَ دَعامَهُ الایمانِ» و خود نیز در آن پیشرو و ثابتقدم است. جالب اینکه امام صادق(ع) در حدیثی به عبدا... بن ابییعفور، سبب عظمت امام علی(ع) نزد پیامبر(ص) را راستگویی و امانتداری عنوان میکند: «وَ اِنَ ا... اَعْطَی مُوسَی الْعَصَاءَ، وَ اِبْرَاهِیمَ بَرْدَ النّارِ، وَ عِیسَی اَلْکَلَمَاتِ یُحیِی بِهَا الْمَوتَی وَ اَعْطانَی هَذَا عَلیّا وَلِکُلّ نَبیٍّ آیهٌ وَهَذَا آیَهُ رَبِّی...»
این ویژگی بارز امیرالمؤمنین(ع) همواره مورد توجه مستشرقان و غیرمسلمانان قرار دارد؛ جرج جرداق مسیحی در این باره مینویسد: علی بن ابیطالب(ع) با راستی و راستگویی، در زندگی شناخته شد و امتیاز یافت.
جرجی زیدان نویسنده و متفکر مسیحی نیز میگوید: معاویه و دوستانش برای پیشرفت مقاصد فردی خود از هیچ جنایتی دریغ نداشتند، اما علی و همراهان او هیچگاه از راه راست و دفاع از حق و شرافت، تخطی و تجاوز نمیکردند.
شبلي شميل از پیروان مکتب داروین هم با اینکه تمایلات مادیگرایانه دارد، اما مقابل ویژگیهای بارز شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) سر تسلیم فرود میآورد: بدون تردید علیبن ابیطالب، بزرگ بزرگان و تنها نسخهای است كه نمونه آن در غرب، شرق، گذشته و حال دیده نشده است.
جوانمردی با علی(ع) معنا یافت
جوانمردی از ویژگیهای بارز علیبن ابیطالب(ع) بود و ماجراهای بسیاری از رادمردی مولای رادمردان در تاریخ نقل شده است. به عنوان مثال، هنگامی که علی(ع) عمرو بن عبدود را کشت، به لباسهای فاخر و تجهیزات جنگی او دست نزد. برخلاف پهلوانان عرب که پس از کشتن حریف، او را برهنه میکردند و برخی حتی از روی عداوت، حریف خود را مثله میکردند، پهلوان اسلام حرمت حریف را نشکست و بدن او را محترمانه در میدان رها کرد. حتی عدهای اعتراض کردند و گفتند: چرا لباسهایش را برنداشتی که زرهاش ۳۰۰۰ درهم میارزد! علی(ع) پاسخ داد: شرمم آمد. شیخ مفید در الارشاد و ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه ادامه ماجرا را چنین نقل کردهاند: وقتی که خواهر عمرو بن عبدود بالای سر جنازه برادرش رسید و او را با لباسهای گرانبهایش دید، بی اختیار گفت: «ما قَتَلَهُ اِلاّ کفْوٌ کریمٌ؛ قاتل برادرم هماورد بزرگواری بوده است.» و پرسید که برادرم را چه کسی کشته است؟ پاسخ شنید: علیبن ابیطالب. خواهر عمرو تا نام علی شنید با افتخار گفت: «لو کانَ قاتلُ عَمروٍ غیر قاتِله، لکنتُ اَبکی علیه آخرَ الابدی لکنَّ قاتلَه مَن لایعابُ به، مَن کانَ یدعی قدیما بیضه البلدی؛ اگر قاتل برادرم غیر از علی بود، تا ابد برایش میگریستم، ولی قاتل برادرم مردی است که بر او عیبی نیست و کسی است که از قدیم، بزرگمرد شهر و ماه مکه خوانده شده است.»
«توماس کارلایل»، مورخ و تاریخدان اسکاتلندی نیز درباره صفات نیکوی حضرت علی(ع) مینویسد: ما نمیتوانیم علی را دوست نداشته باشیم و به او عشق نورزیم؛ زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم، همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاعتر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.
دلاوری که از هیچ نبردی نگریخت
شجاعت حضرت علی(ع) از آن دست ویژگیهایی است که همیشه دوست و دشمن به آن اقرار کردهاند و احدی در آن تردیدی ندارد. ابن ابیالحدید معتزلی در شرح خود بر نهجالبلاغه مینویسد: «در شجاعت چنان است که نام همه شجاعان پیش از خود را از یاد برده و نام و یاد همه شجاعانی را که پس از او آمدهاند، از صفحه تاریخ زدوده است. پایداریهای او در جنگ چنان شهرتی دارد که تا روز قیامت به آن مَثلها زده خواهد شد. او دلاوری است که هرگز از حریفی نگریخت و از هیچ سپاهی نترسید.
هنگامی که علی(ع) معاویه را به جنگ تن به تن فرا خواند تا مردم با کشتهشدن یکی از آن دو از جنگ و کشت و کشتار نجات یابند، عمرو عاص به معاویه گفت: علی از سر انصاف سخن میگوید. معاویه گفت: از آن هنگام که خیرخواه من بودهای هرگز به من خیانت نکردی مگر امروز! آیا مرا به جنگ تن به تن با ابوالحسن میخوانی؟ حال آنکه خود بهتر از هرکس دیگر میدانی او شجاع و دلاوری است که سر از تن جدا میکند. چنان مینمایی که گویی به امیری شام پس از من طمع بستهای!»
واشنگتن اروینگ، نویسنده آمریکایی قرن هجده و نوزده میلادی در کتاب «محمد و پیروانش» در همین راستا و درباره ویژگیهای پیشوای اول شیعیان مینویسد: علی از برجستهترین خانوادههای نژاد عرب، یعنی قریش بود. او دارای سه ویژگی بزرگ شجاعت، فصاحت و سخاوت بود. روح دلیر و شجاعش بود که او را شایسته عنوان «شیرخدا» کرد، لقبی که پیامبر اسلام(ص) به او عطا کرد.
منبع:قدس
211008